تفسيراحمد سوره عصر

تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي  سعيد افغاني»

مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»

سورهٔ العصر

سورهٔ « العصر » در ( مکهٔ مکرمه  )  نازل شده و داراى 3 آيه است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالْعَصْرِ ﴿١ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣

برای دانلود نسخه  pdf  اینجا کلیک کنید.

ترجمهٔ سورۀ عَصر:
بسم  اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام الله بخشنده مهربان
»وَالْعَصْرِ»   ﴿1قسم به زمان
«إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ »﴿2﴾ یقینآ انسان است در زیان
« إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» ﴿3مگر آنانیکه آورده اند ایمان  وکار های شایسته انجام داده اند ، وهمدیگر را به حق و درستی سفارش کرده اند وهمدیگر را به صبر وشکیبایی فرموده اند.
مفسرین ترجمه وتفاسیر متنوع را در  مورد کلمه
ٔ « العصر » بعمل اورده اند، برخی از مفسرین آنرا به « وقت عصر » ترجمه وتفسیر می نمایند.
 برخی از مفسرین « العصر » را
به زمانه خاص مخصوصآ عصر پیامبر صلی الله علیه وسلم تعبیر نموده وبدین تر تیب مفسران می خواهند با تفاسیر مختلف در توضیح وتشریح این کلمه بپردازند.
ولی اگر استدلال وتفاسیر هریکی از این مفسرین مورد تحلیل وارزیابی قرار گیرد، هیچ کدام از این ها دلیلی برای اختصاص « العصر » به وقت وزمانه خاص را ذکر نه نموده اند، با این توجیه ارتباط میان قسم و
جواب آن از میان می رود ودر اینصورت با هیچ تعبیر وتاویلی نمی توان ثابت کرد که « العصر » گواهی میدهد که انسان در خسران وزیان است.
 صیغهء « العصر » عام است که نباید آنرا « خاص » ساخت. ارتباط  میان قسم وجواب آن نیز فقط زمانی نمایان می شود که صیغه را به حال خود « عام » بگذاریم که به این ترتیب بمعنی هر مقطع زمان وهر فراز ونشیب تاریخ بگیریم.  زمان وهمهء فراز ونشیب های گوناگون می دهد که انسان همواره در نتیجه بی ایمانی، عملکرد ناصلح، عدم توصیه به حق وعدم توصیه به صبر با زیان وخسران مواجه شده است.
خواننده
ء محترم!
نقطهء اساسی، علمی وبی نهایت معجزه اساء که در این سوره مورد بحث قرار گرفته است،وبرای هر  مؤمن مسلمان قابل توجه،  دقت ورعایت است همانا اینکه انسان برای نجات از خسران وزیان  به چهار صفت ضرورت دارد: واین چهار صفت عبارت اند از: « ایمان، عملی صالح، توصیه به حق، وتوصیه به صبر. ».
در این سوره برای ما انسانها می آموزاند که انسان زمانی میتواند به فلاح ورستگاری  حقیقی  وواقعی دست یابد که همهء این عوامل چهار گانه  راستگاری را در خود تعبیه کند. هر مسلمان باید به یاد داشته باشد که اگر یکی از اینها را بنابر عواملی و یا هم بنابر بر مصلحت دنیوی، کنار بگزارد و آنرا بی اهمیت تلقی نماید  و یا اینکه هر کدام آنرا در جای خویش بطور دقیق مراعات ننماید ، کشتی نجاتـش در نیمه راه می ماند واز رسیدن به ساحل مطلوب که همانا  سعادت ابدی است، محروم می ماند و به خسران دنیا وآخرت گرفتار می گردد.
معلومات مؤجز :
« سورهء العصر» از سوره های مکی بوده که دارای یک (1) رکوع ، (3) سه آیت،  (14) چهارده کلمه،  (74 ) هفتاد وچهار حرف، و(21) بیست ویک نقطه است.
فضیلت سورهء عصر:
حضرت عبید الله بن حصن فرموده است که دونفر  از اصحاب رسو ل الله صلی الله علیه وسلم چنین بودند که هر گاه با هم ملاقات می کردند، تا آن زمام از همدیگر جدا نمی شدند، تا برای یکدیگر سوره ی « عصر » را تلاوت نمی کردند. (رواه الطبرانی )
امام شافعی(رح ) فرموده است که اگر مردم تنها به همین سوره می اندیشیدند، این برای آنها کافی بود. ( ابن کثیر )
سوره عصر  با
درنظرداشت اینکه، سوره ی بسیار کوچکی از قرآن عظیم الشان است، اما چنان جامع است که به قول حضرت امام شافعی اگر مردم این سوره را با  اندیشه  و تعمق در معانی و تفاسیر آن تلاوت کنند، پس برای درستی دین ودنیا کافی می باشد.
در این سوره بحث  از خاسرین و
زیانکار بودن همه انسان‌ها به میان می‌آید. درین سوره تاکید و گفته شده است که انسان زمانی از این خسران وزیانکاری نجات خواهد یافت که  دارای خصوصیت: «  ایمان، عمل صالح،سفارش یکدیگر به حق سفارش یکدیگر به صبر،  هستند».
انسان و
جامعه انسانی زمانی از خسران وتباهی نجات می یابد که  در مسیر ایمان قرار گیرد، ایمان واعتقاد او در عملکرد صالح وشایسته او به نمایش گذاشته شده، وبه حق التزام داشته باشد، دیگران را به پابندی والتزام به حق دعوت کرده و  دشواری های حرکت در خط ایمان، عمل صالح ودفاع از حق را تحمل نموده،  شکیبایی ورزیده، همرزم نیمه راه نبوده وبخاطر مصالح ومناصب دنیوی   ومنافع مادی خویش، به راست وچپ منحرف نشود ودر راه مبارزه خویش احساس خستگی نه نموده، ودیگران را با قول وعمل خود به شکیبایی فراخوانده والگوی برای عناصر صابر وشکیبا  باشد.
وجه‌ تسميه :
علت اینکه چرا این سوره به «العصر» نامگزاری شده، جواب همه مفسرین این اینست، چون که ‌ پروردگار با عظمت ما در بدو واغاز این سوره به « عصر » يعنی  روزگار قسم  خورده ‌استطوریکه می فهمید که:‌ روزگار دربرگيرنده‌ اعجوبه‌هايی  است‌؛ مانند شادی و غم‌، سلامتی  و مریضی‌، غنا و فقر، عزت‌ و ذلت‌... و نيز به‌ سبب‌ آنکه عصر به‌ اجزايی  چون‌ سال‌، ماه‌، روز، ساعت‌، دقيقه‌ و ثانيه‌ منقسم‌ می ‌شود.
محتوا کلی این سوره :
طوریکه متذکر شدیم،جـامع بودن اين سوره به حدى است كه به گفته برخی از مفسران تمام علوم ومقاصد قرآن در اين سورهء کوچک خلاصه وجمعبندی گردیده است.
اغاز آن  از سوگند پ
ُرمعنى به « عصر» آغاز مى شود، سپس یادی  از زيانكاربودن همه انسانها كه در طـبيعت زندگى تدريجى نهفته است، به ميان مى آورد.  بعدفقط يك گروه را از اين اصل كلى جدا ومستثنی می سازد ومی فرماید: آنها یكه داراى پروگرام  برنامه چهارماده اى میباشند  عبارت اند از کسانیکه:« ايـمـان ،  عـمـل صالح ،  توصیه  يكديگر به حق ، وتوصیه  يكديگر به صبر»  و اين چهار اصل در واقع برنامه هاى اعتقادى، عملى،  فردى و اجتماعى اسلام را در برمى گيرد.
«ايمان» تنها يك «كلمه» نيست، بلكه يك «باور قلبی» است. باوری  كه به زندگی  انسان را «جهت» می بخشد  وایمان  در «چگونه زيستن» او نقشی  مهم دارد و محور ارزش‌گذاری  برای  انديشه‌ها و عملكردهای  مردم است.
خداوند متعال نيز در قرآن كريم هرگاه « ايمان»  را مطرح ميـ‌‌سازد، به دنبال آن «عمل» را نيز بيان مي‌‌دارد تا نمود عينی  ايمان را در عمل گوشزد كند.
بنابراين ايمان زبانی  و يا اعتقاد صرف، ايمان نيست مگر آ
نـ‌كه به لوازم آن چيزی  كه بدان معتقد شده‌ايم، ملتزم شويم و آثار آن را بپذيريم .
در نتيجه درك فوائد ايمان، زمانی  معنا پيدا میکند که انسان علاوه بر آنچه كه به زبان می  آورد و باور قلبی  دارد، به آنچه كه پروردگار ما  دستور داده نيز عمل نمايد. به این ترتیب  نه  ايمان زبانی  و اور قلبی  اكتفا نه  نموده بلکی در انتظار چشيدن فوائد ايمان نیز میباشد .
- ايمان به الله
تعالی سلامتی جسمانی انسان را بهبود می بخشد، ویکی از ضروریات قلبی انسان  بشمار می رود.
-  ایمان به الله
تعالی  بر فكر و روح انسان اثر گذاشته وبرای انسان آرامش روحی می بخشد.
زندگى انسان همواره مملو از مشكلات، فراز و نشيب ها و موانع است.
هدف از آرامش  روحی همین است که انسان مؤمن و متکی  به الله تعالی در مواجه به  مشكلات  راحتر همه گردنه ها و مشقات زندگى را به  به اتکا به الله تعالی و ایمان بهتر و اسانتر طى  کرده میتوانند. آنها وجود مشکلات با آرامش كامل روحی  مشكلات را از سر راه خود برداشته و در  فراز و نشيب هاى زندگى استوار تر قدم بر میدارند. به همين دليل اگر توجه فرموده باشید آنعده اشخاصیکه دچار امراض  روحی  و روانی  اند معمولاً افراد بی  ايمان هستـند .
خداوند متعال در « آيه 62 سوره بقره » در خصوص آرامش ايمان آورندگان به الله می  فرمايد:« ... من ءامن باللَّه و اليوم الأخر ... و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون
. »
( كسانيكه ايمان به الله و روز قيامت دارند ... هيچ ترس و ناراحتی  بر آنها نيست . )

-  كسانيكه ايمان به الله دارند؛ الله متعال  را به عنوان قدرتی  بی  منتها دوست و ياور خود می  دانند طوریکه پروردگار با عظمت ما در آیه ( 257 سوره بقره ) چنین وعده فرموده است:« الله ولی  الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الی  النور ». ( الله تعالی  ياور مومنان است و آنها را از تاريكی  به روشنايی  می  برد .)
-  كسانيكه به الله ايمان دارند، توكل کننده کامل خویش را الله خویش قرار می دهند ، طوریکه قرآن عظیم الشان در «  سوره طلاق آیه  3 »  با این زیبای مى‏فرمايد: « وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ »  (هر كس بر خدا توكل كند، الله  او را كافى است .)
-  كسانيكه به خدا ايمان دارند، نتايج امور خویش  را به الله می سپارند .بنآ اشخاصیکه به الله ایمان دارند  با تكيه و اعتماد بر الله تعالی  پس از انجام امور نتيجه كارشان را به او واگذار می  كنند و اگر آن كار به نتيجه مطلوب نرسيده يقين دارند كه حتما خداونديكه دوست و ياور آنها می  باشد اين مساله را به صلاح بنده وی  نمی  دانسته لذا از اين جهت آرامش دارند كه اگر چه كارشان به نتيجه نرسيده اما ضرری  متوجه آنها نشده چراكه حتما خداوند اين امر را به صلاح فرد نمی  دانسته.
-  كسانيكه به الله  ايمان دارند، به قضای  الهی  راضی  می  باشند.
-  كسانيكه به الله  ايمان دارند، در برابر امر پروردگار  تسليم می  باشند .
- يكى ازاثار ايمان به خدا ، خوش بينى به جهان خلقت و هستى است. ايمان به تلقّى انسان از جهان شكل خاصى مى دهد، به اين نحو كه آفرينش را هدفدار و هدف را خير و تكامل و سعادت معرفى مى كند.
- شخص  با ايمان با ابزار خوش بينى و در پرتو روشن دلى، به نتيجه مطلوب تلاش هاى خود اميدوار است.
 در منطق شخص  باايمان، جهان نسبت به تلاش هاى او بى طرف و بى تفاوت نيست، بلكه دستگاه آفرينش حامى افرادى است كه در راه حق و حقيقت و درستى و عدالت و خيرخواهى تلاش مى كنند: «ان تَنصُروا اللّهَ يَنصُركُم» (سوره محمد: 7); اگر خدا را يارى كنيد (در راه حق گام برداريد) خداوند شما را يارى مى كند.
 اجر و پاداش نيكوكاران هرگز هدر نمى رود: «اِنَّ اللّهَ لا يُضيعُ اَجرَ المُحسنين» (سوره توبه: 90); فرد با ايمان به كمك ویاری پروردگار  اميدوار است و در بحران هاى زندگى و براى دست يابى به اهدافش دست يارى به سوى الله  دراز مى كند و اين اميد به خدا مانع از ابتلا به اضطراب مى شود
.
- يكی  ديگر از آثار پربركت ايمان به الله  هدفمند بودن در كارهاست. زيرا مؤمن مي‌داند كه به خودی  خود به وجود نيامده و خداوندی  حكيم او را به دنیا هستی  آورده و برای  هدف بس بزرگی  كه همانا عبوديت و بندگی  پروردگار و جانشينی  او در زمين است، خلق شده است و مي‌داند كه بايد از رفتار و گفتارش حساب بكشد،‌ قبل از اينكه روز حساب فرا برسد و مي‌داند كه بايد كار كند تا زندگی  كند نه اينكه زندگی  كند تا كار كند. چون حساب و كتاب در راه است و روزی  از خرد و درشت و كوچك و بزرگ پرسيده مي‌شود،‌ لذا بايد در تمام مراحل زندگی  متوجه ووهوشیار باشد و كاری  نكند كه فردای  بدون بازگشت در حضور پروردگار شرمنده باشد
.
- شخصیکه  دلش با حق تعالى پيوند خورده است، ممكن نيست كه ترس و بيم داشته باشد.چراكه او با همه كاره عالم سروكار دارد، پس، از چه بترسد؟
مؤمن هميشه خود را غالب مى‏داند، چون با موجودى پيوند دارد كه همه عوالم وجود مسخر او هستند.
درآيات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى مؤمن به كار رفته است. عزت حالتى است براى روح كه خويش را غالب مى‏بيند. چه كسى مى‏ترسد؟ آنكه خود را مغلوب مى‏نگرد. آنگاه كه از جنود نفس كه دشمنان درونى‏اند شكست خورد، از همه موجودات بيرونى نيز مى‏ترسد
.
- شخصیکه به الله تعالی  ایمان داشته باشد  شخصی   وقت  شناس و در زندگی خویش دارایی نظم عالی می باشد ، از اوقات خويش درراه بهتر عبادت كردن خداوند واستفاده بيشتراز لحظات زندگی  وسرعت گرفتن درانجام اعمال صالح بهره می  برند به همين دليل درنظم بخشيدن به زندگی  خود بسيار كوشا هستند . ازهيچ دقيقه ای  درراه رسيدن به اهداف عالی  خود صرف نظر نمی  كنند وبه برنامه ريزی  برای  ساعات خويش اهتمام می  ورزند .
- شخصیکه به خداوند پاک ایمان داشته باشد ، همه چيز را در اين دنيا خلاصه نمی  كند بلكه علاوه بر اين دنيا به دنيايی  فراتر از جهان هستی  نيز اعتقاد دارد تمامی  اعمال و رفتار خود را بر همين اساس تنظيم می  نمايد.
- ایمان به الله  در انسان نيروى مقاومت مى‏آفريند و تلخيها را شيرين مى‏گرداند.
- كسی  كه ایمان  به  الله  دارد؛ به خاطر خدا و از ترس عاقبت وخيم نافرمانی  و گناه، سنجيده عمل مي‌كند و كاری  نمي‌كند كه خدا و خلق خدا را از خود برنجاند و هر كاری  كه مي‌كند، به خاطر خدا و هر كاری  كه نمي‌كند باز به خاطر خداست و بايدها و نبايدها را از دين و فرمان خدا و رسول مي‌گيرد. به همين خاطر دارای  وجدانی  آسوده و راحت است
.
فضيلت‌ سورهء عصر:
مفسرین در فضیلت سوره عصر میفرمایند: عمرو بن‌ عاص‌ قبل‌ از آنکه مسلمان‌ شود، به‌ نمايندگی  از مشركان‌ قريش‌ نزد مسليمه‌ كذاب‌ رفت‌. مسليمه‌ از وی  پرسيد: در اين‌ مدت‌ ديگر بر رفيق‌ شما چه‌چيزی  نازل‌ شده ‌است‌؟! عمروبن‌عاص‌ (رض ) در جوابش  گفت: بر او سوره‌ای  كوتاه‌ اما بسيار بليغ‌ نازل‌ شده‌ است‌.
مسليمه‌ کذاب گفت: آن‌ سوره‌ چيست‌؟ عمروبن‌عاص آن سوره را قرائت نمود:
« وَالْعَصْرِ
 ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣ مسليمه‌ کذاب بعد از استماع  این سوره سخت‌ در فكر فرورفت‌ وبعد از اندکی سرخویش را بالا نموده ‌ و گفت: بر من ‌نيز مانند آن‌ نازل‌ شده ‌است‌. عمروبن عاص به‌ وی  گفت: ممكن‌ است‌ آن‌ را برايم‌ بخواني‌؟ مسليمه‌کذاب  شروع‌ به‌ خواندن‌ كرد و گفت: «يا وبر، يا وبر، و انما انت‌ اذنان‌ و صدر وسائرك‌ حفر نقر ـ ای  وبر، ای  وبر! تو جز دو گوش‌ و يك‌ سينه چيزی  ديگرنيستی  زيرا ساير اندامهای  تو گودی  و فرورفتگی  است‌». سپس‌ رو به‌ عمرو كرد و پرسيد: ای  عمرو! اين‌ سوره‌ نازل‌ شده‌ بر من‌ را چگونه‌ یافتی ‌؟
عمرو گفت: سوگند به‌ خدا تو خوب‌ مي‌دانی  كه‌ من‌ خوب‌ مي‌دانم‌ كه‌ تو دروغگو هستي‌.
ابن‌كثير مي‌گويد: «مسليمه‌ كذاب‌ خواست‌ تا به‌ وسيله‌ اين‌ هذيان‌ با قرآن‌ معارضه‌ كند اما حتی  پرستشگر بتی  را نيز متقاعد و قانع‌ ساخته‌ نتوانست‌».
از عبيدالله بن‌حفص‌ ( رض )  روايت‌ شده ‌است‌ كه‌ فرمود: «هرگاه‌ دو تن‌ از اصحاب ‌رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم  با هم‌ ديدار م
ی ‌كردند، از يك‌ديگر جدا نمی ‌شدند تا آن‌كه‌ يكی  از آنها بر ديگری  سوره‌ عصر را تا آخر نمي‌خواند، سپس‌ بر يك‌ديگر سلام‌ مي ‌گفتند و از همديگر جدا مي‌شدند».
 امام‌ شافعی
(رح) در مقام ومنزلت این سورهء عصر می فرماید: «اگر همه‌ مردم‌ در اين ‌سوره‌ تدبر كنند، اين‌ سوره‌ همه‌ آنان‌ را مي‌گنجد».
امام شافعی
(رح) می افزاید : «اگر جز اين‌ سوره‌ هيچ‌ سورهء ديگری  نازل‌ نمي‌شد، يقينا برای  مردم‌ كافی  و بسنده‌ بود؛ زيرا اين‌ سوره‌ دربرگيرندهء تمام‌ علوم‌ قرآنی  است‌».
ترجمه و تفسیر سورهء عصر:
« وَالْعَصْرِ  »سوگند به زمان ( كه سرمايه زندگی  انسان ، و فرصت تلاش او برای  نيل به سعادت دو جهان است
مفسرین می نویسند:
«
الْعَصْرِ » : زمان . روزگار . مراد زمان و تاريخ بشريّت است كه سرمايه زندگی  انسانها است ، و خسران و زيان آنان بر اثر گذشتن زمان عمرشان به بيهودگی  است .
«سوگند به‌ عصر» خدای  سبحان‌ از آن‌ روی  به‌ روزگار سوگند مي‌خورد كه‌ روزگار محمل‌ گذر شب‌ و روز و پياپی  آمدن‌ تاريكي‌ها و نور و ظرف‌ رخدادها و اموری  در امر قوام‌ يافتن‌ زندگی  و مصالح‌ و منافع‌ زندگان‌ است‌ كه‌ روزگار آنها را در بستر خود مي‌پروراند و شكی  نيست‌ كه‌ اين‌ امور بر وجود صانع‌ عزوجل‌ و بريگانگی  وی  دلالت‌ روشنی  دارند. بنابراين‌، سوگند خوردن‌ الله متعال ‌ به‌روزگار، دليل‌ شرف‌ و اهميت‌ آن‌ است‌، از اين‌ جهت‌ در حديث‌ شريف‌ آمده ‌است: «لاتسبو الدهر، فإن‌ الله‌ هو الدهر: روزگار را دشنام‌ ندهيد زيرا خدای  عزوجل ‌خود (آفريننده) روزگار است‌».
برخی از مفسرین هدف از «عصر» را  نماز عصر  تعبیر نموده وبر اساس تفسیر همین تعداد از مفسرین است که : ما «صلاه‌ وسطي‌» را به‌ نماز عصر تفسير كرده‌اند. بنابراين‌ وجه‌ تفسيري‌، اين‌ سوگند اشاره‌ به‌ آن‌ دارد كه‌ عمر باقی  مانده‌ دنيا نسبت ‌به‌ آنچه‌ كه‌ از آن  گذشته‌ است‌، مانند وقت‌ باقی  مانده‌ در ميان‌ نماز عصر و مغرب ‌است‌.
 پس‌ بر انسان‌ لازم‌ است‌ تا به‌ تجارتی  بي‌زيان‌ مشغول‌ شود زيرا وقت‌ به‌ آخر نزديك‌ شده‌ و جبران‌ مافات‌ ممكن‌ نيست‌. ولی « ابن کثیر » مفسر شهیر جهان اسلام    معنی  اول‌ را ترجيح ‌داده ‌است‌.

« إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی  خُسْرٍ »(انسانها همه زيانمندند .) « الإِنسَانَ »: انسان مكلّف مراد است . « خُسْرٍ »: زيان و ضرر .
اصل اين است :  آنان كه با طلای  عمر خود با شيطان معامله مي‌كنند ، زيان مي‌بينند
( مراجعه شود: نمل‌ / 5 ، اعراف‌ / 178 ، شوری  / 45 ) و آنان كه با يزدان تجارت مي‌نمايند ، سود مي‌برند ( مراجعه شود: صف‌ / 10 - 13
) .
جواب‌ سوگند آيهقبل‌ اين‌ است: «كه‌ بي‌گمان‌ انسان‌ در خسر است‌» خسر وخسران: زيانكاري‌، نقصان‌ و از بين‌ رفتن‌ سرمايه‌ است‌. يعني: هر انسانی  كه‌ به‌تجارت‌ و كار و تلاش‌ مادی  و صرف‌ عمر در كارهای  دنيا مشغول‌ است‌، در زيان‌و گمراهی  از حق‌ و در معرض‌ نابودی  قرار دارد و از اين‌ قاعده‌ هيچ‌ كس‌ مستثنی  ‌نيست‌، بجز كسانی  كه‌ در آيه‌ ذيل‌ مورد استثنا قرار گرفته‌اند:
«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
( مگر كسانی  كه ايمان مي‌آورند ، و كارهای  شايسته و بايسته مي‌كنند ، و همديگر را به تمسّك به حق ( در عقيده و قول و عمل ) سفارش مي‌كنند ، و يكديگر را به شكيبائی
( در تحمّل سختيها و دشواريها و دردها و رنجهائی  ) توصيه مي‌نمايند ( كه موجب رضای  خدا مي‌گردد
) .
«  تَوَاصَوْا »همديگر را سفارش كردند. « الْحَقِّ »: هرگونه حق و حقيقتی.
« الصَّبْرِ» : شكيبائی   ذكر خاص بعد از عام است و بيانگر اهمّيّتی  است كه دارد.
«مگر كسانی  كه‌ ايمان‌ آورده‌اند و كارهای  شايسته‌ كرده‌اند»
 يعني: مردان‌ و زنان ‌مؤمنی  كه‌ در ميان‌ ايمان‌ به‌ الله  و عمل‌ صالح‌ جمع‌ كرده‌اند، در سودند نه‌ در زيان‌ زيرا كارهای  دنيا آنان‌ را به‌ خود مشغول‌ نساخته‌ و برای  آخرت‌ خويش‌ عمل‌كرده‌اند «و» مگر كسانی  كه‌  « همديگر را به‌ حق‌ سفارش‌ كرده‌اند» همان‌ حقی  كه‌ بپاخاستن‌ برای  آن‌، شايسته‌ و بايسته‌ است‌ و آن‌ عبارت‌ از:
 ايمان‌ به‌خدای  عزوجل‌ و يگانگی  وی  و انجام‌ دادن‌ همه‌ چيزهايی  است‌ كه‌ حق‌ تعالی  ‌مشروع‌ كرده‌ است‌ و اجتناب‌ از همه‌ چيزهايی  كه‌ او از آنها نهی  كرده ‌است‌   و« مگر كسانی  كه‌ «همديگر را سفارش‌ كرده‌اند به‌ صبر» و شكيبايی  در خود داری  از ارتكاب‌ نافرماني‌های  خدای  عزوجل‌، شكيبايی  بر انجام‌ فرايض‌ وی  و شكيبايی  بر مقدرات‌ دردآور وي‌.
 پس‌ صبر از خصلت‌های  حقی  است‌ كه‌ مؤمنان‌ صالح‌ بايد يك‌ديگر را به‌ آن‌ سفارش‌ كنند و از آنجا كه‌ صبر نسبت‌ به‌ ديگر خصلت‌های  ‌نيك‌ شرف‌ بيشتری  دارد و درجه‌ آن‌ از آنها بالاتر است‌ و نيز از آنجا كه‌ بسياری  از بپاخاستگان‌ برای  حق‌، مورد دشمنی  و تعدی  قرار مي‌گيرند پس‌ نياز به‌ صبر و شكيبايي‌، نياز ملموس‌ وارستگان‌ مؤمن‌ مي‌باشد.
بنابراين‌، آنها بايد يك‌ديگر را به‌ صبر و شكيبايی  نيز توصيه‌ و سفارش‌ نمايند.
امام‌ رازي‌: مي‌گويد: «آيه‌ كريمه‌ دليل‌ بر آن‌ است‌ كه‌ حق‌ امری  است‌ سنگين‌ كه‌ رنجها و محنت‌ها با آن ‌ملازم‌ و همراهند. از اين‌ جهت‌، پروردگار ما آن‌ را به‌ سفارش‌ يك‌ديگر به‌ صبر پيوسته‌ گردانيد».

خلاصه تفسیر سورهء عصر:
بصورت کل تفسیر سورهءعصر را چنین  خلاصه وجمعبندی نمود:قسم به زمانه ( که درآن رنج وزیان واقع می شود، که انسان ( دراثر ضایع کردن عمر خویش ) در زیان بزرگی قرار گرفته است ، مگر کسانی که ایمان آوردند وکار های نیک انجام دادند ،
( این کمال خود است ) ویکدیگر را بر پابندی بر دین حق توصیه نمودند ، ویکدیگر را به پابندی ( بر اعمال ) تفهیم کردند ، ( این تکمیل دیگران است ، پس کسانی که خود ، این کمال را به دست آورند ودیگران را نیز تکمیل کنند این قبیل مردم در زیان قرار نمی گیرند ، بلکه در نفع می باشند.
 پیام‌های  سورهء عصر:
 1- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد کرده است. پس از عبرت‌هاى آن پند بگیریم. «والعصر»
 2- انسان از هر سو در خسارت است. «لفى خسر»
 3- انسان که در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. «انّ الانسان لفى خسر»
 4- تنها راه جلوگیرى از خسارت، ایمان و عمل است. «آمنوا و عملوا الصالحات»
 5 - به فکر خود بودن کافى نیست. مؤمن در فکر رشد و تعالى دیگران است. «تواصوا بالحقّ»
 6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است که سفارش به حق. «بالحقّ - بالصبر»
 7- ایمان بر عمل مقدم است، چنانکه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. «آمنوا و عملوا... و تواصوا»
 8 - بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لفى خسر» (نکره بودن «خُسر» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)
 9- اقامه‌ حق به استقامت نیاز دارد. «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
 10- جامعه زمانى اصلاح مى‌شود که همه مردم در امر به معروف و نهى از منکر مشارکت داشته باشند. هم پند دهند وهم خودشان  پند بپذیرند. «تواصوا بالحقّ» (کلمه «تواصوا» براى کار طرفینى است)
 11- نجات از خسارت زمانى است که انسان در صدد انجام تمام کارهاى نیک باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عملوا الصالحات» (کلمه «الصالحات» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)
 12- ایمان باید جامع باشد نه جزئى. ایمان به همه اجزا دین، نه فقط برخى از آن. «الاّ الّذین آمنوا» (ایمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.

مفهوم قرآنی عمل صالح:
عمل صالح به معنای  كار راست ، درست و نيكو است. اگر ميان دو نفر اختلاف شود برطرف كردن اختلاف و دشمنی  را كه راست كردن ميان آن دو است، صلح می  گويند
عمل صالح يعنی هر كار درست و نيكو، مفهومی است كه مصاديق بسياری  دارد. در قرآن اين تركيب ، در اصطلاح خاصی  به كار رفته و از جايگاه بخصوصی  نيز برخوردار است.
اگر اسلام را در دو مولفه اصلی  و اساسی  بخواهيم تعريف و تحديد كنيم يكی  از دو مولفه اصلی  را شكل خواهد داد. به اين معنا كه اسلام بر دو مولفه اصلی  ايمان به حق و عمل صالح شكل می  گيرد.
 مسلمان و مومن كسی  است كه دردل به حق ايمان و باور داشته باشد و در عمل كارهای  درست و نيكو انجام دهد. از اين رو ، ايمان توحيدی  و عمل صالح را دو بال پرواز انسانيت دانسته اند و قرآن عمل صالح را در كنار كلمه طيب( حق
) به عنوان بالابر ياد می  كند.( سوره فاطر آيه 10) و تنها كسانی  را رستگار و موفق می  شمارد كه توانسته اند دارای  ايمان و عمل صالح اند و غير ايشان كسانی  هستند كه از سرمايه اصلی  زيان داده اند و جزو زيانكاران و اهل خسران می  باشند.
( آیات  2 و3  سوره عصر که در فوق گذشت )
.
پرسش اين است كه كدام مصاديق را قرآن به عنوان عمل صالح ستوده و آن را مورد توجه و اهتمام قرار داده است؟ قرآن برای  عمل صالح مصاديق بسياری  را ذكر می  كند كه در اين جا به برخی  از آن ها اشاره می  شود
در ( سوره توبه آيه 120 و 121 ) به صورت كلی  و جزيی  به برخی  از مصاديق عمل صالح اشاره می  كند و می  فرمايد:در راه خدا هيچ تشنگی  به آن ها چيره نشود يا به رنج و سختی  نيفتند يا به گرسنگی  دچار نگردند يا گامی  كه كافران را خشمگين سازد بر ندارند يا به دشمن ( حربي) دستبردی  نزنند ، مگر آن كه عمل صالحی  برايشان نوشته شود ، كه خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمی  سازد؛ و هيچ مالی  چه اندك و چه بسيار هزينه نكنند و از هيچ وادی  و سرزمينی  نگذرند مگر آن كه به حساب ايشان نوشته شود تا خدا پاداششان دهد؛ چون پاداش نيكوترين كاری  كه می  كرده اند. 
در اين آيات به موارد و مصاديق چندی  اشاره شده است كه مصداق كلی  و جزيی  عمل صالح است. در همه اين ها آن چه شرط اساسی  و كليدی  است در راه خدا بودن عمل صالح و نيكو است.
 اگر انفاق و بذل و بخشش كم و بيشی  صورت پذيرد و يا سختی  و رنج های  بسياری  تحمل شود و كارهای  نيكويی  ديگری  انجام گيرد كه نيت خدايی  و قصد الهی  در آن نباشد اين كار نيكو و درست فرد همانند كار كسی  است كه بخواهد با يك بال پرواز كند كه چنين چيزی  غير ممكن و ناشدنی  است
.
چنان كه ايمان بدون عمل صالح نيز امكان پرواز را از فرد می  گيرد. در آيات قرآن در همه موارد به شرطيت هر دو اشاره شده است و هر گاه سخنی  از رستگاری  و رهايی  از آتش دوزخ می  شود به ايمان و عمل صالح اشاره می  شود. در بيش از 70 آيه به اين مساله توجه داده شده است كه بدون تحقق هردو ( ايمان و عمل صالح ) رستگاری  مفهومی  نخواهد داشت.( نگاه كنيد واژگان ايمان و عمل صالح) 
از سوی  ديگر مومنان واقعی  را كسانی  می  شمارد كه نه تنها خود اين گونه هستند ، بلكه ديگران را به ايمان و عمل صالح می  خوانند و سفارش می  كنند.
 در حقيقت بر جنبه اجتماعی  اسلام تاكيد می  شود. به يك معنا اسلام دينی  است كه تنها به نجات فرد نمی  انديشد بلكه نجات جامعه نيز يكی  از مهم ترين مقاصد و اهداف آن را تشكيل می  دهد. از اين روست كه امر به معروف و نهی  از منكر به عنوان يكی  از اعمال صالح در قرآن مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است
.
اين روش و شيوه قرآن نشان می  دهد كه اسلام نه تنها به نجات افراد بلكه جوامع بشری  می  انديشد. رهايی  و نجات و رستگاری  فرد هر چند مهم است ولی  اين مهم جز به فراهم شدن جامعه صالح و امت درستكار تحقق نمی  يابد. فرد اگر خود را برهاند و به جامعه توجه نداشته باشد نمی  توان مطمئن شود كه در آينده دچار گرفتاری  نخواهد شد. رهايی  فردی  بخصوص در جوامع امروزی  به رستگاری  و رهايی  جامعه بستگی  دارد.
در خسران جنیات هم شامل اند:
درسورهء « العصر » وهکذا در تعداد کثیری از احادیثی   پیامبر صلی الله علیه و سلم، بنی آدم و مخصوصا مردان مورد خطاب قرار گرفته است :که انسان در خسران است ولی ذکری از زنان وجنیان درآیات متذکره  بعمل نیامده است.
قبل باید که خطاب پروردگار در مورد خسران ،  که درآیه  سوره «العصر » بعمل آمده است ، شامل حال خسران ، زنان ومردان، وحتی شامل حال  خسران انس وجن نیز می گردد،
زیرا دین اسلام دینی است که برای تمام مکلفین مرد و زن و جن نازل گردیده است، و پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «  النساء شقائق الرجال » (روایت احمد)، به این معنا که زنان مانند مردانند در امور دین اند ، مگر در مسائلی که اسلام آنرا برای زن و مرد مستثنا دانسته و جداگانه معین کرده باشد مانند مسائل شهادت و ارث و غیره، و در مورد جن نیز در آیا ت قرآنی آمده است که از آنها مؤمنان و کافرانند، و خداوند میفرماید: « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ »  یعنی: ( و من جن و انس را بجر برای عبادت نیافریدم) ، پس جن مانند انس مکلف به عبادتند، و معنای آیه سوره عصر عموم را میرساند یعنی هم جن و هم انس در هلاکت و خسارتند مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و صبر پند و اندرز دهند.
راه رسیدن به جنت:
در  رسیدن به جنت مؤمن مسلمان باید سعی وتلاشی همه جانبه را بخرچ دهد ،  حکم شرعی همین است که راه جنت با مخالفت با هوای نفس تحقق می‌یابد و این به اراده قوی ، آهنین و تصمیم قاطع نیاز وضرورت دارد.
در حدیثی از بخاری و مسلم که از حضرت ابی هریره روایت شده‌ که‌ رسول
الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «حجبت النار بالشهوات، و حجبت الجنة بالمکاره‌» (جامع الاصول :   ( 10/521) شماره‌ 8069 .) (دوزخ با لذایذ و شهوات و بهشت با نا ملایمات احاطه شده است).
همچنان در سنن نسائی، ابو داود و ترمذی از ابی هریره روایت شده‌ که‌ رسول
الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:  «اذْهَبْ فَانْظُرْ إِلَیْهَا فَذَهَبَ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ جَاءَ فَقَالَ أَیْ رَبِّ وَعِزَّتِکَ لَا یَسْمَعُ بِهَا أَحَدٌ إِلَّا دَخَلَهَا ثُمَّ حَفَّهَا بِالْمَکَارِهِ ثُمَّ قَالَ یَا جِبْرِیلُ اذْهَبْ فَانْظُرْ إِلَیْهَا فَذَهَبَ فَنَظَرَ إِلَیْهَا ثُمَّ جَاءَ فَقَالَ أَیْ رَبِّ وَعِزَّتِکَ لَقَدْ خَشِیتُ أَنْ لَا یَدْخُلَهَا أَحَدٌ» جامع الاصول: ( 10/520) شماره‌ 8068 .) (برو بهشت و آنچه را که در بهشت برای مؤمنان آماده کرده‌ام ملاحظه‌ کن.
جبرئیل رفت و بهشت و تمامی امکانات آن را مشاهده‌ کرد و سپس برگشت و گفت: پروردگارا! سوگند به جلال و عظمتت، ‌هر کس درباره این نعمت‌ها بشنود، برای ورود آن خود را مهیا می‌کند و وارد آن می‌شود. پس خداوند دستور دارد که بهشت بوسیله ناملایمات احاطه شود و به جبرئیل امر کرد، برو و ببین که برای بهشت و اهل بهشت چه آماده کرده‌ام . جبرئیل رفت و برگشت و گفت: پروردگارا! سوگند به جلال و عظمتت، بیم آن دارم که کسی وارد بهشت نشود).
امام نووی در شرح مسلم پیرامون حدیث اول تفسیر و توضیحاتی به شرح زیر نوشته است: این تمثیل بسیار زیبا و نشانگر فصاحت و جامعیت کلام رسول
الله صلی الله علیه وسلم است.
معنی و مفهوم آن، این است که انسان تا کارهای دشوار و ناملایم را انجام ندهد، به بهشت نمی‌رسد و تا لذت‌ها را فدا نکند از دوزخ نجات نمی‌یابد.
 آری، جنت ودوزخ با شهوات و مکاره پوشانده شده‌اند. هر کس از پرده‌ها و موانع عبور کند به محبوب می‌رسد. برداشتن موانع راه بهشت یعنی روبرو شدن با مشکلات و برداشتن موانع دوزخ یعنی رسیدن به لذت‌ها.
مکاره و مشکلات عبارتند از:
کوشش در عبادت، مواظبت بر آن، صبر در برابر مشکلات راه عبادت، فرو بردن خشم، عفو و گذشت، بردباری، صدقه، نیکی در حق کسی که نسبت به شما عمل بدی انجام داده‌ است و صبر در برابر لذت‌ها و امثال آن. شرح نووی بر مسلم : (17/165) .

مدعـیـن نـبـوت:
در مورد اینکه بعد از محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم چه تعداد اشخاص  ادعای نبوت کرده اند؟ معلومات دقیق در دست نیست ، ولی  در حدیث صحیحی پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یُبْعَثَ دَجَّالُونَ کَذَّابُونَ قَرِیبًا مِنْ ثَلَاثِینَ کُلُّهُمْ یَزْعُمُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ» بخاری (3609). یعنی: «قیامت بر پا نمی‌شود مگر اینکه دجالهای کذابی حدود سی نفر که همه آنان ادعای نبوت می‌کنند، ظاهر شوند»
و در سنن ابوداود و ترمذی از ثوبان روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:«وَإِنَّهُ سَیَکُونُ فِی أُمَّتِی کَذَّابُونَ ثَلَاثُونَ کُلُّهُمْ یَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِیٌّ وَأَنَا خَاتَمُ النَّبِیِّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدِی» سنن أبی داود (4252).یعنی: «همانا در امت من سی نفر مدعی نبوت دروغین ظاهر می‌شوند و هر یک از آنان گمان می‌کند پیامبر خدا است در حالی که من خاتم انبیاء هستم و پیامبری بعد از من نخواهد آمد».و اولین نفری که ادعای پیامبری نمود، مسیلمه ی کذاب بود که بعدها توسط مسلمین کشته شد .
 پیامبران دروغین در صدر اسلام :
در زمان پیامبرصلی الله علیه وسلم اشخاصی قد علم کردند ،وخود را مدعیان نبوت اعلام داشتند .در این میان تعداد کمی از این افراد توانستند برای خود پیروانی ،پیدا نمایند .
ازمعروفترین ومشهورترین این اشخاص میتوان از : مسیلمة بن ثمامه نام برد که در تبلیغات خویش ، خود را شریک پیامبر در امر نبوّت می‌دانست، و اسود عنسی و طلیحه بن خویلد و ... که هر یک در منطقه‌ای دعوا نبوت می کردند.
مسیلمة بن ثمامه :
مسيلمة بن ثمامة که با کنیه أبا ثمامة نیز شهرت داشت.(1) در یکی از روز ها با تعداد از پیروان خویش نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم رفتند.او در ملاقات با رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت : (2) اگر امور را چنان قرار دهی كه پس از تو، امور از آن من باشد،(من به اصطلاح جانشین شما باشم) از تو پيروى خواهم كرد.
 پيامبرصلی الله علیه وسلم  به او رو کرد در حالی‌که در دستش شاخه‌اى از نخل بود، فرمود:
 «اگر از من چنین چیزی که در دست من است را درخواست کنی، به تو نخواهم داد، در کار خود با آنچه خدا برایت در نظر گرفته دشمنی مکن و اگر رويگردان شوى خداوند دنباله‌ات را خواهد بريد. و من تو را همان می‌بينم كه در خواب ديم (3 ) «او بعد از این مباحثه با رسول الله صلی الله علیه وسلم به سوی قبیله خویش برگشت ، وبعد از مواصلت نزد قبیله خویش ،یکباره  ادعای نبوّت را کرد و گفت که با پیامبر اسلام در نبوّت شریک است(4).قابل تذکر است که  او نبوّت پیامبر اسلام را رد نکرد ولی خود را مانند او پیامبر می‌دانست و می‌گفت من و محمد در امر نبوّت شریک هستیم
.
سیرت نویسان می نویسند که :بعد از سپری شدن مدتی که مسیلمه توانست عده‌ای را گرد خود جمع کند به پيامبر نامه‌اى به محتوی ذیل نوشت:
«از مسيلمه پيامبر خداوند به محمد پيامبر خدا، درود بر تو! اما بعد، همانا كه من با تو در امر (نبوّت) شريک هستم و نيمى از زمين از آن ماست و نيمى از قريش، اما قريش تجاوز می‌كنند».
زمانیکه نامه به رسول الله صلی الله علیه وسلم رسید بعد از مطالعه نامه شان ، نامه را به مضمون ذیل عنوانی او گسیل داشت :
«از سوى محمد پيامبر خداوند به مسيلمه دروغ‌گوى، درود بر كسى كه از راه رستگارى پيروى كند. اما بعد، زمين از آن خداوند است كه به هركس از بندگانش كه بخواهد، به ارث می‌رساند و سرانجام از آن پرهيزكاران است.»(5 ) ،(6 ).

مؤرخین مینویسند که پیامبر صلی الله علیه وسلم شخصی را بنام « حبیب بن زهد » را به سوی مسیلمه گسیل داشت.
مسیلمه به فرستاده رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت : شهادت می‌دهد که محمد رسول و فرستاده خدا است؟ حبیب گفت: بله. مسیلمه گفت: شهادت می‌دهی که من رسول خداوند هستم. حبیب گفت:‌ من کر و لال هستم. این کلام چندین بار رد و بدل شد تا این‌که مسیلمه اعضای او را یک به یک برید و او شهید شد. (7)

درروایت دیگری آمده است:مسيلمه كذاب دو تن از اصحاب رسول اكرم صلی الله علیه وسلم  را گرفت و به يكى از آن دو گفت:آيا شهادت می‌دهى كه محمد رسول الله  است؟ گفت: آرى. باز پرسيد: آيا به رسالت من هم شهادت می‌دهى؟ گفت: آرى. پس او را آزاد كرد.
سپس دومى را خواست و گفت: آيا به رسالت محمد شهادت می‌دهى؟ گفت: آرى. سپس پرسيد آيا به رسالت من هم شهادت می‌دهى؟ جواب داد: من گنگ و لالم ... و او شهید شد.
مسیلمه بعد از مرگ پیامبر ادعا کرد که با نبودن پیامبر اسلام، او تنها پیامبر موجود است و مردم باید از او اطاعت و حمایت کنند (8)

در نهایت، خلیفه اول وقتی خطر مسیلمه را جدی دید چندین سپاه را برای جنگ با او بسیج کرد و چندین درگیری کوچک و بزرگ در میان آنان شکل گرفت که در نهایت سپاه اسلام به فرماندهی خالد بن ولید در جنگی سخت پیروز شد و مسیلمه نیز در همان جنگ کشته شد (9 )
(1) زركلى، خير الدين، الأعلام (قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و
  المستعربين و المستشرقين)، ج 7، ص 226، دار العلم للملايين، بیروت، چاپ هشثم، 1989م.
(2)
در برخی از نقل‌ها ذکر شده که او به پیش پیامبر نرفت و دیگران از او نقل قول کردند و پیامبر نیز جواب داد؛ الأعلام، ج ‏7، ص 226.
(3)
بخاری، محمد بن إسماعيل، صحيح البخاری، محقق: الناصر، محمد زهير بن ناصر،  ج 4، ص 203، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
(4)  مقریزی، تقی الدین‏، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، ج 14، ص 229، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق
.
(5)
 اعراف، 128: «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»
(6)
 طبری، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، ج 3، ص 146، دار التراث، بيروت، چاپ دوم، 1387ق.
(7)  عبد البر، يوسف بن عبد الله، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق: بجاوى، على محمد، ج 1، ص 320، دار الجيل، بيروت، چاپ اول، 1412 ق؛ ابن اثیر جزری، عز الدين أبو الحسن، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 1، ص 443، دار الفكر، بيروت، 1409ق.
(8)
  البداية و النهاية، ج ‏6، ص 341.
(9) ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون(ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر)، تحقيق: خليل شحادة، ج 2، ص 502، دار الفكر، بيروت، چاپ دوم، 1408ق
. 

 

صدق الله العظیم و صدق  رسوله نبی الکریم.

 

 

فهرست مطالب:
ترجمه سورۀ عَصر
معلومات مؤجز    
فضیلت سورهء عصر 
وجـه‌ تسميه
محتوی کلی این سوره  
فضيلت‌ سورهء عصر 
ترجمه و تفسیر سورهء عصر
خلاصه تفسیر سورهء عصر
پیام‌های  سوره
ء عصر 
مفهوم قرآنی  عمل صالح
در خسران جنیات هم شامل اند
راه رسیدن به جنت
مدعین نبوت
پیامبران دروغین در صدر اسلام 

 

منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص
هروی
 -
فیض  الباری شرح صیح البخاری  داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین 
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
-  تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)

- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن حکمتیار
- تفسیر معارف القران  مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی  دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور 
- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی  مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری
          

برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.

 

تفسیر احمد سوره نبأ

تفسیر احمد سوره نازعات

تفسیر احمد سوره  عبس

تفسیر احمد سوره تکویر

تفسیر احمد سوره انفطار

تفسیر احمد سوره مطففین

تفسیر احمد سوره انشقاق

تفسیر احمد سوره بروج

تفسیر احمد سوره طارق

تفسیر احمد سوره اعلی

تفسیر احمد سوره غاشیه  

تفسیر احمد سوره فجر

تفسیر احمد سوره بلد

تفسیر احمد سوره شمس

تفسیر احمد سوره لیل

تفسیر احمد سوره ضحی

تفسیر احمد سوره شرح

تفسیر احمد سوره تین

تفسیر احمد سوره علق

تفسیر احمد سوره قدر

تفسیر احمد سوره بینه

تفسیر احمد سوره زلزله

تفسیر احمد سوره عادیات

تفسیر احمد سوره قارعه

تفسیر احمد سوره تکاثر

تفسیر احمد سوره عصر

تفسیر احمد سوره همزه

تفسیر احمد سوره فیل

تفسیر احمد سوره قریش

تفسیر احمد سوره ماعون

تفسیر احمد سوره کوثر

تفسیر احمد سوره کافرون

تفسیر احمد سوره نصر

تفسیر احمد سوره مسد

تفسیر احمد سوره اخلاص

تفسیر احمد سوره فلق

تفسیر احمد سوره ناس 

 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش