بسم الله الرحمن الرحیم
نماز بزبان مادری
مقدمه :
نماز ستون اساسی مسلمانی، بنیاد دین مقدس اسلام، پیشرو و سید همه عبادتهاست. وبه تعریف دیگر نماز تذکره وکارت هویت مسلمانی است .هرکه این پنج فریضه را مطابق سنت پیامبر بزرگوار اسلام محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم به جای آرد ، بر علاوه اینکه از زشتی های قولی و فعلی ؛ نجات می یابد ، بلکه رحمت انوار الهی در دلش قرار خواهد گرفت .
از جانب هم چون نفس در ذات خود تشنه حقیقت و سعادت است و فطرتاً آمادۀ آن میباشد ، بناً نماز پناهگاه مأمن و پایگاه آرامش و سکون، غلبه بر نگرانی ها وآسودگی برای کسی است که آنرا بخاطر کسب سعادت و رحمت الهی با عشق و محبت انجام دهد.
بناً در مقام و منزلت نماز همین کافیست که: اولین آنچه که بنده در مورد آن، مورد محاسبه قرار میگیرد، نماز میباشد.
روز آخـر که جانگداز بود – اولین پرسش ازنماز بود
لذا اگر نمازمسلمان صحیح بود، به تبع آن بقیهی اعمالش نیز صحیح و درست میباشد و اگر نمازش فاسد بود، بقیهی اعمالش نیز فاسد شده میتواند.
الله متعـال مقام نماز وبندۂ نماز گزار را بزرگ و گرامی داشته و منزلت خاص بخشیده است. نماز در میان سایر عبادات، به طور مخصوص، در بسیاری ازمواضع قرآن کریم ذکروتعبیر گردیده ودربس مقام بلند و رفیع قرار دارد.
از امام احمد (رح ) روایت است که فرمودند: هر سُبُک شمارندهی نماز و تحقیر کنندهی آن در واقع سُبُک شمارنده، تحقیر کننده و توهین کنندهی اسلام میباشد. و فقط بهرهی آنان از اسلام به قدر بهرهی شان از نماز بوده و رغبتـشان به اسلام به اندازۀ رغبتشان به نماز میباشد.
قرائت درنمازباید حتمآ عربی باشد !
خواندننماز به زبان عربی و با همان الفاظ و کلماتی که پیامبرصلی الله علیه وسلم ودیگر مسلمانانصدر اسلام می خواندند دلائل وحکمت های مختلفی دارد که من صرف به برخی ازآن ها اشاره خواهم کرد .
اول:
تعبدى و توفیقى بودن خواندن نماز به زبان عربى، این بدین معنی است که : شریعت مقدس اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است طبعا انسانی که می خواهدعبادت الله را بعمل ارد آن چیزی را انجام می دهد که پروردگارش ازاو خواسته است وبر طبق آیات قرآنی واحادیث نبوی و سیره پیامبر صلی الله علیه وسلم این واجب و تکلیف دینی به این شکل واجب شده . اگر چه انسان می تواند در غیر اوقات نماز با هر زبانی که میخواهد با الله خویش راز ونیاز کند .
دوم :
فلسفه وحکمت دیگری که در خواندان قرائت با زبان عربی وجود دارد ، اینست ، تا وحدتی زبانی در وقت نماز در میان کافه مسلمانان که از رنگ ، نژاد ، قوم ولسان باشند ، ایجاد گردد ، جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام ، در واقع فراهم سازىوحدت و پیوند بین المللى دینى است.
طوریکه برای همه معلوم وهواید است که هدف اساسی دین تقرب در بین انسانها ومتحد ساختن ، جامعه های بشری وبرقراری تفاهم بین افراد ورفع اختلاف هایناشی از زبان ونژاد ودیگر اختلاف ها آمده است ، واگر ادای نماز وبخصوص قرائت در نماز ، به زبان هایمختلف صورت میگرفت ، به یقین کامل ،موجب جدائی مسلمانان وسبب اختلاف وپراکندگی ، تفرقه ودرنهایت عامل اساسی بعضی تعصبات در بین مسلمانان وجامعه امت اسلامی میگردید.
سوم:
فرضیت خواندن سوره فاتحه در هر رکعت از نماز اینست ، تا مسلمانان حکمت مناجات با الله خویش را به اموزند ، وسوره حمد طرز دقیق مناجات وسخن گفتن نماز گزار را با الله می اموزاند.
واگرهر کس به زبان خود ترجمه سوره حمد را بخواند این هدف ومقصود عالی حاصل نمی شودیعنی آن گونه که بنده باید معبودش را ستایش کند نمی تواند ستایش کند واینتعلیم الهی به فراموشی سپرده می شود.
چهارم:
قرائت و اذکار دیگری که در نماز است به صورت دقیق در هیچ زبانیترجمه ندارد. یعنی نمی توان همان مفاهیمی که در اذکار نماز به زبان عربی است به صورتدقیق ترجمه ومعنی کرد و آن را بیان نمود .
اگرچه برخی ازمفسرین سعی وکوشش بخرچ داده اند که در ترجمه قرآن سعی بلیغ بخرچ دهند ولی انصاف خواهد بود ، اعتراف نمایم که با موجوديت ظرفيتهاي بسياري عالي در زبان عربی وبخصوص در زبان وحى ، برای مفسرين ومترجمان مشكل ودوشوار خواهد بود که معادل برخی از کلمات را در زبان های مادری خویش دریابند . وزياتر از اوقات ملاحظه شده است که مترجمین براي توضيح يک اصطلاح چندين چندين سطر توضيحات آرائه ميدارند.طوريکه اين امر در کاري بسياري از تفاسير به ملاحظه ميرسد .
درکتب تفاسیر ملاحظه خواهد فرموده باشید که مقداری از زيبايیهاو ظرافتهای متن اصلی به هدر میرود و اين تنها مختص به تر جمه قرآن نه بلكهيك ترجمه صددرصد وفادار به متن از هيچ يك از شاهكارهای ادبی ممكن نيست،پس به اين معنا هم قرآن ترجمهناپذير است. وهیچ وخت بشریت توانمندی تر جمه کما حقه آنرا بدست نخواهد اورد .
بنا بصورت کل گفته میتوانیم که : تفاوت زبانها، فرهنگها، ساختار شكلی زبان خواسته ياناخواسته محدوديتهايی را در امر ترجمه ايجاد میكند؛ بنابراين قرآن را بهطور كامل نمیتوان ترجمه كرد، زيرا هيچ ترجمهای فصاحت، بلاغت و جامعيتمتن قرآن را نمیتوان داشته باشد .
بطور مثال از ترجمه سوره « حمد » نام می بریم ،هیچ مترجمی قادر نخواهد شد که توانمندی آنرا بیابد که : بتواند تماممفاهیم این سوره را به زبان دیگر بیان کند.ازجمله تنها کلمه « الله» ، هیچمعادلى در زبان دیگر ندارد ، مثلآ ترجمه نام ( الله ) بزبان دری به کلمه خدا ،ویا پروردگار ویا څښتن تعالی در زبان پشتو معادل کلمه «الله » شده نمی تواند .
علماء میگویند : اگر چه با توجه به اسبابی که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربی خوانده شوداما این بدان معنی نخواهد بود که شخصیکه نتواند به هیچ زبان دیگری باالله سخن بگوید .
طوریکه در فوق یادهم اور شدیم ،انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر وقت نماز با الله خویش سخن گفته وبا او راز و نیاز کند و درد ها و نیاز های خود را با او در میان گذارد.
حتی در قنوت نماز که قسمت خواستن حاجت ها است انسان می تواند به زبان پشتو ویا دری یاهر زبان دیگر با او سخن گوید.( غرض توضیح بیشتردر این مورد میتوان به
« کتاب قرآن شناسی » )محمد تقی مصباح یزدی ، وتفسیر نمونه مرجعه فرماید )
قرائت در نماز بزبان مادری:
قبل از همه باید گفت که : عدم بجاءآوردن نماز بزبان مادری غیر عربی براین مفهوم است که هدف نماز وادای آن بزبان غیر عربی فاقد اهمیت شرعی است.
لفظ ومحتوی قرآنکریم مقدس است و مسلمان باید نماز را به زبان عربی ویا هم نماز خویش را به همان الفاظ و کلماتی بجاء آورد آنطوریکه پیامبر اسلام بجاء آورده است.
برخی از علل ودلایلی که چرا ما نمیتوانیم نماز خویش را بزبان غیرآنچه به آن قرآن کریم نازل شده، بجاء آوریم ذیلآ تذکر خواهم داد:
اوّل:تعبدی وتو قیفی بودن عبادت نماز:
تعبدى و توقیفى بودن عبادت نماز به زبان بزبان عربی بدین معنا است که: شریعت اسلام هدایت اکید فرموده است که نماز را باید به بزبان عربى بجاءآوریم .
از جانب دیگر باید گفت که حکمت، فلسفه و روح عبادت بر تسلیم و تعبد استوار است. انسانیکه می خواهدعبادت پروردگار را بجاء آورد باید آنرا بترتیب انجام دهد ، آنطوریکه پروردگار با عظمت ما از ما توقع دارد.
اولتر همه و محتوی کلام درین بحث بسیار کهنه و تاریخی در اسلام است که آیا متن و یا هم معنای قرآن کریم مقدس است؟
آیا کسیکه قرآن کریم یا حتی بدون فهم معنای آن میخواند ٍثواب دارد یا معنای آنرا؟
جواب کاملاً واضح است که متن و معنای قرآن کریم هر دو مقدس است.
تلاوت نصوص شرعی به شکل که نازل شده مقدس، خوندان و قرائت آن ثواب دارد.
واما مسأله قرائت در نماز:
درمورد مسأله قرائت در نماز اصل کلی وقاعد ه ای اساسی حکم پروردگار با عظمت
وپیامبر صلی الله علیه وسلم است ،که میفرماید :« صلوا کما رایتمونی آصلی »(همانگونه که می بینید من نماز می خوانم ، نماز ّخوانید. ) .
بنآ مطابق حکم شرعیت نماز باید هما ن طوری خوانده شود ، طوریکه آنرا پیامپر صلی الله علیه وسلم بجاء می آورده ویاهم به ترتیبی خوانده شود ، که از طرف شارع بالای ما واجب گردیده است .ولیدر این هیچگونه شکی نیست که : یک نفر مسلمان میتواند درخارج ازوقت نماز، با هرشکل وبه هر زبانی که دلش میخواهدعبادت کند وبا پروردگار خویش مصروف راز ونیاز گردد.
طبیعی است که عدم توجه به خواست الهی و عمل کردن هر شخص بنا بر خواست خود، با روح تعبد و تسلیم سازگار نیست.
دوم: نماز رمز ایجاد وحدت بـین مسلمانان است:
خواندن نماز بزبان عربی و یا دقیق تر بگویم به همان طریق که فرض گردیده،طریقه، راه ورسم پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم زمینه را برای، وحدت جهانی بین مسلمانان ایجاد مینماید. بجاءآوردن نماز بزبان و رسم که فرض شده یعنی به زبان عربی بمثابه ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام ودر نهایت امر وحدت و پیوند جهانی دینى بین مسلمین به شمار میرود. تلاش برای ازبین بردن چنین وحدت همان چیزی است که دشمنان اسلام آنرا میخواهند وبه آن دامن میزنــنـد.
از جانب دیگر ،زبان عربی زبان یك قوم نیست ، بلكه زبان عربی به مثابه زبان وحی بر تمام مسلمانان داراِی مقام واهمیت خاصی میباشد.
اشنای وتکلم وقرائت بزبان عربی، وبجاء آوردن نماز بزبان قرآن عظیم الشان وطریقــﮥ پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم بزبان عربی برای مسلمان امکان آنرا میدهد که با کلام الله ( قرآن ) هدایات پیامبر صلی الله علیه وسلم ( سنت ) رابطـﮥ مستقیم ، بهتر ودایمی داشته باشد.
تکلم، سخن زدن وبجاء آوردن نماز بزبان عربی سبب آن میشود که مسلمان نه تنها با کتاب الله وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم آشنایی مستقیم پیدا کند، بلکه به فهم زبان عربی میتواند با معارف دینی هر چه بیشتر دسترسی پیدا کند.
- زبا ن شناسان بدین معترف اند که: زبان عربی زبانی جامع ، بلیغ وغنی ودر نهایت امر در برگیرندﮤ لطایف و ظرایف بیانی می باشد که کمتر زبانی مروج انسانی از این گستردگی و جامعیت برخوردار است.
یکی از لوازم زندگی مسلمانان و پیروان هر دینی گسترش زبان آن دین می باشد تا راحت تر با متون مورد علاقه خود آشنا شوند.
همچنان باید گفت که: زبان عر بی را از لحاظ غنای معنوی واصطلاحات آن، واز لحاظ مفاهیم وساختار معنایی،بخصوص در عرصه معارف دینی، نمیتوان با دیگر زبانهای مروج دنیا در مقایسه قرار داد.
ازطرف دیگر بخش مهمی ازنماز به قرائت سوره هایی ازقرآن اختصاص دارد. در این سوره ها اعجاز وجود دارد که بشر توانمندی آنرا ندارد كه با دقت و صحت كافی كلام الهیوحیانی را به زبان دیگر ترجمه وآن کلمات را جایگزین متن اصلی وعربی نماید .
به همین علت هم است که ترجمه قرآن کریم عملآ به نحوی تفسیر صورت گرفته میتواند واطلاق کلمه تر جمه به کتب مندرج معانی قرآن کریم ونصوص شریف افاده دقیق ودرست نیست .
بهتر وبجا ء است تا عوض جمله وکلمه ء ( ترجمه قرآن کریم وحدیث وعلم تفسیر ) کلیمه وجمله ء ( تفسیر قرآن کریم وحدیث وعلم تفسیر ) بکار برده شود .
قابل به تذکر جدی میبینم که درک این مسآله اهمیت بسزای دارد که دانست، در آنچیزیکه که شرع صراحت دارد جستجوی دلایل عقلانی اضافی وضیایی وقت خواهد بود.
با تمام صراحت باید گفت : لطایفقرآنی و خاصیتهای اعجازی قرآن نظیر جنبههای نحوی و بلاغی و لطایف كلامعرب هم در ترجمه پشتو ودری قرآن گنجانده نمیشود.
بطور مثال پروردگار ما در در سوره قصص آیه 79 میفرماید «فَخَرَجَعَلَی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَالدُّنْیَا یَالَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُوحَظٍّ عَظِیمٍ» پس قارون با كوكبه خود بر قومش نمایان شد، كسانى كهخواستار زندگى دنیا بودند گفتند، اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ماهم داده مىشد، واقعا او بهره بزرگى از ثروت دارد»، معمولا «خرج» را با « من» یا «عن» میآورند به معنای «از»، منتهی در این آیه با «فی» آمده استو با تبدیل «عن» و «من» به «فی» در این سوره میخواهد بگوید قارون درهالهای از زیور فرو رفته بود زمانی كه ما بخواهیم ترجمه كنیم، نمیتوانیمبه زیبایی زبان قرآن تضمین را در این آیه به كار ببریم.
- قرآن كتابی است بی همتا كه زیبایی ظاهری و عظمت معنوی آن برابر است. استحكام الفاظ و انسجام كلمات و تازگی افكار درسبك نوظهور آن چنان متجلی است كه پیش از آن كهعقول تسخیر معانی آن گردند، دلها تسلیم آن می شوند. در میان پیامبران هیچ كس مانند پیامبر اسلام نتوانسته است این همه نفوذ كلام داشته باشد.
- قرآن با سبك خاص خود، هم سرود مذهبی است و هم نیایش الهی و هم شریعت و قوانین سیاسی و حقوقی و هم نوید بخش و هشدار دهنده و هم پندآموز و هم راهنما و هدایت كننده به راه راست و هم بیان كننده قصه و داستان و حِكَم و امثال.
- قرآن زیباترین اثر به زبان عربی است كه در میان كتابهای مذاهب جهان نظیر ندارد. مسیحیان عرب زبان معترفند كه این كتاب شریف چه تأثیر شگرفی دردل و جان شنوندگان دارد.
مارگریت ماركوس(مریم جمیله) دختر جوان یهودی الاصل امریکایی در مورد زندگی خویش واین که چگونه به دین اسلام مشرف شد مینویسد :
وی با شنیدن آیاتی از قرآن مجید چنان شیفته و دلباخته شد كه این مسأله او را به انس دائمی با قرآن ومطالعه و بررسی پیرامون اسلام فراخواند و در نهایت هدایت او به این دین مبین و نگارش ده ها كتاب و مقاله در دفاع از اسلام را سبب شد.
بنابراین قرائت آیات الهی در نماز ، بخصوص اگر همراه با نغمه دل انگیز قرآن، و توجه و تدبر در معانی آیات آن باشد، چنان تأثیری دارد كه ترجمه را بدان راه نیست.
- قرآن عظیم الشان کلام الهی است، زبان قرآن زبان عربی است و این زبان از تنوع لغات واصطلاحات و رسایی آن بی نهایت زبان غنی است.
خوانندۀ محترم!
اگرتوجه فرموده باشید که اگر انسان بخواهد به ترجمه هرزبان اقدام کند ولو دقیق وبا دقت هم باشد ، مقداری از زیباییهاو ظرافتهای متن اصلی ان به هدر میرود و این تنها مختص به تر جمه قرآن نه بلكهیك ترجمه صددرصد وفادار به متن از هیچ یك از شاهكارهای ادبی ممكن نیست،پس به این معنا هم قرآن ترجمهناپذیر است. وبا تمام مسولیت باید گفت که هیچ وخت بشریت توانمندی تر جمه کما حقه قرآن را بدست نخواهد اورد .
اعتراف باید کرد که با موجودیت ظرفیتهای بسیاری عالی در زبان عربی وبخصوص درزبان وحى، مفسرین ومترجمان ما با مشكل معادلیابی زبان مواجه میگردند. وزیاتر از اوقات ملاحظه شده است که برای توضیح یک اصطلاح چندین چندین سطر توضیحات آرائه میدارند.
اگر تفاسیر بسیاری از دانشمندان ومفسرین را مطالعه نمایم در خواهیم که این مفسرین ومترجمین در بسیاری از موارد بحث ترجمه خارج شده اند و وارد تفسیر میشوند ، بنابر همین استدلال ومنطق است که برخی از دانشمندان دلیل میاورند که : قرآن ترجمه پذیر نمی باشد .
زبان ترجمه برای بیان معارف و حقایق قرآنی قاصر است، چون نوعیدوگانگی در دو عرصه ظرف و مظروف وجود دارد؛ یعنی یك حقیقت برتر در عالمالهی و یك ظرف محدود به نام لفظ و معنا در عالم انسانی، كه نمیتواندحقیقت الهی قرآن را بازتاب كنند.
|
|
باید که الفاظ درقرآن بر اساس حكمت خداوند انتخاب شدهاند و این الفاظ قدرمعلوم حقیقت الهی است و در ترجمه با برگردان كردن این الفاظ به حقیقتی كه الله در نظر دارد نمیرسیم.
همچنان تا بحال مترجمین قادر به ترجمه دقیق ، جامع ومهتبری از سوره حمد ، سوره ای که مسلمانان همه روزه آنرا در نمازها پنچگانه خویش تكرار می نمایند بعمل اید.
«بسم الله الرحمن الرحیم» وترجمــﮥ آن بز بان دری :
«شروع میکنم به نام خداوند بخشنده و مهربان»
مفسرین مینویسند اگر ترجمۀ « بسم » «بنام » شوددر این مورد مشکلی نیست. آما « الله » قابل ترجمه نیست زیرا « الله » اسم علم( = خاص ) است برای خدا واسم علم را نمیتوان ترجمه کرد.
بطور مثال اگر نام کسی « شمس الدین » باشد ،حق ندارید اورا به ( آفتاب الدین ) صدا کنیم . با آنهم اگر دین را هم ترجمه کنید که فارسی/دری شود. مشکل ازین هم پیچیده خواهد شد.
كلمه الله اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات الله متعال اطلاقمىكنند، همانگونه كه یهود خداى متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورا مزدا» مىگویند. بنابراین نمىتوان «الله» را ترجمه كرد، بلكه باید همان لفظجلاله را به كار برد.
بناً بهتر ودقیق تر خواهد بود که منحیث یک مسلمان وعاشق قرآن در مکالمات روزه مره خویش از تراجم نام الله تعالی زبان های مختلف خود داری کرد، وعوض آن تا حد توان نام اصلی ( الله تعالی ) را بکار برد.
ترجمۀ کلمۀ «الرحمن» در بسم الله الرحمن الرحیم:
ترجمه دری کلمه «الرحمن » میشود : ( بخشاینده ) اگر منصف باشیم ، با تمام صراحت باید گفت که :که این ترجمه صد در صد مفهوم « الرحمن » را نمی رساند، زیرا
« رحمن »ازجمله یكى از صفات الله است كه شمول رحمتو بخشندگى او را مى رساند و این شمول در كلمه بخشنده نیست، یعنى در حقیقت« رحمن » یعنى الله كه در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مىكند و همهرا در مورد لطف و بخشندگى خود قرار مىدهد از جمله آن كه نعمت رزق و سلامتجسم و امثال آن عطا مىفرماید.
ترجمــﮥ ( الرحیم ) در بسم الله الرحمن الرحیم :
« الرحیم » تر جمۀ دری آن میشود: ( مهربان ) ( رحیم ) كلمه اى از قرآنى و نام پروردگار است نباید آن را غلط معنی كنیم. اگر ( رحیم ) «بخشاینده» ترجمه شود معنی تقریبآ خوبی خواهد بود، زیرا « رحیم » یعنى خدایى كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مىكندو صفت «بخشایندگى» تا حدودى این معنى را مىرساند. بنابر آنچه گفته شدمعلوم شد كه آنچه در ترجمه « بسم الله» آوردهاید بد نیست ولى كامل نیست واز جهتى نیز در آن عدم دقت ها و به توجیه بالا اشتباهاتى هست .
خواننده محترم !
قرآن یك حقیقت آسمانی و یكجریان الهی است و چون این جریان در قالب بیان نازل شده طبیعی است كه ظرفنزول آن الفاظ و مفاهیم است و الفاظ و معانی توان صید حقایق الهی راندارد. لفظ و معنا در حد ظرفیت خود، حیثیت انعكاسی و بازتابی یك حقیقت رادارند.
از سوی دیگر چون قرآن بهعنوان «حبلمتین» و «عروةالوثقی» معرفی شده و در روایات اسلامی آمده است كه سمت ازاین ریسمان بدست و طرف انسانها و طرفی از آن به دست پروردگار با عظمت است ،اقتضای این را داردكه كسانی را كه از الفاظ، عبارات، معانی و مفاهیم عبور كردهاند، بهحقیقت و فهم درستتری از قرآن را برساند، بهعبارت دیگر لفظ و عبارات درمرحله اول قاصر است، از اینكه حقیقت الهی را برساند، اما وقتی انسان بااین حقیقت انس بگیرد از لفظ به معنا و حقایق عبور میكند، ولی اگر كسیبخواهد در حد لفظ و معنا بماند طبیعی است كه نمیتواند قدرت بازتابی قرآنرا درك كند و از لفظ و معنا انتظار حقیقت را داشته باشد.
- كلمات مترادف به مفهوم اصطلاحی در آن وجود ندارد و در نتیجه الفاظی كه در قرآن مترادف به نظر می رسند هریك حامل خصوصیاتی متمایز از یكدیگرند كه ترداف را از آن ها سلب می كند.
انتخاب کلمات عربی در قرآن کریم با خصیصـﮥ اعجاز توأم است،به عبارت دیگر به جای لغتی كه در قرآن كریم، مترادف با لغت دیگر به نظر می رسد، محال است لغت دیگری را به كار برد.
بطور مثال کلمـﮥ «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در سوره های مختلفی از قرآن کریم بکار رفته است، نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القاء كرد. از آن جا كه خداوندمتعال بر همه لغات ازنظرآگاهی احاطه كامل دارد بهترین آن ها را در جای مناسب آورده است كه این كار از عهده وتوانایی بشر بیرون است .
به همین علت هم عده از مفسرین چنانچه در بالا هم آوردیم، حین ترجمه قرآن کریم کلیمه تفسیر را استفاده را اضافه می نمایند. بخاطر اینکه آنچه تحت نام تراجم قرآن کریم تا حال پیشکش شده در واقعیت تفاسیر قرآن کریم اند نه صرف ترجمه.
برخى ازعالمان علم بلاغت اعتقاد دارند كه راز اعجاز قرآن در بلاغت و فصاحتآن است، این نظم بدیع و بلاغت بىپایان باعث شده است كه كسى نتواند براىقرآن مثل و مانندى بیاورد، نظم و اسلوب خاص تألیف قرآن، دلیلى دیگر بر اعجاز آناست، دستهای از اندیشمندان اعتقاد دارند كه سّر معجزه بودن قرآن در ایناست كه این كتاب آسمانى داراى معارف عالی است كه عرضه این معارف عالی ، درتوان هیچ بشرى نیست، بنابراین ترجمه قرآن نیز كه به نوعی رسانیدن پیامقرآن به همه ملتها و فرهنگهاست نمیتواند همه معانی و مفاهیم قرآن راآنطور كه حق مطلب است ادا كند.
با توجه به آنچه گذشت گفته میتوانیم که:تصادفی نیست که عدۀ از محققین به این باورند که عوض ترجمۀ قرآن کریم باید بخاطر دقت واحتیاط تفسیر قرآن کریم بکار برده شود.بعلت اینکه اگرمادر دادن مطالب و مفاهیم دقیق وکامل قرآنی صرف با ترجمۀ نزدیک لغات عربی بپردازیم به اشکالات و عدم دقت های مواجه شده و یگانه راه همان تشریح تفسیری لغات بیشتر مارا دردقت مساعدت خواهد کرد.
همچنان مسلم این است که یک از معجزه حضرت محمدصلی الله علیه وسلم خود قرآن و اعجاز آن است که کلمات برمعانی هماهنگی و صدای هماهنگ و ترنم بخش موافق به معنا خویش را دارد که درزبان عربی به صورت احسن اجراء شده و در زبانهای دیگر به ندرت ممکن خواهد بود ودیده نه شده است. این لذت و حالت را با دخل شدن درین معانی و مفاهیم قرآنی و تفاسیر آن به صورت بهتر وخوبتر هر مسلمان دانا برعلوم قرآنی وحتی با شنیدن آیات قرآنی به صورت طبعی لمس وحس کرده میتواند.
یكی از حكمت های مهم به زبان عربی و به زبان قرآن بودن نماز این است: كه با بجاء آوردن نماز بزبان عربی فرهنگ قرآنی بزبان عربی ووحیانی در طول قرون و در میان نسل های پی درپی به خوبی انجام پذیرد وانتقال یابد.
مسلمانان باید در هر زمان و در هر مكان ازطریق نمازهای پنجگانه ارتباط دائمی خود را با زبان دین حفظ نموده و به وسیله این اصل عناصر فرهنگ دینی را در میان خود حفظ نموده.آنرا به نسلهای بعدی منتقل سازنـد.
ازطرف دیگر بوجود آمدن فرهنگ مشترک دینی وزبان مشترک دینی ، دائمی در بین مسلمانان زمینه را برای این امر مهم وسترگ مساعد می سازد تا مسلمانان وجوامع اسلامی در حد اعلای امادگی دربرابر تهاجمات فرهنگی بیگانه قرار داشته باشند. بدین اساس ونصوص ارایه شده گفته میتوانیم که بجاء آوردن نماز بزبان عربی درفرهنگ پذیری و انتقال فرهنگی مسلمانان نقش به سزایی دارد و هم در پایایی و پایداری فرهنگ و هویت دینی آنان کمک ومساعدت مینماید.
باید تذکر دهم که پروردگار ما همینطور ارادهفرمود ه است که: دین مقدس اسلام و نام پیامبرصلی الله علیه وسلم تا که بشریت زنده است، زنده بماند، این هدف عظیم وسترگ صرف وصرف از طریق نماز که بزبان عر بی به صورت احسن، افضل و مطابق سنت پیامبراسلام بجاء آورده شود، امکان پذیراست وبس. علاوه بر آن که نماز به همین شکل، عبادت پروردگار است، موجبطراوت مکتب و احیای دین نیز میباشد.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب، حفظنماز بعد از قرنها است، در حالیکه در ادیان دیگر ، ارتباط دائمی و همیشگیکه مسلمانان با خدای خویش دارند، وجود ندارد و این مسئله در افزایش ایمانبسیار موثر است.
اگر چه با توجه به دلایل که ذکر کردیم نماز باید به زبان عربی خواندهشود، اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری باخداوندمتعال عبادت، راز ونیاز نماید .
انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز باپروردگار خویش مصروف مناجات، راز و نیاز وعبادت شود و دردها و نیازهای خود را با او درمیان گذارد.
- چنانچه گفته آمدیم تأکید میدارم که ترجمه ها معمولا بیانگر تمام مقاصد و معانی الفاظ ترجمه شده و متونی که ترجمه شده نیستند. و معمولاً تطبیق تمام عیار بین دو زبان و بودن اصطلاحات کاملا معادل مشکل است و اختلاف در ترجمه ها خصوصا درمتون دینی بسیار شایع و متناسب با اختلاف برداشتها از یک متن دینی است.
از سوی دیگر ترجمه حد دقیق و محدودی ندارد و همه لهجه ها و زبانها را در بر می گیرد.
هر لغت از خود تاریخ و تذکره دارد و بسیار مشکل است ابعاد معانی تمام لغات و اصطلاحات در همه زبانها عین پروسه را پیموده باشد. مثلا در حال حاضر حتی در بین خود یک زبان هم چنین مشکل وجود دارد. مثلا زبان انگلیسی انگلستان، زبان انگلیسی افریقای جنوبی، زبان انگلیسی امریکا شمالی و .... در موارد در املا و انشاء و مفاهیم لغات و اصطلاحات از هم فرق دارد. چه رسد به ترجمــﮥ یک زبان به زبان دیگر و آن هم بدون تفسیر بعضی مفاهیم و معانی بعضی لغات و اصطلاحات. تصور کنید خواندن نماز به زبان غیر از زبان اصلی که قرآن به آن نازل شده و مراعات باریکی ها، ملحقات و تفاسیر که ضرورت باشد، به کجا خواهد انجامید؟
-عبادات الهی برای انجام وبجاء آوردن آن برای خود احکامی وهدایاتی دارند که نه میشود آنرا به اساس مصالح بشری ومصالح زبانی مطابق به عقل بشری خویش تعدیل وتغیر دهیم وعقل خویش را بر وحی آسمانی وراه وروش پیغمبر صلی الله علیه وسلم ملاک قرار دهیم .
در قرآن عظیم الشان وعبادت اسلامی معجزه های وجود دارند که عقل قاصر بشری تا هنوز توانمدی درک کلی آنرا نیافته است . در هر چیز وبه خصوص به فرایض عبادتی الهی به عقل مراجعه کردن انسان را نه تنها به هدف نمیرساند ، بلکه موجب فساد هم میگردد.
در خاتمه بحث با صراحت تام باید گفت: اولا ما علت اصلی احکام را نمی دانیم و ثانیا آنکه اگر ترجمه نماز بز بان مادری واز جمله بزبان ( پشتو ودری ) معمول گردد به یقین کامل پراکندگی و چند دستگی نه تنها در بین مسلمانان افغانستان بلکه در مسلماتان جهان ایجاد خواهد نمود. امر محمدی صلی الله علیه وسلم که فرموده:
« صلوا کمارآیتمونی اصلی » عملی نه خواهد شدو بجاء آوردن نماز بز بان های مادری موجب آن خواهد شد. که نوع از سر درگمی ، آشفتگی ودر نهایت امر را به حدی خواهد رسانید که معانی اصیل و دقیق قرآنی در خطر تحریف و گم شدن قرار خواهـند گرفت. همچنان وحدت رویه و عامل وحدت در جامعهء مسلمین به معرض خطر مواجه خواهد شد.
به فهم و درک من عده ای بادرک این تأثیر منفی و غیر مطلوب به صورت آگاهانه و عده ای هم نا آگاهانه مرتکب ومدافع امرنادرست و غیر شرعی میگردند.
در ضمن تجربه زندگی نشان داده آنجا که دستها و سلیقههای انسانی درکارهای مختلف دخالت کرده است ، آن را به صورتهای مختلف در آورده واصل خویش انحراف نموده است.
این تجربه را میتوان در مورد احکام و تکالیف دینی آدیان دیگر بخوبی مشاهده نمود . که همین انسان بنام نو آوری در دین چه بلای را در شرایع آسمانی بمیان آورد ، جوهر وحقیقت آنرا مسخ نموده وبحیث یک دین بی مفهوم برای جامعه بشری پیشکش نموده است .بطور مثال میتوان از نماز روز یکشنبه مروج در بعضی از فرقه های دین مسیحی در کلیسا نام برد .
ـ رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «من صلّى صلاة لم یقرأفیها بأم القرآن فهی خداج، ثلاثاً، غیر تام». (مسلم ۳۹۵، ۱/۲۹۶.).
هركس نماز بخواند و در آن سورهء فاتحه را نخواند (این را بداند) كه آننماز ناقص و ناتمام می باشد، و این مطلب را سه بار تكرار فرمودند.
- در حدیثی قدسی ابوهریره رضی الله عنه روایت می كند كه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: خداوند عزوجل بیان می دارد:« قسمتالصلاة بینی وبین عبدی نصفین، فإذا قال: الْحَمْدُ للّهِ رَبِّالْعَالَمِینَ( قال الله: حمدنی عبدی، وإذا قال: )الرَّحْمـنِالرَّحِیمِ(، قال الله: أثنى علی عبدی، فإذا قال: ) مَالِكِ یوْمِالدِّینِ(، قال الله: مجدنی عبدی، وقال مرة: فوض إلی عبدی، فإذا قال: )إِیاكَ نَعْبُدُ وإِیاكَ نَسْتَعِینُ(، قال: هذا بینی وبین عبدی،ولعبدی ما سأل، فإذا قال: )اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَالضَّالِّینَ(، قال الله: هذا لعبدی، ولعبدی ما سأل». (مسلم ۳۹۵، ۱/۲۹۶).« نماز را بین خود و بندهام به دو بخش تقسیم كرده ام، پس هرگاه اوبگوید: «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»، خداوند می فرماید : بندهام مرا حمد و ستایش كرده است، و اگر بگوید: «الرَّحْمـنِالرَّحِیمِ»، خداوند می فرماید: بنده ام مرا ثنا كرده و بزرگ داشته است،و یك بار فرمود: بنده ام امورش را به من واگذار كرده است، و آنگاه كهبگوید: «إِیاكَ نَعْبُدُ وإِیاكَ نَسْتَعِینُ» خداوند می فرماید: این (رمز و پیمانی است) بین من و بنده ام، و هر آنچه كه بنده ام بخواهدبرایش مهیا شده و فراهم می باشد، و آنگاه كه بگوید: «اهدِنَــــاالصِّرَاطَ المُستَقِیمَ * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»، خداوند می فرماید: این از آنِبنده ام است، و هر آنچه را كه بنده ام بخواهد فراهم می گردد.
بر اساس آنچه گفته شد در صحیح ترین نظریات وگفته های دانشمندان و فقهاآمده است كه: خواندن سوره فاتحه در نماز واجب است، حال تفاوتی ندارد كه درنمازهای جهریه باشد یا سریه. البته مذهب امام شافعی –رحمه الله- و سایریننیز بر همین حكم می باشد.
مستحب است برای كسیكه سوره فاتحه را میخواند در پایان آن ( آمین ) بگوید، كه معنای آن چنین است: خداوندا! این دعا و درخواستی را كه در سورهفاتحه خواندم بپذیر و اجابت كن. رسول الله صلی الله علیه وسلم در اینباره می فرماید: «إذا أمّن الإمام فأمنّوا فإنَّه من وافق تأمینه تأمینالملائكة غفر له ما تقدم من ذنبه». (متفق علیه، البخاری۷۸۰، ۲/۲۶۲ فتحالباری، ومسلم ۴۱۰، ۱/۳۰۷).
«آنگاه كه امام بگوید: آمین، شما نیز آمین بگوئید، زیرا چنانچه كسیآمین گفتنش با آمین فرشتگان هماهنگ و همراه گردد، هر چه گناه در گذشتهانجام داده است بخشیده خواهد شد.
همهدین در نماز خلاصه شده است و در حقیقت نماز تجلی واقعی دین است و به همینجهت گفته شد كه هر كس اهل نماز نباشد اهل دینداری نیست و دیندار كسی استكه قائم به نماز باشد.
خواندن فاتحه ودرک معانی آن و تفکر در مضمون آن ا ز مهمترین مقاصد نماز است و بهتر است آخر هر آیه وقف کردن امام مسلم از ابو هریره رضی الله تعالی عنه روایت میکند که شنیدم از پیغمبر صلی علی و علیه وسلم که خدای عزوجل فرمود:قرایت فاتحه در نماز بین خودم و بنده ام را به دو قسمت تقسیم کردم و برای بنده امآنچه بخواهد پس هر گاه بنده گفت اَلحَمدُلِلَّهِ رَبِّ العَالَمِین خداوند می فرماید :بنده من شکر وسپاس من به جا آورد و هر گاه که گفت اَلرَّحمَنِ الرَّحِیم خداوند می فرماید : بنده ام ثنای من گفت ومرا ستود وهر گاه گفت مَالِکَ یومِ الدَّینِ خداوند می فرماید بنده ام مرا بزرگ دانست و خود را به من سپرد و هر گاه گفت إِیاکَ َنعبُدُ و إِیاکَ نَستَعِین خداوند می فرماید اینست بین من و بنده ام و برای اوست هر چه بخواهد و هر گاه گفت: إِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم . صِراطَ الَّذِینَ أنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لاَ الضَّالِین.خدا می فرماید این برای اوست آنچه می خواهد.
بنآ هدف که در بجاء آوردن عبادت نماز وجود دارد بجز بزبان عربی وبجز بطریقه پیامبر بزگوار اسلا م به هیچ زبان دیگری تحقق نمی یابد .
در صدر اسلام صحابــﮥ کرام که اکثرآ از کشور های مختلف بسوی اسلام رو آوردند بجزء بزبان عربی به هیچ زبان دیگری بجاء نه آورده اند. یعنی آن حالت و مطلب که در عصر محمد صلی الله علیه وسلم موجود بود و در آن عصر با وجود عین حالت روش دیگر استفاده نه شده پس دلیل دینی و منطقی ندارد که آنرا به زعم و استدلال اینکه گویا آنچه را که میخوانیم باید بدانیم- تغییر داد.
بلی تعلم و فهم آیات قرآنی و نصوص شرعی و فهم مفاهیم آن هدایات دینی بوده بر ماست تا از دین خویش معرفت داشته باشیم و تعالیم دینی داشته باشیم.
بلی بهتر و درست است تا آنچه را در نمازمیخوانیم به مفاهیم آن خود را آشناء ساخته و بدانیم که چه مییخوانیم و عملاً با درک مفاهیم آن از ادای نماز لذت ببریم. این امر و ضرورت و حکم دین دلیل برای تغییر و نوآوری غیر شرعی در اسلام شده نمیتواند و نیست.
حکم نخواندن سورۀ فاتحه درنماز:
قبل از همه باید گفت اگر شخصی بر نوشتن زبان عربی وخواندن زبان عربی بلدیت نداشته باشد، بر وی واجب است آنچه در نماز گفته می شود و انجام داده می شود، یعنی اقوال و افعال نماز و خلاصه کیفیت خواندن نماز را بصورت حتمی باید یادگیرد ، و عدم توانایی بر خواندن و نوشتن مانع آموختن کیفیت نماز نمیگردد .
زیرا الحمد لله یادگیری نماز آسان است، بیشتر صحابه رضی الله عنهم سواد نوشتن و خواندن نداشتند، با این وجود بنحو احسن هم نماز می خواندند و هم قرآن را حفظ می کردند.
اما اگر کسی بگوید : ممکن است انسانی بتازگی اسلام آورده باشد، او اگر بخواهد نماز بیاموزد مانند حفظ کردن سوره فاتحه و تشهد و بقیه اذکار مانند اذکار رکوع و برخواستن از آن و اذکار سجده و غیره، نیازمند وقت است، در آنصورت در این مدت نماز خویش را چگونه بجاء ارد ؟
در جواب باید گفت:این شخص نماز را بخواند، هرگاه موقع خواندن فاتحه و یا سوره رسید، بجای آن تسبیح ، تحمید، تکبیر و تهلیل گوید، یعنی بگوید : (سبحان الله، والحمد لله، والله أکبر ولا إله إلا الله).
دلیل آن حدیث صحیحی که از رفاعه بن رافع روایت گردیده است :
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَمَا هُوَ جَالِسٌ فِی الْمَسْجِدِ یَوْمًا قَالَ رِفَاعَةُ وَنَحْنُ مَعَهُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ کَالْبَدَوِیِّ فَصَلَّی فَأَخَفَّ صَلَاتَهُ ثُمَّ انْصَرَفَ فَسَلَّمَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعَلَیْکَ فَارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ فَرَجَعَ فَصَلَّی ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَقَالَ وَعَلَیْکَ فَارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ فَفَعَلَ ذَلِکَ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا کُلُّ ذَلِکَ یَأْتِی النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیُسَلِّمُ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَیَقُولُ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعَلَیْکَ فَارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ فَخَافَ النَّاسُ وَکَبُرَ عَلَیْهِمْ أَنْ یَکُونَ مَنْ أَخَفَّ صَلَاتَهُ لَمْ یُصَلِّ فَقَالَ الرَّجُلُ فِی آخِرِ ذَلِکَ فَأَرِنِی وَعَلِّمْنِی فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ أُصِیبُ وَأُخْطِئُ فَقَالَ أَجَلْ إِذَا قُمْتَ إِلَی الصَّلَاةِ فَتَوَضَّأْ کَمَا أَمَرَکَ اللَّهُ ثُمَّ تَشَهَّدْ وَأَقِمْ فَإِنْ کَانَ مَعَکَ قرآن فَاقْرَأْ وَإِلَّا فَاحْمَدْ اللَّهَ وَکَبِّرْهُ وَهَلِّلْهُ ثُمَّ ارْکَعْ فَاطْمَئِنَّ رَاکِعًا ثُمَّ اعْتَدِلْ قَائِمًا ثُمَّ اسْجُدْ فَاعْتَدِلْ سَاجِدًا ثُمَّ اجْلِسْ فَاطْمَئِنَّ جَالِسًا ثُمَّ قُمْ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ فَقَدْ تَمَّتْ صَلَاتُکَ وَإِنْ انْتَقَصْتَ مِنْهُ شَیْئًا انْتَقَصْتَ مِنْ صَلَاتِکَ»یعنی : « روزی رسول الله صلی الله علیه وسلم (در مسجد) نزد ما نشسته بود، مردی بدوی (صحرایی) مانند به مسجد آمد و نماز گزارد، نمازش را کوتاه و تمام کرد، و سپس به حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد و سلام کرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم، سلام وی را جواب داد و فرمود: «برگرد و نمازت را بگذار، زیرا تو نمازت را نخواندهای». آن مرد برگشت و نمازش را دوباره خواند، و نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و سلام کرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم نیز جواب او را داد و دوباره فرمود : «برگرد و نمازت را بگذار، زیرا تو نمازت را نخواندهای». دو یا سه بار چنین کرد و هربار نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم می آمد و سلام می داد و ایشان هم به وی می فرمود : «برگرد و نمازت را بگذار، زیرا تو نمازت را نخواندهای». این امر بر مردم گران آمد مبادا کسی که نمازش کوتاه است نماز نخوانده باشد (یعنی نماز چنین کسی درست نباشد)؟! آنوقت آن مرد گفت: من بشر هستم و خطا و صواب می کنم، می خواهم که به من یاد دهید. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: بسیار خوب؛ «هرگاه خواستی به نماز بایستی، ابتدا وضوء بگیر و در آخر شهادتین بگو (یا بعد از وضوء آذان بگو)، به نماز بایست (یا بعد از آذان اقامه بگو)، اگر از قرآن چیزی حفظ داری بخوان و گرنه الحمد لله، الله اکبر و لا اله الا الله بگو، سپس به رکوع برو تا اینکه در حال رکوع آرامش مییابی، سپس از رکوع برخیز تا اینکه بحالت اعتدال میایستی، سپس به سجده برو و بعد از آن برخیز و بنشین و دوباره به سجده برو تا اینکه در سجده آرامش مییابی، سپس برخیز، اگر چنین کردی نمازت درست است، و اگر از آن کم کردی نمازت ناقص شده است»، رفاعه گفت : این فرموده پیامبر صلی الله علیه وسلم بر صحابه سهل تر آمد مبنی بر اینکه هرکس چیزی از نماز کم کند نمازش ناقص شده ولی کل آن از دست نرفته است (مطمئن شدند که کوتاه خواندن نماز دلیل بر نادرستی آن نیست)». ترمذی (۳۰۲).
همچنین ابوداود روایت فرموده است : « جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ إِنِّی لَا أَسْتَطِیعُ أَنْ آخُذَ مِنْ الْقرآن شَیْئًا فَعَلِّمْنِی مَا یُجْزِئُنِی مِنْهُ قَالَ قُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» ( صحیح أبی داود ) (۷۸۵).«مردی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت : من (فعلا) نمی توانم چیزی از قرآن حفظ کنم؛ به من یاد دهید که بجای آن چه بخوانم؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود (بجای آن) بگو : سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
خلاصه اینکه : چنین شخصی می بایست کیفیت نماز از جمله قرائت فاتحه و تشهد و اذکار نماز را بیاموزد، و تا آنزمان می تواند بجای خواندن فاتحه «سُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلا إلَهَ إلا اللَّهُ، وَاَللَّهُ أَکْبَرُ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلا بِاَللَّهِ» بگوید. (مراجعه فرماید به : سبل السلام ۱/۲۵۵-۲۵۶.)
الهی ما را به راه راست هدایت فرما وتوان آموزش وحفظ قرآن کریم را نصیب ما نما.
آمین یارب العالمین
بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .