تفاسیر اهل سنت به زبان فارسی با فرمت pdf

مي خواستم بدونم منظور از من دون الله در آياتي که خواندن غير خدا را نهي مي کند چيست؟

چون در اين صورت حتي کمک خواستن از انسان زنده هم درست نيست چون من دون الله است؟

الحمدلله،

در آيات زيادي از قرآن کريم خداوند متعال عبادت غير خود را شرک دانسته است، عبادتهايي همچون مدد خواستن و به فرياد خواستن از غير خدا.

 و براي آنکه هيچ شک و ترديدي باقي نماند که مخلوق نبايد با خالق در عبادت شريک شود، يعني براي آنکه مبادا عده اي از جاهلان و ساده لوحان ملائکه يا انبياء يا ستارگان يا صالحين و يا شهداء و غيره را مستثني نمايند، خداوند متعال از لفظ « مِن دُونِ اللّهِ » استفاده مي کند که بطور کلي هر مخلوقي را نفي مي کند، پس « مِن دُونِ اللّهِ» يعني هرآنکسي که خالق يا خدا نباشد، حال سوال اينست که چه کسي خدا نيست؟! آيا کسي را سراغ داريد که جز ذات پاک الله تعالي خدا باشد؟؟!

هنگامي که خداوند متعال خود صراحتا و بدون کنايه و تبصره مي فرمايد "غير خدا"، خوب اين کاملا واضح است که غير خدا همه ي مخلوقات را در بر مي گيرد؛ از انسانهاي خوب و بد گرفته تا مورچه و حشرات و سنگ و دريا و هوا و اکسيژن و خورشيد و ...

بنابراين آنکساني که به فرياد و مددخواهي خوانده مي شوند، دو حالت بيشتر ندارند:

1- يا خالق هستند

2- يا مخلوق

اگر کسي ادعا کند که مثلا "حسين عليه السلام " خالق است، پس بدون ترديد او کافر و مشرک خواهد شد. و اگر کسي بگويد که او مخلوق است، پس بايد از خواندن و به مدد خواستن او دست بردارد، زيرا در آيات زيادي خداوند متعال خواندن مخلوق را ظلم و شرک و گمراهي دانسته است، چنانکه مي فرمايد:

« وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُكَ وَلاَ يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ» (يونس 106).

يعني: و غير خدا، چيزى را که نه سودى به تو مى‏رساند و نه زيانى، مخوان! که اگر چنين کنى، از ستمکاران خواهى بود!

«قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ»( انعام 56).

يعني: بگو: «من از عبادت کسانى که غير از خدا مى‏خوانيد، نهى شده‏ام!»

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» (حج 73).

يعني: اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: کسانى را که غير از خدا مى‏خوانيد، هرگز نمى‏توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين کار دست به دست هم دهند.

«قُلْ أَنَدْعُو مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَنفَعُنَا وَلاَ يَضُرُّنَا» (انعام 71).

يعني: بگو: «آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم (و عبادت کنيم) که نه سودى به حال مال دارد، نه زيانى».

ِ«انَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِين»َ (اعراف 194).

يعني: آنهايى را که غير از خدا مى‏خوانيد (و پرستش مى‏کنيد)، بندگانى همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانيد، و اگر راست مى‏گوييد بايد به شما پاسخ دهند (و تقاضايتان را برآورند)!

و آيات زياد ديگري که قرآن کريم با فصاحت و بلاغت تمام هر عبادت غير خدا (من دون الله) را شرک دانسته است، که غير خدا عبارتست از آنچه مخلوق باشد، يعني خدا نباشد!

 

و به اين آيه ي جالب توجه فرماييد:

اين آيه به اين مسئله اشاره دارد که آنکساني که غير خدا را مي خواندند، ادعا داشتند که ما آنها را عبادت نمي کنيم فقط آنها نزد خدا براي ما شفاعت مي کنند، يعني همان توجيهات جاهلان قبر پرست امروزه که مي گويند ما اولياء را عبادت نمي کنيم بلکه از آنها مي واهيم نزد خداوند برايمان شفاعت کنند، ولي آيا اين توجيه مورد مقبوليت خدا قرار گرفت؟؟

جواب خير است، زيرا اگر به آيه ي زير توجه فرماييد در انتهاي آيه خداوند متعال باز عمل آنها را شرک مي نامد:

«وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (يونس 18)

يعني: آنها غير از خدا، چيزهايى را عبادت مي کنند که نه به آنان زيان مى‏رساند، و نه سودى مى‏بخشد؛ و مى‏گويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آيا خدا را به چيزى خبر مى‏دهيد که در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟!» او پاک و فراتر است از چيزهايي که با وي شريک مي سازند.

 

در ضمن اگر کسي ادعا کند که عبارت "من دون الله" نمي تواند بطور مطلق شامل غير خدا شود، پس بايد بر طبق آيه ي زير پذيرفت که قرآن معجزه نيست!

خداوند متعال مي فرمايد: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (يونس 38).

يعني: آيا آنها مى‏گويند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى گوييد، يک سوره همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر کس را مى‏توانيد (به يارى) طلبيد!»

اگر بپذيريم که غير خدا بطور مطلق شامل هر مخلوقي نمي شود، پس بايد بپذيريم که اگر بعضي از مخلوقات را به ياري بطلبيم مي توان مشابه قرآن آورد! در حاليکه خداوند متعال در آيه ي فوق

مي فرمايد که از هر کسي که غير خدا باشد کمک بگيريد باز نمي توانيد بمانند قرآن بياوريد.

و اگر بپذيريم که "من دون الله" بطور مطلق شامل هر مخلوقي نمي شود، پس بايد بپذيريم که غير خدا هم خالق است، زيرا قرآن کريم مي فرمايد:

« وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ» (نحل 20).

معبودهايى را که غير از خدا مى‏خوانند، چيزى را خلق نمى‏کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند!

 

بنابراين اگر منصفانه به آيات صريح و واضح قرآن بنگريم، خواهيم ديد که هر نوع مددخواهي و فرياد طلبي و ديگر انواع عبادات از قبيل نذر کردن و يا طواف او جزو شرک تلقي مي شود.

اما ممکن است کسي بگويد: با اين حساب کمک خواستن از انسان زنده هم شرک است! زيرا انسان زنده هم داخل در مفهوم "من دون الله" مي شود.

جواب اينست که: بدون شک انسان زنده هم داخل در مفهوم (من دون الله) مي شود، ولي يک نکته ي مهم هست که بايد بدان توجه نمود که بسياري از قبرپرستان امروزه آنرا درنظر نمي گيرند، و آن اينست که: ياري جستن و مددخواهي کردن از يک موجود زماني عبادت تلقي مي شود که او توانايي ياري کردن را نداشته باشد ولي باز شخص جاهل از او مدد بخواهد، و بجاي آنکه خدا را که همواره و در هر شرايط توانا و قادر به کمک است را به مدد نمي خواهد ودر عوض بجاي خدا غير او را که توانايي رفع حاجات مردم را ندارد به مدد مي خواند.

پس نتيجه مي گيريم که مثلا مدد خواستن از انسان مرده شرک است، زيرا کسي که مي ميرد ديگر دستش بکلي از اين دنيا کوتاه مي شود و توانايي ياري رساندن به احدي را ندارد وگرنه به او مرده نمي گفتند! و از طرفي مرده صداي کمک و مدد خواهش را نمي شنود، زيرا خداوند متعال به صراحت مي فرمايد که: « إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى» (نمل 80).

يعني: مسلّماً تو نمى‏توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى.

و صراحتا در مورد مردگان قبور مي فرمايد: « وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ» (فاطر 22).

يعني: و هرگز مردگان و زندگان يکسان نيستند! خداوند پيام خود را به گوش هر کس بخواهد مى‏رساند، و تو نمى‏توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‏اند برسانى!

و اين آيه صراحتا بيان مي کند که زنده با مرده تفاوت دارد و تفاوت آنها را در نشنيدن صدا از سوي مردگان دانسته در حاليکه اين زندگان هستند که شنوا هستند.

و اگر فرض کنم که بشند، باز توانايي ياري جستن را ندارد و نمي تواند چيزي را اجابت کند چنانکه باز خداوند متعال صراحتا مي فرمايد:

« إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ» (فاطر 14).

يعني: اگر آنها را بخوانيد صداى شما را نمى‏شنوند، و اگر بشنوند باز به شما پاسخ نمى‏گويند؛ و روز قيامت، شرک شما را منکر مى‏شوند، و هيچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبير تو را (از حقايق) با خبر نمى‏سازد!

 

و نتيجه ي ديگر: اگر انسان زنده باشد ولي توانايي لازم را براي دفع زيان از ما نداشته باشد، در اين اوقات کمک خواستن از انسان زنده نيز شرک است، مثلا:

1- انسان زنده اي که غايب باشد، مثلا ما در شهري باشيم و او در شهر ديگري..

چرا که او صداي ما را نمي شنود، و لذا توانايي به فرياد خواهي ما را ندارد و اصلا نزد ما حضور ندارد تا کمک کند!

2- فرض کنيد شخصي از يک ساختمان چند طبقه در حال سقوط است و دوستش در پايين ساختمان نظاره گر اين رويداد است، در اين حالت او که در زمين است توانايي نجات دوستش را که در حال سقوط است ندارد لذا کمک خواستن از او که در زمين است شرک است زيرا او توانايي ندارد و همانطور که گفته شد کسي که توانا نباشد نبايد به فرياد خوانده شود حتي اگر زنده باشد ولي اگر توانا باشد ايرادي ندارد که انسان زنده هم به مدد خواهي خوانده شود و شرک نيست و در اين حالت خواندن انسان زنده داخل در شرک نخواهد شد.

 

اما انسان زنده گاهي توانايي لازم را براي ياري دادن ما دارد و گاهي ندارد، آنزماني که او توانايي دارد، اگر ما او را به کمک بخوانيم آن ياري خواستن عبادت نيست تا آنکه ما به واسطه ي آن مشرک شويم، زيرا همانطور که گفته شد ياري خواستن از غير خدا زماني عبادت تلقي مي شود که او توانايي ندارد ولي ما بجاي آنکه خداوند متعال را که همواره تواناست، از آن غير خدا ياري بخواهيم.. وگرنه کمک خواستن از انسان زنده اي که توانايي لازم را داشته باشد نه تنها در قرآن کريم بعنوان عبادت غير خدا و شرک نام برده نشده است، بلکه تمجيد هم شده است چنانکه مي فرمايد: « َتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» (مائده 2). يعني: و در راه نيکى و پرهيزگارى با هم تعاون کنيد.

و قطعا تعاون و همکاري بدون ياري جستن و کمک کردن به ديگران نخواهد بود.

در فتواي (5706) و (5840) در خصوص حکم مدد خواستن از انسان زنده بطور مفصلتر سخن گفته شده است.

خلاصه اينکه: ياري خواستن و مدد خواستن از انسان زنده هميشه شرک نيست و بلکه کمک خواستن از انسان زنده – بر خلاف انسان مرده- در شرع ترغيب شده است، بشرطيکه چيزي را از زندگان نخواهيم که در دست آنها نباشد و اگر بخواهند باز نمي توانند کمک کنند.

 

         

آیا مدد خواستن از غیر خدا کفر است؟

آیا اگر کسی بگوید:  خدا بود یارت ،  قران نگهدارت  ، سخی مدد کارت ،سخی یکی از مساجد در افغانستان میباشد.کافر میشود؟

الحمدلله،

مدد جستن و کمک خواستن جز از الله تعالی جایز نیست و بلکه شرک می باشد، مگر آنکه دو ‏شرط زیر وجود داشته باشد:‏

‏1- اولا کسی که از او کمک می شود قادر بر کمک باشد.‏

‏2- شخصی که از او کمک می شود زنده باشد و همچنین حضور داشته باشد.‏

مثلا فردی را در نظر بگیرید که ناگهان از یک ساختمان بلند در حال سقوط است، در این حالت ‏اگر از غیر الله تعالی مدد جوید او مشرک خواهد شد، زیرا فقط الله تعالی است که در این شرایط ‏اضطراری می تواند به مدد او بیاید و مثلا اگر از دوستش که در پایین ساختمان است مدد جوید، ‏چون دوست او در این حالت شرط اول را ندارد (یعنی قادر بر کمک نیست) باز مشرک خواهد ‏شد زیرا او در حقیقت گمان کرده که دوستش بمانند الله تعالی می تواند در این موقعیت او را از ‏مرگ نجات دهد.‏

اما اگر همین شخص که در حال سقوط است به زمین بیافتد و زنده بماند و بعد اطراف او را ‏مردم بگیرند، برای او جایز است که از مردم کمک بخواهد، زیرا هر دو شرط فوق موجود ‏هستند (یعنی هم قادر به کمک هستند و می توانند او را مداوا کرده یا به بیمارستان منتقل کنند، ‏و هم زنده و حاضر هستند) اما در این حالت اگر از یک فرد مرده (مانند پیامبر صلی الله علیه ‏وسلم یا اولیاءالله) کمک جوید، مشرک خواهد شد، زیرا فرد مرده نه قادر به کمک است (یعنی ‏شرط اول را ندارد) و نه حاضر است (یعنی شرط دوم را ندارد)، و کسی که از فرد مرده مدد ‏می جوید، در حقیقت او صفتی را که فقط مختص الله تعالی است را به آن فرد مرده داده است ‏بعبارتی شریکی برای الله تعالی در آن صفت قرار داده و لذا مشرک شده است، و آن صفت، ‏شنیدن صدای بندگان در هر حالت است، و این فقط الله تعالی است که همواره و در هر حالتی ‏صدای بندگانش را می شنود و اگر همزمان کل موجودات دنیا خداوند را صدا بزنند او صدای ‏همه را همزمان می شنود در حالیکه دیگران بجز الله دارای این صفت نیستند و اگر کسی این ‏صفت را به دیگران دهد برای خدا شریکی یافته است.‏

حتی اگر فرد مرده صدای شخص را نیز بشنود، قادر بر کمک نیست، زیرا فرد مرده نمی تواند ‏به فریاد کسی برسد چنانکه الله تعالی می فرماید:‏

‏« إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا ‏یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ»(فاطر 14)‏

یعنی: اگر آنها (معبودان) را بخوانید صدای شما را نمی‏شنوند، و اگر (بر فرض‌ و تقدیر) ‏بشنوند (باز) به شما پاسخ نمی‏گویند؛ و روز قیامت، شرک شما را منکر می‏شوند، و هیچ کس ‏مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمی‏سازد!‏

و مردگان صدای زندگان را نمی شنودند، چنانکه الله تعالی می فرماید:« إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ ‏الْمَوْتَی»(نمل 80) یعنی: بدن شک تو نمی توانی مردگان را شنوا سازی.‏

لذا فریاد و مدد خواستن فقط از الله صورت می گیرد (و اگر برای غیر خدا بود باید حتما دو ‏شرط فوق در آن بوجود آمده باشد)، قرآن می فرماید:‏

‏« وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»‏ (جن/ 18)‏.

‏ یعنی: و مساجد از آن الله است پس همراه با الله کسی را (به فریاد و دعا) نخوانید.

و می‌فرماید:« وَمَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ»‏

‏ یعنی: و هر کس معبود دیگری با الله (به فریاد یا دعا) بخواند، مسلماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد ‏داشت؛ حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، به یقین که کافران رستگار نخواهند شد. ‏‏(مؤمنون/ 117)‏

و می فرماید: « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (فاتحه 5). ‏

‏«تنها تو را می‌پرستیم‌ و تنها از تو یاری‌ می‌خواهیم‌» یعنی‌: فقط تو را به‌ عبادت‌ واستعانت‌ ‏مخصوص‌ می‌گردانیم‌، نه‌ غیر از تو را نمی‌پرستیم‌ و نه‌ از غیر تو یاری ‌می‌خواهیم

در حدیثی پیامبر صلی الله علیه وسلّم  فرموده اند: «إِذَا سَأَلْتَ فَسَأَلِ اللَّهَ وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ ‏بِاللَّهِ»

‏یعنی: هنگام سؤال کردن از الله سؤال بکن و هنگام کمک خواستن از الله کمک بخواه. احمد (1/307،303،293) ترمذی(2516) و قال حسن صحیح.‏

بنابراین با توجه به مطالب فوق، صدا زدن و به کمک خواستن افراد مرده یا پیامبر صَلَّی اللَّهُ ‏عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بعد از مرگ ایشان در مشکلات و مصیبت‌ها، یا دار و درخت و سنگ، یا کسی که ‏ناتوان در مدد رسانی است، شرک اکبراست و شخص را از دین خارج می‌کند، مانند این‌که ‏بگوید: ای رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مرا شفا بده، گم شده ی مرا برگردان و یا ای فلان ‏سنگ یا درخت به مدد من بیا... و امثال این‌ها.

و بر همین اساس بکاربردن "سخی مدد کارت" شرک اکبر است، زیرا مسجد نه تنها قادر بر ‏مدد نیست بلکه صدای کسی را نمی شنود!‏

الله تعالی فرموده: « وَلا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَنْفَعُکَ وَلا یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِینَ ‏‏* وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ ‏یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» [یونس:106-107]    

‏( و به جای الله کسی و چیزی را پرستش مکن و صدا نزن که به تو نه سودی می رساند و نه ‏ضرری اگر چنین کنی از ستمکاران و مشرکان خواهی شد، و اگر الله زیانی به تو برساند هیچ ‏کس جز او نمی تواند آن را بر طرف گرداند، و اگر بخواهد خیری به تو برساند، هیچ کس نمی ‏تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند، الله تعالی فضل و لطف خود را شامل هر کس از ‏بندگانش که بخواهد می کند و او دارای مغفرت و مهر فراوان است).‏

بطور خلاصه: به فریاد خواستن و مدد خواهی در حالت سختی وشدت را استغاثه گویند، و ‏استغاثه از مخلوقات و انسانها همیشه شرک نیست، ولی گاهی شرک است: ‏

الف : استغاثه در عالم اسباب: استغاثه درعالم اسباب اینست که مثلا انسان در حالت سختی ‏قرار دارد، بناء از مخلوقات در چیزی کمک میخواهد، که آنان توانایی دارند، مثل اینکه منزل ‏کسی حریق شده باشد، او از مردم برای خاموش کردن آن کمک میخواهد، یا کودک کسی ‏تصادف کرده باشد و او از مردم اطراف طلب کمک و یاری می خواهد تا هرچه زودتر وی را ‏به بیمارستان منتقل کنند، و یا در منزل کسی دزد آمده است و او ازهمسایه ها کمک میخواهد.‏

و این نوع کمک و فریاد طلبی تنها از انسانهای زنده است، و دلیل جایز بودن این نوع استغاثه؛ ‏ماجرای کمک خواستن آن مرد بنی اسرائیلی از موسی علیه السلام بود: « وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَی ‏حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن ‏شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَی فَقَضَی عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ ‏مُّبِینٌ» (قصص 15).‏

یعنی: موسی به هنگامی که اهل شهر (مصر) در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را ‏دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از آن دو از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و ‏دیگری از دشمنانش (از پیروان فرعون)، آنکه از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی ‏تقاضای کمک و یاری طلبید؛ موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر ‏زمین افتاد و مرد)؛ موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و ‏گمراه‏کننده آشکاری است».‏

ثانیا: اینگونه استغاثه از قبیل کمک وهمکاری است، چنانچه الله جل جلاله فرموده است: ‏‏«وتعاونوا علی البرّ والتّقوی» (مائده 2). یعنی: با یکدیگر در نیکی وتقوا همکاری کنید. ‏

ب : استغاثه در عالم مافوق اسباب: استغاثه در عالم مافوق اسباب اینست که انسانها در آن کار ‏توانایی نداشته باشند، بناء انسان مؤمن و موحد آنرا تنها از الله جل جلاله درخواست میکند، ‏چنانچه رسول گرامی اسلام، درعالم اسباب لشکری را تهیه نموده و به جنگ بدر فرستاد، اما ‏ازینکه تعداد شان کم بود، بناء به بارگاه الهی استغاثه نمود، تا لشکرش را پیروزی ونصرت ‏نماید:‏

‏«إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ» (انفال 9).‏

یعنی: هنگامیکه شما به پروردگار تان استغاثه نمودید، او دعای شما را اجابت نمود، و گفت: ‏من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود می‏آیند، یاری می‏کنم.‏

و مسلم در صحیح خود از عمربن خطاب رضی الله عنه روایت میکند: که در روز بدر رسول ‏الله صلی الله علیه وسلم به مشرکین نظر نمود که تعداد شان به هزار تن میرسید، و اصحاب وی ‏‏313 نفر بودند، رسول الله صلی الله علیه وسلم رو به قبله نموده، سپس دستانش را دراز نموده ‏به پروردگار خویش دعا سرداد: « اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ آتِ مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِکْ ‏هَذِهِ الْعِصَابَةُ مِنْ أَهْلِ الإِسْلاَمِ لاَ تُعْبَدْ فِی الأَرْضِ». مسلم (4687).‏

در اینجا تنها ذات احدی که توانایی کمک رساندن به آنها را داشت، جز ذات پاک و واحد باری ‏تعالی کسی نبود، بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم نه از شهداء و نه از انبیای قبل خود و نه ‏از هیچ مخلوقی طلب یاری و مدد خواهی نکرد، زیرا آنها از انجام آن کار ناتوان بودند، ‏بنابراین کاری را که تنها از عهده ی الله تعالی برمی آید را باید از او خواست، نه از هیچ انسان ‏زنده یا مرده ای حتی اگر از اولیای الهی باشد.‏

بنابراین کمک و یاری طلبیدن از انسان زنده حرام و یا شرک نیست، بلکه نوعی تعاون و ‏همکاری است که خداوند متعال در قرآن آنرا تشویق نموده است؛ اما هرگاه از چیزی کمک و ‏یاری خواسته شود که تنها خدا بر آن توانا باشد، در آنصورت یاری طلبیدن از انسان زنده جایز ‏نیست و بلکه باید تنها از خداوند قادر و توانا یاری طلبید، مانند کسی که از یک ساختمان مرتفع ‏در حال سقوط است که در این شرایط تنها خداوند قادر مطلق است که شایسته است از او مدد و ‏یاری خواست، و مدد خواستن از هر انسان زنده و مرده ای در این شرایط؛ شرک است. چنانکه ‏خداوند متعال می فرماید:‏‎‎‏« إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ ‏الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ» (فاطر 14).‏

یعنی: اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمی‏شنوند، و اگر (بر فرض‌ و تقدیر) بشنوند (باز) به ‏شما پاسخ نمی‏گویند؛ و روز قیامت، شرک شما را منکر می‏شوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه ‏و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمی‏سازد!‏

و می فرماید: « وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلآ أَنفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ» (اعراف ‏‏197). یعنی: و آنهایی را که غیر از خدا می‏خوانید، نمی‏توانند یاریتان کنند، و نه (حتی) ‏خودشان را یاری دهند.‏

در این آیه به صراحت ذکر شده که غیر خدا (حال چه شهید باشد یا اولیاء الله یا پیامبران و ‏غیره) نمی توانند کسی را یاری رسانند، و از عبارات « مِن دُونِهِ » به معنای غیر خدا بکار ‏برده است و این عبارت عام است و شامل شهداء و انبیاء و اولیاء نیز می شود.‏

اما در مورد لفظ "قرآن نگهدارت":‏

قرآن کلام الله است و کلام صفت باری تعالی است و برطبق عقیده ی اهل سنت و جماعت ‏صفت از ذات باری تعالی جدا و منفصل نیست، یعنی کسی که خدا را با صفتش بخواند بمانند ‏آنست که او را با ذاتش خوانده باشد، مثلا گفتن "یا الله" با "یا رحمن" و "یا رحیم" تفاوتی ‏ندارد، زیرا "رحمن" و "رحیم" جزو اسماء و صفات الله تعالی هستند و برهمین مبناست که ‏صداکردن اشخاص با نام "رحمن" یا "رحیم" یا دیگر صفات خدا بدون اضافه کردن کلمه "عبد" ‏جایز نیست، یعنی جایز نیست کسی اسم "رحمن" را بر فرزندش بگذارد ولی گذاشتن اسم ‏‏"عبدالرحمن" جایز است.‏

اما همانطو که گفته شد، قرآن صفت الله تعالی است، بنابراین اگر کسی که با گفتن "قرآن مدد ‏کارت" چنین مرادی دارد که "خدا نگهدارت"، پس گفتن این لفظ شرک نیست، اما اگر منظور ‏فرد از لفظ "قرآن نگهدارت" خود الفاظ عربی یا خود کتاب یا ورقات کتاب قرآن باشد، پس این ‏شرک است زیرا آن لفظ عربی یا ورقات کتاب غیر خدا هستند و مدد از غیر خدا جایز نیست.‏

در کل بهتر است جهت پرهیز از شبهه و از باب احتیاط از بکار بردن این لفظ خودداری نمود ‏و دیده نشده که صحابه رضی الله عنهم چنین الفاظی بکار برده باشند.‏

والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلی یوم الدین

 

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

 

 

آخرين نظرات ثبت شده براي اين مطلب را در زير مي بينيد:

    صلاح مي‌گه:
    اين نظر در تاريخ 1396/06/04 و 0:36 دقيقه ارسال شده.

    سلام :
    لطفا نظر چند تن از علمای برجسته اهل سنت که دارای تفاسیر معتبر نیز باشند نقل کنید که آنان نیز کلمه ( الدعاء ) را در ایات بالا به فریادرسی و مدد جستن تعبیر نمده باشند ؟
    در کجای قرآن ، مددجستن عبادت بشمار آمده ؟

    پاسخ : علیک سلام و رحمت الله
    متن را با دقت بخوانید کلمه (الدعاء) به فریادرسی و مدد جستن تعبیر نشده

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش