سکولاريزم - يا جدائي دين از دولت    تفاسیر اهل سنت با فرمت pdf

 

تتبع و نگارش: امین الدین سعیدی-

مدیر مسؤل مرکز فرهنگی دحق لاره - جرمنی

«سکولاريزم»( secularism )  یا «سکولاریزاسیون» ( (secularizationاصطلاح لاتین بوده و از «سکو لاریس» گرفتهشده است .


این اصطلاح در فرهنگ غرب به معانی مختلفی مورد استعمال قرار گرفتهاست .

«سکولاریسم» یعنی : مخالفت با شر عیت ودین ، مخالفت با روح دینداری، روح دنیا داری ، طرفداری از اصول دنیوی وعرفی ،جداساختن دین از دنیا، جدای دین ازسیاست ، علم گرایی ، نوگرایی ومدرنیسم ، اعتقاد به اصالت امور دنیوی ، دنیوی کردن ،غیر دین گرایی ، نادینی گرایی ، دنیویت ، این جهانی .

سکولار یعنی: وابستهبه دنیا ، غیر روحانی ، غیر مذهبی ،یعنی کسیکه علاقه و تمایلی به امور معنوی ومذهبیندارد .
(فرهنگ کامل فارسی آریان پور کاشانی ، 4953 ، ماده secu ص378 .ودایرةالمعاف بریتانیا ، مادهATH   و فصلنامه کتاب نقد ، ج 1 ، ص 55 ؛ فرهنگ انگلیسیفارسی معاصر ، محمد رضا باطنی)

سکو لاریزه یعنی: دنیوی کردن ، غیر روحانیکردن ، ورها شدن از سیطره ونفود کشیش ها ، اختصاص به کار های غیر روحانی دادن ، ازعالم روحانیت خارج شدن ، دنیا پرست شدن ، جنبه دنیوی به عقاید یا مقام کلیسایی دادن .
 
دایرة المعارف بریتانیکا ص 233 ، ماده ATH

همچنان برای توضیحبیشتر «سکولاریسم » بهتر خواهد بود دو اصطلاح دیگری را هم که برای تکمیل بحث مفیداست نیز مورد تعریف قرار گیرد، این دو اصطلاح عبارتند از :

1-آته ایسم ATHEISM یعنی انکاراز وجو د خدا ، بی اعتقادی به وجود پروردگار . آته ایست دریککلمه یعنی ملحد .

2- لا ییسم : یعنی وابستگی به شخص دنیوی وغیر روحانی ،خروج از سلک روحانیون، و لائیک یعنی ، دنیوی ، انسان که از سلک روحانیون خارج گردد.

بنا به تعریف دایرة المعارف بر یتانیکا : لاءیک از موارد ومصادق سکولار میباشد ، زیرا تفکیک دین از سیاست ، اخص از سکولار اعم از لاءیک می باشد . ( دایرةالمعارف بریتانیکا ص 234 ، ماده ATH ) )

معنای اصطلاحی سکولاریزم :

از آنجائیکه مفکوره سکولاریسم متشکل از ابعاد مختلف ومتنوع سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی ، دینی و ... است لذا ارائه یک تعریف جامع برای سکولاریسم
(
مانند معنای لغوی آن ) کاری است سخت و دشواری . ولی با آنهم با استفاده از همهتعریف ها که علما ومحقیقن از سکولاریزم بعمل آورده آند ، ما صرف به یک تعریف ذیلاصطلاحی از فرهنگ آکسفورد اکتفا ء خواهیم کرد.

در فرهنگ آکسفورد ، در موردتعریف سکولاریزم چنین میخوانیم :
«
اعتقاد به این قوانینی که ، آموزش وسایرامور اجتماعی به جای آنکه مبتنی بر مذهب باشد ، بر داد ه های علمی بنا شود »
(
ریشه ها ونشانه های سکو لاریسم : نوشته علی گلپایگانی ، چاپ اول 1379 هجری شمسی،صفحه 17 )
باز هم اگر همه تعریفات علما ودانشمندان را در مورد سکو لاریزمجمعبندی نمایم ، تعریف ترکیبی ذیل را بدست خواهیم آورد :

«سکولاریسم بهمعنای بی اعتقادی یا بی اعتنایی یا به حاشیه قرار دادن دین وامور مبتنی بر مذهب ازفعالیت های مختلف زندگی بشری از قبیل حکومت ، سیاست ، اخلاق ، فرهنگ وغیره است» .

تاریخ تولد سکولاریسم :
علما بدین باورند که تولد مفکوره « سکولاریسم» در قرن 14 و15 میلادی در نتیجه طرز تفکر وروش های اجتماعی وسیاسی کلیسا درمغرب زمین ، پا به عرصه تفکرات ویا پا به عرضه وجود گذاشت .. ( کتاب فلسفه دین صفحه 234 چاپ تهران)

تعبیر سکولاریزاسیون در زبان اروپایی برای اولین بار در سال 1648 در معاهده وستفالی به کار رفت . در آن زمان سکولاریزاسیون بدین معنی مورداستفاده قرار میگرفت که مؤسسات وسر زمین های که زیر سلطه کلیسا قرار داشت . باید ازنظارت وحاکمیت کلیسا خارج ساخته شود و در تحت سلطه سیاسی غیر رو حانی وموسسات دولتیویا مرکز اجتماعی غیر مذهبی قرار گیرد .

مبلغین این جنبش برای توضیح اهدافخویش از اصطلاح « سکو لاریس » استفاده بعمل می آوردند واین اصطلاح آهسته آهستهدربین مردم مروج گردیده ، وبه مفهوم تمییز وتفکیک میان امور مقدس دینی از اموردنیوی به کار می رفت وکشیش های کلیسا را که مصروف کار در ادرات کلیسای بودند سکولارمی خواندند.

مورخین مینویسند که بعد ها همین اصطلاح توسط دستگاه کلیسا براینامیدن کشیش ها ورو حانیون که از خدمت کلیسایی معاف شده بودند ویا به هر دلیلی ازخدمت کلیسا مرخص شده بودند ، مورد استفاده قرار گرفت .

ولی این اصطلاح درقرن بیست از سوی دانشمندان به معنای دیگری مورد استفاده قرار گرفت . این اصطلاح بهمجموعه جر یانات وتحولاتی که ضمن آن کنترول امور ونهاد های اجتماعی از تصرف مقاماتومراجع رسمی دینی خارج گردد مورد استفاده قرار می گرفت . ( فرهنگ دین صفحات 124 و 125 )

علما که مصرف تحقیق در مورد اصطلاح « سکو لاریسم » هستند همه بدینباور اند ، که غربی ها در عقب نظریه « سکو لاریسم » قرار داشتند و دارند .
غربی ها برای تقویه این نظریه چنان نقشه منظم را روی دست گرفتند که ایناصطلاح امروز نه در مفهوم اولی اش بلکه این اصطلاح ابعاد خویش رابه عرصه های مختلفسیاسی ، اجتماعی ، اخلاقی و ... نیز وسعت داده است .

«
ویلسون » مینویسد : « جداسازی دین ودنیا مفهومی غربی است که به بارزترین وجه آن در طول قرن جاری ، در غربرخ داده است » ( فرهنگ دین صفحه : 142 )

عوامل پیدایش فکره سکو لاریسم :
یکی از اولین عامل پیدایش سکولاریسم در غرب را میتوان از عدم دسترسی نصرانيتبه وحی الهی دانست . این بدین معنی است که تورات وانجیل های چهار گانه موجود ( “متى”، “مرقس”، “لوقا”، و”يوحنا “كتابهائى آسماني و) متون وحیائی نیستند .اینهاکتباندکى بعداز از حضرت عيسى عليه السلام توسط علماي نصراني تاليف ونوشته شده ‏اند . بدین اساس عدم موجودیت وحی آسمانی سبب پیدایش عقاید مزخرف از جمله اعتقاد به تثلیثوغیره ... گردیده است .

کتاب مقدس موجود در دست نصرانيها چون کتاب آسمانی ووحیائی، نیست بنآ شامل مطالب وموضعات است که خود بر جدای دین از سیاست حکم میکند . بطور مثال به برخی از مطالب اناجیل اربعه اشاره بعمل می آوریم :

1-
در انجیلموجوده تحریف شده عملآ نوع از تقسیم کار میان کلیسا وقیصر پذیرفته شده است . دراینکتاب آمده است که : آنچه که متعلق به قیصر است ، باید به قیصر ، وآنچه متعلق بهخداست ، باید به کلیسا تعلق گیرد . بطور مثال در ( انجیل یو حنا ، فصل 19، شماره 36 ) چنین میخوانیم : « حضرت عیسی علیه السلام در جواب به سؤال پیلاطس در مورد اینکهآیا تو پادشاه یهود هستی ؟ گفت : « پادشاهی من از این جهان نیست . اگر پادشاهی مناز این جهان میبود خدام من جنگ می کردند تا به یهود تسلیم نشوم ، لکن حالا پادشاهیمن از این جهان نیست .

میگویند مردمی که معجزه حضرت عیسی علیه السلام رادیدند ، خواستند اورا بحیث حاکم خویش تعین کنند ، اما حضرت عیسی علیه السلام ازقبولی منصب حاکم بودن امتناع فرمود . ( انجیل یو حنا ، فصل 6 ، شماره 15 )
ازمثال های فوق چنین میتوان نتیجه گرفت که حضرت عیسی علیه السلام همه کوشش خود رابراه می انداخت که خود را از سیاست وحکومت دور سازد ، وپیروان خویش را هم از اینامر نیز بر حذر می داشت . که مبادا به سراغ حکومت بروند .حضرت عیسی علیه السلامهمیشه به پیروان خویش دستور میداد که : «حکومت را به قیصر بسپارید وبه دور از حکومتوسیاست به عبادت خداوند مشغول شوید. »

موجودیت همچو نظرایات در کتب اربعهنصرانيت که مبنی وحیائی ندارد ، ز مینه خوب ومناسبی را برای رشد ونمو « سکو لا ریسم » در نصرانيت به وجود آورد .

مغفرت نامه یا فروش قباله جنت :
«
مفغرتنامه» یا «فروش قباله جنت» از سوی رهبران نصرانيت یکی از عوامل دیگری بود که تاثیربسزائی در رشد ونمو « سکولاریسم » داشت . انسان هایی که خود را در برابر خداوندگناهکار می دانستند با پرداخت مبلغی به ملاى کلیسا خود را از همه گناه تطهیر میکردند . اخوند های کلیسا مردم را به خریداری قباله جنت تشویق می کردند. واز اینبابت پول هنگفت را بدست می اوردند.

کشیشان نصراني برای فروش بهتر وبیشترقباله جنت ، فتوا های دینی را ترتیب داده بودند ومیگفتند که حضرت مسیح خطاب به پطرسفرموده است :
«کلید های پادشاهی را به تو میدهم ، آنچه را که تو در زمین منعکنی در آسمان ممنوع خواهد شد و هر چه را که بر زمین جایز بدانی در آسمان جایز خواهدشد. » ( انجیل متی ، فصل 16 ، شماره 19 ؛ ویل دورانت، تاریخ تمون ، ج 6 ، ص 25)

این عمل کلیسا مورد مخالفت سر سخت اصلاح گران ودانشمندان آن عصر قرار گرفتوبه گفته ویل دورانت ، جرقه های اصلاح دینی را شدت بخشید وزمینه خوبی را برای «سکولاریسم » مهیا ساخت .

محققین بدین باور اند که یکی از عوامل که موجبانقلاب اصلاح دینی گردید همین فروش قباله جنت ومغفرت نامه ها از گناه بود که توسطملا های کلیسا براه انداخته شده بود . ( ویل دورانت : تاریخ تمدن ، اصلاح دینی،جلد 6 ، صفحه 26 چاپ تهران)

فروش مغفرت نامه وترویج این فکره در جامعهاروپایی تاثیر سوء را بجاى گذاشت واین عمل موجب انحراف بیشتر کشیشان وموجب فاصلهگرفتن مردم از دین شد .

«تامس گسکوین » رئیس پو هنتون آکسفورد در سال 1450در این مورد مینویسد :
«امروز گنا هکاران می گویند : برایم فرق نمی کند که منچقدر گناهی را در برابر پروردگار خویش انجام داده ام ،زیرا با اعتراف بنز د کشیشکلیسا وخریداری مغفرت نامه وقباله جنت جنت از پاپ ، میتوانم معاصی گناه ام را جبرانکنم .» (تاریخ تمدن کتاب اصلاح دینی - نوشته : ویل دورانت صفحه 27)

پاپواجب الاحترام ومصون از خطا ء
قداست پاپ ویا عصمت ومصونیت پاپ از گناه: یکیدیگر از لغزش ها و عوامل است که موجب زمینه سازی خوبی برای سکولاریسمکردید.

کلیسا و در راس آن پاپ خود را جزء مقدسات دین نصرانيت وجانشین حقیقیخداوند وحضرت عیسی علیه السلام در روی زمین ا علان داشتند ، وطی فرمان دینی اطاعتاز پاپ وکلیسا را جز از شرعیت نصرانيت دانستند . وگفتند که : نظریات پاپ ها بهمنزله کتاب مقدس اهمیت داشته ، نقد ناپذیر ، وواجب الاطاعة ومقدس است .

قدیس « اگو ستینو تر » در رساله خویش مینویسد : « قدرت پاپ از جانب خداونداست ، زیر او خلیفه وقائم مقام او بر زمین است واطاعت پاپ حتی اگر در گناه هم آغشتهباشد واجب است ... مقام پاپ بالاتر از مقام ملائکه بوده ، ودر خور همان ستایش وتقدساست که به مریم عذرا ودیگر قدیسان گذارده می شود
(برای معلو مات مزید مراجعهشود به کتاب سکو لاریسم در نصرانيت واسلام ، صفحه 51 نوشته: محمد حسن قدر دانقراملکی چاپ تهران 1379 هجری شمسی)

اگر متون دینی نصرانيت بطور دقیق وهمهجانبه مورد تحلیل وارزیابی قرار گیر د بو ضاحت تام این نتیجه گیری را بدست خواهماورد که خود متون دینی ومبانی کلامی واعتقادی نصرانيت زمینه مساعد را برای پیدایشسکو لاریسم مساعد ساخته . که این نقطه تزلزل وضعف مبانی دینی نصرانيت را به اثباتمیرساند .

اصلاحات در دین :
در اواسط سالهای 14 نهضت جدید بنام نهضتاصلاح دینی « رفورمیسم » در غرب آغاز به فعالیت کرد . این جنبش زمینه نفوذ را برایسکو لاریسم در غرب باز کرد که به موجب آن به تدریج از نفوذ مذهب در زندگی بشریگردید.

مورخین مینویسند که « مارتین لوتر » ( 1483 – 1546 م ) یکی ازمشهورترین رهبران این جنبش بود . وی تحت نام به اصطلاح ، اصلاح ا هدف دین وبنام برقراری نظم وانضباط در کلیسا ، نظریات جدید در باره نصرانيت ارائه داد . که یکی ازتیوری های اش « سکولاریسم » ( جدایی دین از سیاست ) بود.
مارتین لوتر اعلان داشت : « پادشاهان قدرت خود را مستقیمآ از خدا می گیرند وظیفه کلیسا فقط پرداختن به امورمعنوی وروحی است . »

نهضت اصلاح دینی ، با عث در هم شکستن حاکمیت کلیساوظهور فلسفه جدیدی سیاسی گشت . از نتایج کار وفعالیت این جنبش بود که جنگ در بینفرقه های مختلف مذهبی شدت گرفت واین پروسه زمینه خوبی برای زوال قداست دین مساعدساخت و موجب زمینه سازی خوبی برای سکولاریسم گردید . ( برای معلومات بیشتر مراجعهشود : به کتاب « فلسفه دین » نوشته : عبد الله نصیری صفحه :243 چاپ تهران)
برخورد های افراطی مذهبی
محقیقین یکی دیگری از عوامل که موجب زمینه سازیبرای سکولاریسم در غرب گردید: همین برخورد خشنونت امیز ، افراطی ،غیر مدبرانهوعاقلانه مبلیغین کلیسا در بین مردم بود . رو حانیون مذهبی وکمیته های امربالامعروف ونهی عن المنکر کلیسا به جای اینکه با عطفوت وملائیمت با منطق واستدلالوبا موعظه حسنه در نشر دین با مردم بر خورد نماید با خشونت پر داختند وبا برخوردهای غیر عاقلانه غیر منطقی در برابر مردم قرار گرفتند.

مبلغین دینی نه تنهابا عوام الناس بر خورد غیر عالمانه بعمل آوردند ، بلکه در مقابل دانشمندان نیزاز برخورد جاهلانه کار کردند ، این وضعیت به مر حله رسید که علما : مجبور بودند آنچنانبياندیشند ، طوریکه کلیسا وملا ها آن را می اندیشند دانشمندان جرأت نمی کردند برخلاف آنچه کلیسا آن را علم می داند بیندیشند .

این وضع از قرن 12 تا قرن 19میلادی در کشور های چون فرانسه ، انگلستان ، آلمان ، هلند ، پرتگال ، لهستان ،اسپانیا وغیره ... معمول بود . این عمل روحانیون کلیسا عکس العمل بسیار بد ونفرتانگیزی را نسبت به دینومذهب به طور کلی ایجاد کرد .
روحانیون کلیسا در طی اینسالها غرض سرکوب علما ، دانشمندان به تاسیس محاکم عقاید بنام «ا نگیزیسیون » یا « تفتیش عقاید » پرداختند . وبدین ترتیب توانستند مخالفین خویش را زیر نام مخالفیندین وبدعت گران در دین وغیره ... نام ها به جزا های سخت وسنگینی مجازات نمایند .

ویل دورانت مینویسد: رهبران محاکم قبل از انعقاد محکمه از طریق منابرومناره های کلیسا اعلان میکردند، هر کدام از شما که ملحدین ، بیدین ها وبدعت گرانرا سراغ داشته باشند ، غرض محکمه بما معرفی نمایند . مطمین باشید که کسانیکه دراطلاع رسانی وجاسوسی با ما کمک کند نام شان را نه تنها افشا نخواهم کرد ، بلکه ازنزد ما انعام ومکافات نیز بدست خواهد آورد .

ویل دورانت می افزاید : طریقهوشیوه تعذیب وشکنجه رو حانیون کلیسا در هر کلیسا متفاوت بود ولی اکثرآ هر دودستمتهم ر به پشت سر متهم می بستند وآنانرابه دار می آویختند . ویل دورانت مینویسد : گاهی دست متهم را چنان محکم می بستند ودست های شانرا در کلو شان می انداختند کهزیاتر ا. متهمن خفه میشدند وجان میدادند . در برخی از اوقات دست وپای متهم چنانمحکم بسته بندی میشود که استخون ها ی در هم می شکست و ومتهم قبل رسیدن به محکمه جانمیداد . ( تاریخ تمدن ج 18،صفحات 349 و351)
هنری چهارم در سال 1401 م درانگلستان به در خواست کلیسا فرمان مشهوری را بنام «بدعتگران باید سو ختنانده شود»صادر نمود.

ویل دورانت در صفحه ( 360 ) کتاب خویش بنام ( تاریخ تمدن ) درمورد امر وارقام قربانیان کلیسا مینویسد :

«از سال 1480 تا سال 1488 ) ( 8800 ) نفر تو سط کلیسا سوختنده شده اند ودر حدود تقریباً (96494 ) نفر محکوم به جزهای مختلف النوع کردیده اند .
واز سال 1480 تا سالهای 1808 در حدود 31912 نفر سوختانده شده اند وبه تعداد ( 291450 ) محکوم به جزا های مختلف النوع گردیده اند

ناگفته نباید گذاشت عوامل دیگری از جمله فساد مالی ، برخورد غیراخلاقیرهبران کلیسا زمینه خوبی را برای رشد سکو لاریسم در غرب مساعد ساخت که غرض طوالتکلام از ذکر آن صرف نظر بعمل می آوریم .

سکولاریسم و اسلام
افراد کهاز دین مقدس اسلام درک و معلومات دقیق وهمه جانبه دارند ، به این امر اعتقاد وباوردارند که دین اسلام با سیاست روابط ناکسستنی ومحکم دارد. حتی علمای غیر اسلامی نیزبدین حقیقت اعتراف مینمایند

بر اساس اعتقادات اسلامی حاکمیت مطلق از انپروردگار است واعمال این حاکمیت در روی زمین به بندگان صالح آن داده شده است . واینبدین معنای است که حضور دین در همه عرصه ای های زندگی بشر وجود دارد .

ولیسکولاریسم ومبلغین وحامیان این نظریه ، همه سعی وتلاش خویش در این عرصه به مصرفمیرساند تا دین را از صحنه های اجتماعی و سیاسی حذف کند وآن را به زندگی فردیوعبادی وبه اصطلاح دین را در گنج مسجد وقبرستان منتقل سازد . ودر نهایت امر حققانگذاری وحاکمیت را از دین حذف و به غیر خدا واگذار کند.

در حالیکه بر اساسحکم اسلامی ،« کتاب الله وسنت نبوی » حاکمیت مطلق از آن پروردگار است . وخداوندمنشا ء مشروعیت حاکمیت دینی است وسیاست اسلام مبتنی بر قوانین آسمانی وسنت پیامبرصلی الله علیه وسلم استوار ، می باشد .
بنآبراین در همه عرصه های زندگی بشر اعماز امور اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، اخلاقی و .... دخالت تام ومستقیم دارد وعقلوعلم در سایه هدایات اسلامی مناسبات اقتصادی وسیاسی جامعه را سامان میبخشد.

در تفکر سکو لاریستی ، هدف دولت تلاش برای حفظ حاکمیت وایجاد موازانهمیان آزادی وعدالت است . یعنی این که چه باید کرد که آزادی های فردی محدود نشودوقدرت حاکمان چگونه کنترول شود که مخل به آزادی افراد ( آزادی که خود شان تفسیر میکنند ) نباشند ؟

اما در تفکر اسلامی ، هدف از سیاست وحاکمیت ، احیای دینوسنت های الهی ، اقامه عدل ، قسط انصاف است . اجرا وتطبیق قوانین الهی برای ایجادامنیت وفراهم ساختن زمینه ای جهت رشد مادی ومعنوی ، ونجات انسان از تاریکی بسوی نور، اصلاح جامعه، مبارزه با بدعت ها ناروا ، تعلیم وتربیه صحیحی وسالم ، احقاق حقوقانسان بخصوص ضعفا ، ودر نهایت دستیابی به فضیلت ، کمال ومعرفت است .

خداوندمتعال می فرماید :
«قد جاءکم من الله نور وکتاب مبین ، یهدی به الله من اتبعرضوانه سبل السلام ویخرجهم من الظلمات الی النور باذنه ویهدیهم الی صراط مستقیم»(مائده :15-16)

«از جانب پروردگار نوری ( که پیغمبر است و بینشها ر روشن میبخشید) و کتاب روشنگری (که قرآن است و هدایت بخش انسانها است ) به پیش شما آمده است .
خداوندبه برکت آن ، ( کتاب ) کسانی را به راههای امن وامان ( از ترس وهراسدنیا وآخرت ) هدایت می کند که خواستار خشنودی او باشند ، وبا مشیئت وفرمان خو دآنان را از تاریکی ها و ظلمت ها ( کفر وجهل ) بیرون می آورد وبه سوی نور ( ایمانوعلم) می برد  و ایشان را به راه راست هدیت و رهبری می کند».

از دید اسلامحکومت وسیله است ونه هدف ، وهدف از آن به کمال رساندن انسان است. هدف اسلام حفظسیادت انسان بوده وهم توجه خویش را به حقوق بشر معطوف ساخته ورعایت آنرا واجب میداند .

آیات قرآنی وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم اساس وتهداب سیاست دینمقدس اسلام را تشکیل میدهد . اعتقاد وعمل برآن را جزئی از قلمرو ایمان وبخشی ازمجموعه تعالیم اسلام وحیات یک مسلمان می شمارند . به طوری که در تفکر قرآنی وسنتپیامبر صلی الله علیه وسلم تفکیک اندیشه وعمل سیاسی از ایمان واسلام ، واز زندگیاجتماعی مسلمانان امکان پذیر نیست .

در قرآن عظیم الشان آیات متعدد ی براینامر تاکید میدارد که وضع قانون وحاکمیت مطلق از آن پروردگار بوده وما انسانهامجریان این قانون در روی زمین می باشیم .

1-«ان الحکم الا لله یقص الحق وهوخیر الفاصلین » (انعام 57) (فرمان جز از آنِ خدا نیست . خدا به دنبال حق می رود ( وکار هایش برابر حکمت انجام میشود . لذا اگر خواست عذاب واقع می گردد واگر نخواستعذاب واقع نمی شود ) واو بهترین ( قاضی میان من وشما و ) جدا کنندۀ حق از باطل  است .

2-  «له الحمد فی الاولی والاخرة وله الحکم »( قصص 70)
(فر ماندهیوداوری از آن اواست . وبه سوی او باز گردانده می شوید . ( او خالق ، واو حاکم ، واوقاضی است).

3-«مالهم من دونه من وال» (رعد 11 ) (ولی هنگامیکه خدابخواهد بلایی به قومی برساند هیچ کسی وهیچ چیزی نمی تواند آن را ( از ایشا ن) برگرداند ، وهیچ کس غیر خدا نمی تواند یاور ومدد کار آنان شود.)

4-«ان الحکمالا لله امر الاتعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم» ( یوسف 40)
(فرمانروایی ازآن خدا است وبس ( این ، اوست که بر کائنات حکومت میکند واز جمله عقاید وعبادات راوضع می نماید ). خدا دستور داده است که جز او را نپرستید . این است دین راست وثابتی ( که ادله وبراهین عقلی ونقلی بر صدق آن رهبرند).

همچنان قرآن عظیم الشانهدایات خاصی را برای پیروان خویش هدایت فرموده است : ومی فرماید : آنعده از حکوما تکه مخالف شرع است نباید از آن متابعت صورت گیرد ، وحتی امر بر سر نگونی همچو حکومتنموده است :

بطور مثال خداوند پاک در ( آیه : 60 سوره نسا ء ) می فرماید : : « یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت وقد امروا ان یکفروا به » ( می خواهند داوری رابه پیش طاغوت ببرند( وحکم او را به جای حکم خدا بپذیرند ؟ ! ) وحال آنکه بدیشان فرمان داده شده است که ( به خدا ایمان داشته و ) وبه طاغوت ایمان نداشته باشند).

وحتی قرآن در برخی از آیات پیروان خویش را به مقابله رو در رو در مقابلحکومت طاغوتی مخالف اسلام دعوت نموده است . از آنجمله میتوان از آیه 17 سوره نازعاتکه به حضرت موسی علیه السلام وظیفه داد تا به مبارزه رو در رو با فرعون بپردازد . « اذهب الی فرعون انه طغی» ( به سوی فرعون برو که او سر کشی کرده است).

همچنان قرآن عظیم الشان حکمران خویش را به پیروی از دین اسلام واحکام قرآنیدعوت نموده وحکام اسلامی که از احکام قرآنی سر پیچی می نمایند آنان را : فاسق ،کافر وظالم خطاب نموده اند :

«
ومن لم یحکم بما انزل الله فالئک هم الکافرون » ،« الظالمون » ، « الفاسقون » ( مائده : 44 ، 45 ، 47 ) ( وکسانیکه به موجب آنچهخدا نازل کرده است قضاوت وداوری نکند ، آنان خود (کافرند)، (ظالمند) ،( فاسقند).

قرآن عظیم الشان در خطاب به پیامبر اسلام می فرماید :
«انا انزلناالیک الکتاب با لحق لتحکم بین الناس بما ار اک الله » ( نسا ء105)
(ما کتاب ( قرآن را که مشتمل بر حق وبیانگر هر آن چیزی که حق است ) به حق بر تو نازل کرده ایمتا ( مشعل راه هدایت باشد وبدان ) میان مردم طبق آنچه خدا به تو نشان داده استقضاوت وداوری کنی . )

همچنان در قرآن عظیم الشان از حکومت ورهبری واعطایملک وپادشاهی به برخی از پیامبران مانند : حضرت داود علیه السلام ، سلیمان علیهالسلام ، ابراهیم علیه السلام ، لوط و... سخن بمیان آمده است . که ذکر همچو داستانها در قرآن خود مبین وحدت وعینیت عملی دین وسیاست است .

«
یا داودانا جعلناکخلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوی ... » ( ص:26 ) ( ای داود ماتو را در زمین نمایندۀ ( خود ) سا خته ایم ( وبر جای پیغمبران پیشین نشان داده ایم ) پس در میان مردم به حق داوری کن واز هوای نفس پیروی مکن . )

«
فقد ءاتینا ء ال ابراهیم الکتاب والحکمة وءاتینهم ملکا عظیمآ »( نسا ء : 54 )
(
ما کهبه حضرت ابراهیم علیه السلام کتاب (آسمانی ) وپیغمبری وپادشاهی عظیمی داده ایم ( مانند : سلطنت یوسف در مصر ، وپادشاهی داود وسلیمان در شام ) .

همچنان قرآنعظیم الشان اطاعت از رسول وولی امر را بر مسلمانان واجب نموده ، میفرماید :
«
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و واولی الامر منکم »
(
نساء59 ) (ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا ( با پیروی از قرآن ) و از پیغمبر ( خدامحمد صلی الله علیه والسلم با تمسک به سنت او ) اطاعت کنید. واز ولی الامر مسلمانخود فرمانبرداری واطاعت نماید . ( مادامیکه دادگر وحقگرا بوده ومجری احکام شریعتاسلام باشد .)

با توجه به آیات قرآنی که فوقآ بدان ا شاره بعمل آمد بهوضحات تام ثابت میگردد که دردین مقدس اسلام ، دین وحکومت جدا ناپذیر بوده وحاکمیتمطلق از آن خدا میباشد . بنآ اصدار شعاری های جدائی دین از سیاست در کشور هایاسلامی وبخصوص در کشور عزیز ما افغانستان که یک کشور اسلامی می باشد ، صرف شعاربوده ، تطبیق وعملی ساختن آن غیر ممکن غیر عملی وغیر منطقی میباشد . ختم


مصدر: سايت نوار اسلام
IslamTape.Com

 

 

 سکولاریسم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نقشه کشورهای جهان که در آنها حکومت بر مبنای سکولاریسم است.

سکولاریسم (به فرانسوی: sécularisme) عقیده‌ای است، مبنی بر جدا شدن نهادهای حکومت و کسانی که بر مسند دولت می‌نشینند، از نهادهای مذهبی و مقام‌های مذهبی. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. مفاهیمی مانند جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر پایه سکولاریسم بنا شده‌اند.

اهداف و استدلال‌ها برای قبول سکولاریسم بسیار گسترده‌اند. در لائیسیته اروپایی بحث گردیده که سکولاریسم یک جنبش به سوی مدرنیته و دور شدن از ارزش‌های دینی است. برخی استدلال می‌کنند که سکولاریسم در آمریکا بیشتر به حفظ دین از حکومت پرداخته و در زمینه اجتماعی کم‌کارتر بوده‌است.[۱] سکولاریسم را نخستین شاخصه‌ی دوره‌ی مدرنیته خوانده‌اند.[۲]در میان کشورها جنبش‌های سیاسی گوناگون سکولاریسم را به دلایل مختلف پشتیبانی می‌کنند.

واژه سکولاریسم برای نخستین‌بار توسط نویسندهٔ بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایه آن بنا شده بود، در طول تاریخ وجود داشته‌است. ایده‌های اولیه‌ی سکولار را می‌توان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم معتقد به جدایی دین از فلسفه بودند. هالی اوک این ایده جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد عقاید دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانم‌گرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمی‌شد، بلکه مستقل است. سکولاریسم تنها به این نکته می‌پردازد که راه روشن در حقیقت سکولار می‌باشد. دانستنی‌های سکولار به طور روشن در همین زندگی پیدا می‌شوند و می‌توانند در همین زندگی آزمون شوند.

بخشی از مجموعه مقاله‌های

بی‌دینی

Atom of Atheism-Zanaq.svg

بی‌دینی

دادارباوری انسان‌گرایی سکولار سکولاریسم سکولاریته اندیشه آزاد پساخداباوری ناخداباوری ضدروحانی‌گری ضددین نقد دین دین نقیضه

بی‌خدایی

دموگرافیک تاریخ دولت نو ضمنی و صریح مثبت و منفی نقد تبعیض وجود خدا ضدخدایی بی‌خدایی و دین

ندانم‌گرایی

قوی ضعیف بی‌خدایی ندانم‌گرا خداباوری ندانم‌گرا خدانامهم‌دانی خداناشناس‌دانی

طبیعت‌گرایی

انسان‌گرایانه روشمندانه متافیزیکی دینی

مردمان

بی‌خدایان ندانم‌گرایان انسان‌گرایان همه‌خداگرایان خداانگاران

کتاب‌ها

توهم خدا خدا بزرگ نیست پایان ایمان نامه‌ای به ملت مسیحی چرا مسیحی نیستم چرا مسلمان نیستم سیستم طبیعت

سازمان‌ها

اتحاد جهانی بیخدا بنیاد رهایی از دین راه‌پیمایی خرد پروژه خرد

نشان درگاه درگاه بی‌خدایی

 

ویکی‌پروژه بی‌خدایی

ن ب و

محتویات  [نهفتن]

۱      تعریف

۲      دولت سکولار

۳      لائیسیته

۴      اخلاقیات سکولار

۵      استدلال‌های موافقان و مخالفان سکولاریسم

۶      جستارهای وابسته

۷      پانویس

۸      پیوند به بیرون

تعریف[ویرایش]

از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده می‌شود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. دیدگاه سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش‌ها پسندیده‌است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر می‌توان توضیح داد.به عبارت بهتر هر کسی دین خود را فقط در خانه خود نگه داشته باشد و حق ندارد دین خود را در جامعه تبلیغ کند . یکی از علل برخورد جوامع سکولاریسم با حجاب این است که آنان حجاب را مظهر تبلیغ دین اسلام در یک حکومت سکولاریستی میدانند.[نیازمند منبع]

در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزش‌های متصور هر گروه و دسته‌ای است.[نیازمند منبع]

در مفاهیم جامعه‌شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیم‌گیری‌های خود کم‌تر دخالت دهد و یا این مفاهیم، کم‌تر موجب بروز اختلاف و یا درگیری گردد اطلاق می‌گردد.[نیازمند منبع]

واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن می‌گویند، معمولاً مقصود هر فلسفه‌ایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگم‌های) دینی بنا می‌کند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است.[۳]

برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح می‌دهد:

واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفته‌است، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشته‌است. در کاربرد نخستین آن، بر آموزه‌ای دلالت می‌کرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و ملاحظات مربوط به خدا و حیات اخروی را باید کنار نهاد. بعداً، «سکولاریسم» را به این معنای گسترده‌تر به کار بردند که مؤسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشد و نه دینی. در قرن بیستم، این واژه معنای وسیع‌تری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشأت گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با «جدایی» نهادهای دینی و دولتی به کار می‌برند، که تقریباً معادل با واژهٔ فرانسوی laicisme است که در دیگر زبان‌ها هم وارد شده، اما هنوز در زبان انگلیسی استعمال نمی‌شود

 [۴]

دولت سکولار[ویرایش]

نوشتار اصلی: دولت سکولار

امروزه اغلب دولت‌های مهم جهان اهمیت سکولاریسم و دموکراسی را پذیرفته‌اند. یک پیامد عملی سکولاریزاسیون، جدایی کلیسا و دولت است – در حقیقت این پیامد چنان یادآور سکولاریزاسیون است که اغلب این دو را یک پدیده می‌شمارند، و اغلب به جای «سکولاریزاسیون» از «جدایی کلیسا و دولت» سخن می‌گویند. اما باید در نظر داشت که سکولاریزاسیون فرایندی است چندوجهی که در متن جامعه صورت می‌گیرد، درحالی که جدایی نهاد دین و دولت توصیف جنبه سیاسی این فرایند است.

جدا شدن نهاد دین و دولت در طی سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی – که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند- از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها می‌شوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمی‌توانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاه‌های نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، و یا مبنای سیاست‌گذاری‌های عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بی‌طرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواسته‌هایشان.[۵]

سکولاریسم معمولاً در پرتو عصر روشنگری در اروپا مطرح می‌شود که تاثیر اصلی را بر جوامع غربی داشته‌است. جدایی دین از سیاست در آمریکا و لائیسیته در فرانسه به طور گسترده‌ای بر پایه سکولاریسم رخ داده‌است. البته ایده جدایی دین و دولت در شرق هم در هند از دوران کهن ریشه داشته‌است. دولت نوین هند نیز بر پایه این ارزش‌ها تشکیل یافته و تا حدودی هم در آن موفق بوده‌است.

به نظر سکولاریست‌ها بهتر است سیاست‌مداران برای تصمیم‌گیری به جای دلایل مذهبی از دلایل سکولار استفاده کنند. از این لحاظ در تصمیمات سیاسی برای مسائلی چون سقط جنین، پژوهش درباره سلول‌های بنیادی، ازدواج همجنس‌گرایان و آموزش سکس، سازمان‌های سکولاری چون Center for Inquiry در آمریکا تاکید بسیاری می‌کنند.[۶]

لائیسیته[ویرایش]

این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است. شما می‌توانید با افزودن منابع برطبق اصول تأییدپذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌پدیا کمک کنید. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند‌ شد.

نوشتار اصلی: لائیسیته

شعار جمهوری فرانسه که پس از تصویب قانون جدایی دین از حکومت در سال ۱۹۰۵برروی ناقوس یک کلیسا در آپس (بخش وار ) نصب شده‌است. چنین نقوشی بسیار نادر هستند و این نقش در جشن دویست ساله انقلاب فرانسه در سال ۱۹۸۹ترمیم شده است.

در زبان فرانسه و برخی دیگر از زبانهای رومی و ایتالیایی: "laticita" یا "laicismo" معادل سکولاریسم است و به مفهوم عدم دخالت دین در امور دولتی و سیاست و یا برعکس آن می‌باشد. اگر چه به نظر می‌رسد هیچ کلمه‌ای در زبان انگلیسی نتواند معنای واقعی کلمه «laïcité» را که از واژه یونانی λαϊκός می‌آید و به معنای سکولار است برساند، اما این کلمه با کلمات انگلیسی laity یا laymen به معنای عام مرتبط است و “laicity” شیوه نگارش انگلیسی اصطلاح فرانسوی لائیسیته‌است.

بین لائیسیته و سکولاریسم تفاوت وجود دارد؛ لائیسیته یک نظریه سیاسی است که طبق آن دین از حکومت جدا است و این نظریه با هدف افزایش آزادی‌های دینی ارائه شده‌است، درحالی که سکولاریسم با هدف زدودن دین از زندگی جاری مردم معرفی شده‌است، با این وجود گاهی اوقات اصطلاحات سکولاریسم و سکولاریته به معنای لائیسیته به کار می‌روند. فردی که به مکتب لائیسیته اعتقاد دارد را لائیک می‌گویند.

طرفداران مکتب لائیسیته بر این باورند که این اصطلاح به معنای رهایی از دین است و بنابراین فعالیت‌های دینی می‌بایست در چارچوب قانون همانند دیگر فعالیت‌ها صورت پذیرند وامری فراقانونی نیستند. دولت در برابر نظریات مذهبی هیچ گونه موضعی نمی‌گیرد و افراد مذهبی را همانند دیگر افراد جامعه می‌شناسد. منتقدان بویژه منتقدان نسخه ترکی لائیسیته و ممنوعیت حجاب در فرانسه استدلال می‌کنند که این ایدئولوژی ضد مذهب است ودرعمل از آزادی‌های دینی می‌کاهد.

 

اخلاقیات سکولار[ویرایش]

 

این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است. شما می‌توانید با افزودن منابع برطبق اصول تأییدپذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌پدیا کمک کنید. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند‌ شد.

نوشتار اصلی: اخلاقیات سکولار

هالی اوک در سال ۱۸۹۶در کتاب خود به نام «سکولاریسم انگلیسی»، سکولاریسم را به این گونه تعریف می‌کند:

سکولاریسم شیوه و قانون زیستن است که بر اساس مادیات بنا نهاده شده‌است و به صورت کلی برای کسانی است که باورهای مذهبی را ناکافی یا غیرقابل اطمینان و یا غیرقابل باور یافته‌اند.

اصول آن عبارت است از:

بهبود وضعیت زندگی با توجه به مفاهیم مادی زندگی

دانش تنها وسیله در دسترس انسان است

اینکه خیر در نیکی کردن است. چه جهان دیگر درکار باشد و چه نباشد.

نیکی کردن در این جهان، و پی‌جویی این نیکی، خیر است.

استدلال‌های موافقان و مخالفان سکولاریسم[ویرایش]

این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است. شما می‌توانید با افزودن منابع برطبق اصول تأییدپذیری و شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌پدیا کمک کنید. مطالب بی‌منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند‌ شد.

موافقین سکولاریسم بر این باورند که گرایش به سمت سکولاریسم و به دنبال آن دوری از دین در دولت‌های سکولار، نتیجه اجتناب ناپذیر عصر روشنگری است، که در آن گرایش عمومی جامعه به سوی علم و خرد سوق پیدا کرد و از دین دورتر شد.

از طرف دیگر، مخالفین سکولاریسم با این باورند که یک دولت سکولار، خود مشکلات زیادی را معرفی می‌کند، بدون آنکه بتواند راه حلی برای مشکلات اصلی، مانند آزادی عقاید فردی و مذهبی ارائه دهد. برای مثال، اگر چه قانون‌های اساسی کشورهای دانمارک، فنلاند، نروژ، و ایسلند رابطه میان حکومت و دین (کلیسا) را به رسمیت می‌شناسند، با این وجود این کشورها آزادتر از بسیاری از کشورهای سکولار محسوب می‌شوند. ایسلند در میان اولین کشورهایی است که حق سقط جنین را به رسمیت شناخت (در نیمه اول قرن ۲۰) و یا اینکه دولت فنلاند برای احداث مساجد بودجه دولتی در نظر می‌گیرد.

عبدالکریم سروش سکولاریسم را به طور کلی به دو دسته تقسیم کرده است، «سکولاریسم سیاسی» و «سکولاریسم فلسفی» و آن‌ها را تشریح کرده است: سکولاریسم سیاسی یا حکومت فرادینی: سکولاریسم سیاسی یعنی انسان، نهاد دین را از نهاد دولت جدا کند و حکومت نسبت به تمام فرقه‌ها و مذاهب نگاهی یکسان داشته باشد و تکثر آنها را به رسمیت بشناسد و نسبت به همه آنها بی‌طرف باشد. وی سکولاریسم سیاسی را به معنای جدا کردن حکومت از دین می‌داند و نه جدا کردن دین از سیاست.» به گفته او، اگرچه یک معنی سکولاریسم نفی دخالت روحانیت در امور تعریف می‌شود ولی این به معنی نفی دخالت دین نیست. با سکولاریسم سیاسی فرا دینی کسی هم که مومن است، خاطر جمع می‌شود که دین و ایمانش محفوظ خواهد ماند و حکومت به اعتقاد و عمل او تعرضی نخواهد کرد. وی معتقد است با آمدن دموکراسی و سکولاریسم سیاسی، به دین و به عمل دینداران لطمه‌ای نخواهد خورد.که از طرف دیگر با آمدن دینداران دموکرات، مشی سیاسی غیردینداران هم آسیبی نخواهد دید؛ یعنی همزیستی مسالمت آمیزی در سایه یک نظام دموکراتیک تحقق خواهد یافت. «سکولاریسم دیگری داریم با نام سکولاریسم فلسفی که معادل با بی دینی و بی اعتقادی به دیانت است و نوعی ماتریالیسم(ماده‌گرایی) است. این نوع سکولاریسم با اندیشه دینی غیر قابل جمع است.[۷]

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش