
تفسيراحمد سوره لیل
تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي – سعيد افغاني»
مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»
سوره ليل
اين سوره در « مكه » نازل شده و داراى 21 آيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى( 1) وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى(2) وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى( 3) إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى( 4) فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى(5 ) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى( 6) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى(7) وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى( 8) وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنى( 9) فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى (10 ) وَ ما یُغْنی عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى( 11 ) إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى (12 ) وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى( 13 )فَأَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّى (14 ) لا یَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى( 15 ) الَّذی کَذَّبَ وَ تَوَلَّى( 16 ) وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى( 17 ) الَّذی یُؤْتی مالَهُ یَتَزَکَّى( 18 ) وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى( 19 ) إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى( 20 ) وَ لَسَوْفَ یَرْضى( 21 )
برای دانلود نسخه pdf اینجا کلیک کنید.
معلومات مؤجز :
« سوره لیل » از جمله سوره های مکی بوده ، ودرای (1) رکوع ، و(21) بیست ویک آیت ، و(71 ) هفتاد ویک کلمه ، و(314 ) سه صدوچهارده حرف ، و( 137 ) یکصدو سی هفت نقطه است .
مکی یا مدنی بودن آیات:
با توجه به اینکه برخی روایات به مکی بودن این سوره و برخی دیگر به مدنی بودن آن اشاره دارند سیاق آیت این سوره نیز نشانگر مکی یا مدنی بودن آن نیست فلذا نمی توان در مورد مکی یا مدنی بودن آن به آسانی حکم صادر نمود .
در بدوسوره بعد از ذكر سه قسم مردم را به دو گروه تقسيم مي كند : انفاق كنندگان با تقوا،وبخيلاني كه منكر پاداش قيامتند.
پايان كار گروه اول را خوشبختي وسهولت وآرامش ،وپايان كار گروه دوم را سختي و بدبختي مي شمرد.
در بخش ديگري از اين سوره بعد از اشاره به اين معني كه هدايت بندگان برخداست ، همگان را از آتش فروزان دوزخ انذار مي كند.ودر آخرين بخش كساني را كه در اين آتش مي سوزند و گروهي را كه از آن نجات مي يابند با ذكر اوصاف معرفي مي كند.
ترجمهٔ مختصر:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام الله بخشنده مهربان
«وَ اللَّیلِ إِذا یغْشَی » (1 ) سوگند به شب چون پرده افكند،
«وَ النَّهارِ إِذا تَجَلّی» (2)سوگند به روز ، چون جلوهگری آغازد، پرده بر افكند،
«وما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ اْلأُنْثَی» ( 3 ) «و سوگند به آن كه نر و ماده« یعنی: دو جنس مذكر و مؤنث از بنیآدم و غیر آنان «را آفرید».
«إِنَّ سَعْیكُمْ لَشَتَّی » (4 )بی گمان که تلاش های شماست گونه گونه،
«فَأَمّا مَنْ أَعْطَی وَ اتَّقَی »(5)پس اما آنکه عطا کرد وتقوی کرد،
«وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَی» (6) و نیكوتر را تصدیق نماید،
«فَسَنُیسِّرُ هُ لِلْیسْری» ( 7 ) پس بزدوی آسانش سازیم به آسان راه
«وَ أَمّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنَی »( 8 ) اما آن كه بخل ورزد و خود را بی نیاز ببیند،
«وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَی»( 9) و وعده نیك را دروغ انگاشت» یعنی: این وعده را كه خداوندمتعال در عوض انفاقش به او در آخرت پاداش نیكوتری میبخشد، یا اسلام، یا بهشت را دروغ انگاشت؛
«فَسَنُیسِّرُهُ لِلْعُسْرَی »( 10 )پس بزودی آسانش سازیم به دشوار گاه
«وَ ما یغْنى عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّی »( 11 )و چون هلاك شددارایی او به كارش نمی آید.
«إِنَّ عَلَینا لَلْهُدی» (12) بی گمان که بر ماست رهنمایی.
«وَ إِنَّ لَنا لَلآخِرَهَ وَ اْلأُولَی »(13) وبدون شک که از آن ماست پایان وآغاز،
«فَأَنْذَرْتُ كُمْ نارًا تَلَظَّی »(14) و شما را به آتشی شعله ور هشدار دادم.
«لا یصْلا ها إِلاَّ اْلأَشْقَی » (15)نمی در آید در آن مگر بدبخت ترین.
«جز شقاوت پیشهترین مردم در آن» به طور جاودان »درنیاید» و او كافر است كه جاودان در شعلههای سركش آن میسوزد، مانند ابوجهل و امیه بن خلف.
ابنكثیر در تفسیر این آیه می فرماید : «در دوزخ جز كسی كه شقاوت پیشهترین است بهدرآمدنی كه از تمام جوانب بر وی احاطه كند، در نیاید».
در حدیث شریف به روایت احمد از ابوهریره(رض ) آمدهاست كه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «لا یدخل النار إلا شقی، قیل: و من الشقی؟ قال: الذی لا یعمل بطاعة ولا یترك لله معصیة» ( در دوزخ داخل نمیشود جز شقیی. كسی پرسید: شقی كیست؟ فرمودند: كسی كه به طاعتی عمل نمیكند و هیچ معصیتی را برای رضای خدا فرو نمی گذارد».
گفتنی است كه هر یك از «اتقی» و «اشقی» دو قسم را شامل میشود.
پس اتقی هم شامل مؤمن نیكوكردار پاك رفتاری میشود كه از همه زشتیها دوری گزیده است وهم شامل مؤمنی كه گاه و بیگاه مرتكب گناهی میشود و سپس توبه كرده و پشیمان میگردد لذا پاداش هر دوی آنها بهشت است.
اشقی نیز: هم شامل كافری میشودكه منكر خدای عزوجل و پیامبران و كتابهای وی است و هم شامل مسلمانی كه در دلش به خداوند متعال و رسول وی ایمان دارد ولی بر برخی از گناهان و بدیها پای فشرده و از آنها توبه نمیكند كه این خود، دلیل كمی باور و تصدیق وی است، به دلیل حدیث شریف رسول الله صلی الله علیه وسلم: «زناكار در هنگام زنا، مرتكب زنا نمیشود درحالیكه مؤمن باشد و سارق در هنگام دزدی، سرقت نمیكند درحالیكه مؤمن باشد».
باید دانست كه گروه اول از قسم دوم جاودانه در دوزخاند اما گروه دوم از قسم دوم مدتی را برحسب مشیت الهی در دوزخ میمانند اما سرانجام به بهشت برده میشوند.سپس حق تعالی شقاوتپیشهترین مردم را چنین معرفی میكند:
«الَّذی كَذَّبَ وَ تَوَلَّی » (16 ) آنکه تکذیب کرد ورو برتافت،
«وَ سَیجَنَّبُ هَا اْلأَتْقَی »(17 ) وحتمآکنار گذاشته شود از آن،پرهیز گارترین ،
«الَّذی یؤْتی مالَهُ یتَزَكَّی »(18 ) آنکه مالش را میدهد،پاکیزگی کنان ،
«وَ ما لأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزَی» (19 ) و هیچ كس را به قصد پاداش ، نعمت نمی بخشد،
«إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ اْلأَعْلَی »(20) مگر جستن رضای پروردگار برترش،
«وَ لَسَوْفَ یَرْضى» ( 21)«و قطعا بهزودی خشنود میشود» یعنی: سوگند به ذات ذوالجلالم كه این شخص با آنچه كه به وی از كرامت و پاداش عظیم میدهم، بهزودی خشنود خواهد شد.
وجه تسمیه:
این سوره بدان جهت « لیل» نامیده شد كه با سوگند الهی به شب ـ كه با تاریكی خود پوشاننده جهان است، افتتاح شدهاست.
اسباب نزول :
تعداد کثیری از مفسران در شأنزول این سوره از ابن عباس (رض) نقل فرموده اند که:
« مردى درمـیـان مـسـلـمـانـان بـود كـه شـاخـه یـكـى از درخـتـان خـرمـاى اوبـالاى خـانـه مردفقیر عـیال مندى قرارگرفته بود، صاحب نخل هنگامى كه بالاى درخت مى رفت تاخرماهارا بچیند، گاهى چـنـد دانـه خرما در خانه مرد فقیر مى افتاد، و كودكانش آن را برمى داشتند، آن مرد از درخت نخل پایان می شد و خرما را از دست این اطفال مى گرفت.
مرد فقیر به پیامبرصلی الله علیه وسلم شكایت آورد.
پیغمبرصلی الله علیه وسلم فرمود: برویم تا این مساله را حل کنیم، پیامبر صلی الله علیه وسلم در نزد مالک نخل رفت وبرایش گفت: این درخـتـى كـه شاخه هایش بالاى خانه فلان كس آمده است به من مى دهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد!.
مـرد گـفـت: مـن درخـتان نخل بسیارى دارم، و خرماى هیچ كدام به خوبى این درخت نیست و حاضر به چنین معامله اى نیستم.
یکی از یـاران پیامبر صلی الله علیه وسلم این سخن را شنید، عرض كرد: اى رسول الله ! اگرمن بروم و این درخـت را از ایـن مـرد خریدارى و واگذار كنم، شما همان چیـزى را كه به او مى دادید به من عطا خواهى كرد؟
فرمود:بلی .
آن مـرد رفـت و صاحب نخل را دید و با او گفتگو كرد، صاحب نخل گفت: آیامى دانى كه محمد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل این به من بدهد ومن نپذیرفتم.
خریدار گفت: آیا مى خواهى آن را بفروشى یا نه؟
گفت: نمى فروشم مگر آن كه مبلغى را كه گمان نمى كنم كسى بدهد به من بدهى.
گفت: چه مبلغ ؟
گفت: چهل نخل.
خـریـدار تعجب كرد و گفت:
عجب قیمت سنگینى وگرانبهای براى درخت خرمای كه كج شده مطالبه مى كنى.چهل درخت خرما! سپس بعد از كمى سكوت گفت: بسیار خوب ، چهل نخل به تو مى دهم.
فـروشـنـده (طـمـعـكـار) گفت : اگر راست مى گوئى چند نفر را به عنوان شهودبطلب! اتفاقا گروهى ازآنجا مى گذشتند آنهارا صدا زد، و بر این معامله شاهدگرفت.
سپس خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و عرض كرد اى رسول الله ! نخل به ملك من درآمد و تقدیم (محضر مباركتان ) مى كنم.
رسـول الله صلی الله علیه وسلم ، بـه سراغ خانواده فقیر رفت و به صاحب خانه گفت: این نخل از آن تو و فرزندان توست.
اینجابود كه سوره « لیل» نازل شد ـ وگفتنی هایرا درباره بخیلان وسخاوتمندان گفت.
محتوا آیات :
این سوره اشاره وتذکر به اختلاف انسانها در شیوه ی زندگی داشته و آثار هر یک از این شیوه ها را در زندگی اخروی بیان می کند. مثلاً می فرماید: هر کس که از الله تعالی بترسد و وعده های نیک خداوند را تصدیق کند خدا (ج) نیز در عوض حیاتی جاودانه و سعادتی ابدی نصیبش می کند و هر که بخل بورزد و در صدد بی نیازی و اشباع خواسته های منفی درونی خود باشد (= غنا طلب باشد) و وعده های نیک الهی را تکذیب کند، خداوند او را دچار سوء عاقبت نموده و آخرت نیز مالش هیچ سودی برایش نخواهد داشت.
موضوعات تاریخی :
در این سوره به موضوع تاریخی مهمی اشاره وذکری بعمل نیامده وتنها ، از ماجرای شخصی بخیل که با وجود ثروت فراوان از کمک به فقرا جلوگیری می نموده، نقل شده است. شخص مذکور موقع چیدن خرما حاضر نمی شده است حتی دانه هایی که به زمین می افتد، آنرا به فقیران ببخشد و اگر اشتباها دانه ای از دستش رها شده و کودکی فقیر آنرا به دهان می گذاشته از درخت نخل پایین آمده و آن دانه را از دهان کودک خارج می نموده است!
در این سوره به این شخص واشخاص بخیل هشدار داده شده است که به زودی سختی و شدت را خواهند دید و در آن روز هیچ راه فراری ندارند.
محتوا کلی سورهٔ لیل:
آیات این سوره درباره روز قیامت و پاداش و کیفر الهی و عوامل و اسباب آن بحث می نماید.
در آغاز بعد از ذكر سه سوگند مردم را به دو گروه تقسيم مي كند : انفاق كنندگان با تقوا،وبخيلاني كه منكر پاداش قيامتند.
پايان كار گروه اول را خوشبختي وسهولت وآرامش ،وپايان كار گروه دوم را سختي و بدبختي مي شمرد.
در بخش ديگري از اين سوره بعد از اشاره به اين معني كه هدايت بندگان برخداست ، همگان را از آتش فروزان دوزخ انذار مي كند.ودر آخرين بخش كساني را كه در اين آتش مي سوزند و گروهي را كه از آن نجات مي يابند با ذكر اوصاف معرفي مي كند.
تفسیر سوره:
» وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَى »
(قسم به شب وقتی که روز را می پوشاند، شبی که ( روی زمین را فرا میگیرد، و همه اشیاء را با تاریكی خود ) میپوشاند، شبی که ( همه انسانان و جانداران را به استراحت و سكون میكشاند )! « یغْشَیا «: فرا میگیرد و میپوشاند.
« وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى »
(و قسم به روز وقتی که ظاهر می گردد، روزیکه نور آن ظلمت شب را می راند وهمه انسانان وجانداران بار دیگر به فعالیت وتلاش می اندازد .!
« تَجَلَّیا » : روشن و آشكار گردید . جلوهگر آمد.
« وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى» و قسم به آن کسی که جنس نر و ماده را خلق کرده .پروردگار با عظمت ما درآیات متذکره می فرماید : قسم به شب وقتی که روی روز را می پوشاند و یا قرص آفتاب را فرامی گیرد و قسم به روز هنگامی که ظهور و تجلی می یابد و همه پنهانها را آشکار می سازدو به آن امر عظیم و اعجاب انگیزی که دو جنس نر و ماده را از یک نوع واحد آفرید،بعضی مفسران (ما) را مصدریه گرفته اند که در این صورت معنا چنین خواهد بودکه :قسم به خلقت نر و ماده .سپس در جواب این سوگندها می فرماید: « الذَّكَرَ وَ الأُنثَیا » : هدف از آن جنس مرد وزن در همه مخلوقات عام از انسانها و حیوانات ، حشرات و گیاهها ن و همه اشیاء است .
«إِنَّ سَعْیكُمْ لَشَتَّى »
هماناسعی و تلاش شما متفرق و گوناگون است ( و لذا جزا و سزای شما هم متفاوت و مختلف خواهد بود ) .
ابنكثیر میگوید: چون قسم به اشیای متضاده بود پس مقسمعلیه یعنی جواب قسم نیز متضاد است، از این جهت فرمود: «كه همانا كوشش شما پراكنده است» یعنی: عمل شما نیز مختلف و متضاد است؛ برخی از آن خیر و برخی از آن شر است، برخی از آن برای بهشت و برخی از آن برای دوزخ است، كسی در نجات نفس خود سعی و تلاش دارد و كسی هم در نابودی آن.
« شَتَّیا»: جمع شَتِیت ، پراكنده . مراد مختلف و متفاوت و از هم جدا است . دستهای نیكوكار و پرهیزگار ، و گروهی بدكردار و ناپرهیزگار ، بعضی مؤمن و صادق ، و برخی كافر و فاسق ، و . . . تلاشهائی برای درم و شكم و لذائذ نفسانی ، و تلاشهائی در راه خدمت به مردمان و رضای یزدان و اجرای اوامر ربّانی . و . . . این آیه بیانگر دو خطّ سیر متمایز و جهتگیری متفاوت است و جواب قسم است .
برخی از مفسرین در تفسیر آیه «إِنَّ سَعْیكُمْ لَشَتَّى » مینویسند که :انسان بطور طبعی برای انجام کاری به سعی وکوشش ، عادت کرده است ،ولی بعضی از مردم در سعی وکوشش، به فکر راحت دایمی هستند ، وبعضی دیگر با این سعی وکوشش ، عذاب دایمی را می خرند ، چنان که در حدیثی آمده است که : هر کس به هنگام صبح وقتی بر می خیزد ، به یک نوع معامله ای مشغول می شود ، بعضی در آن معامله ، پیروز شده خودرا از عذاب آخرت رها می سازد ، بعضی دیگر به گونه ای می باشد که زحمت وکوشش او سبب هلاکت او قرار می گیرد ، کار خردمندی این است که نخست مردم سر انجام کار خود را در نظر بگیرد ، هر آن عملی که موقتآ موجب راحت وآرامش است ، اما سر انجامش باعث رنج وعذاب همیشگی است ، انسان باید از آن بر حذر باشد ، وگرد آن نگردد.
«فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى »
اما آنکه انفاق کند و پرهیزکار باشد، یعنی کسی که( در راه الله دارائی خود را ) بذل و بخشش كند ، و پرهیزگاری پیشه سازد ( و از آفریدگار خویش بهراسد ) .
« أَعْطَیا » : صرف كرد و داد . خرج و پخش كرد . « إتَّقَیا » : از الله ترسید . تقوا و پرهیزگاری پیشه كرد .
« وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى »
و به پاداش خوب ( خدا در این سرا ، و خوبتر خدا در آن سرا ) ایمان و باور داشته باشد « الْحُسْنَیا » : پاداش خوب خدا كه در این جهان بهره مؤمنان میگردد و پاداش بهتر خدا كه در آن جهان نصیب مسلمانان میشود خیر مطلقی كه خدا آن را خیر میداند . یعنی آن كسی كه بذل و بخشش میكند و پرهیزگاری پیشه میسازد و به خوب و خوبی ایمان دارد ، و در یك كلام ، حسنات و سیئات و فضیلت و رذیلت را همسان نمیشمارد، وبالطبع به پاداش نیكیها و بدیها معتقد است. ( الْحُسْنَیا ) میتواند صفت مشبّهه، یا صفت تفضیلی باشد.
«فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَى »
بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت ، موانع ومشکلات را برای او آسان می سازیم و در كار خیر توفیقش میدهیم و او را آماده رفاه و آسایش مینمائیم.
« نُیسِّرُهُ »: او را مهیا و آماده میسازیم.
« الْیسْرَیا »: رفاه و آسایش، ساده و آسان آیهٔ « فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَى » متضمّن دو معنی است:
اول: او را آماده برای زندگی خوش و آسوده آخرت میسازیم .( مراجعه فرماید آیه 97 سوره نحل )
دوم: او را آماده انجام كارهای ساده و آسانی میسازیم كه پیشتر برای او مشكل و دشوار بود.
یعنی در پرتو گام نهادن به راه الله مشكلات را برایش ساده و در انجام آنها توفیقش میدهیم ( مراجعه شود به : آیه 16 سوره مائده ، وآیه 69 سوره عنکبوت ).
اصولاً ایمان به معاد و پاداش عظیم الهی ، مشكلات را در نظر انسان سهل و آسان جلوهگر میسازد و نه تنها مال ، بلكه جان خود را در طبق اخلاص میگذارد و از این ایثارگری لذّت میبرد .
این آیه به این نکته بسیار مهم اشاره دارد که خداوند بندگانی را که از سر اخلاص در مسیر اطاعت و بندگی و تقوی و انفاق حرکت کنند یاری و توفیق می رساند و حرکت آنها را در این مسیر آسان می سازد.
حقیقت این است که اعمال صالح – مانند انفاق – در ابتدا برای انسان دشوار است؛ ولی با تکرار و ادامه کار چنان بر فرد آسان می شود که از آن لذت می برد و ترک آن برایش دشوار می گردد.
به طور کلی وخلاصه باید بعرض رسانیده شود که : اعتقاد به معاد و پاداش های عظیم الهی تحمل انواع مشکلات برای انسان چنان آسان می کند که نه تنها مال که جان خود را در طبق اخلاص می گذارد و به عشق شهادت در میدان جهاد شرکت می کند و از این ایثار خود لذت هم می برد.
برخی از مفسرین در تفسیر این آیه « فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَى» می نویسند:
«به زودی راهش را بهسوی شر و دشواری هموار كنیم» یعنی: او را برای خصلت دشواری آماده كرده و راه آن را بر رویش هموار میكنیم، به این ترتیب كه اسباب خیر و صلاح بر او دشوار شده و از انجام دادن آنها سست و ناتوان میگردد و خود این امر، او را به دوزخ كه سرای دشواری است، میكشاند. در حدیث شریف به روایت بخاری و مسلم از علیبنابیطالبt آمدهاست كه گفت: بارسول خدا ص در تشییع جنازهای حضور داشتیم پس فرمودند: «هیچ كس از شما نیست مگر این كه قطعا جایگاهش از بهشت و جایگاهش از دوزخ نوشته شده است. اصحاب گفتند: یا رسولالله! «حالا كه همه چیز نوشته شده است» آیا ما بر آن تكیه نكنیم (و از عمل دست نكشیم)؟ فرمودند: خیر! عمل كنید زیرا هركس برای همان چیزی آماده ساخته شده كه برای آن آفریده شده است پس هر كس از اهل سعادت باشد، برای عمل اهل سعادت آماده ساخته میشود و هر كساز اهل شقاوت باشد، برای عمل اهل شقاوت آماده ساخته میشود». سپس این آیات را تلاوت نمودند: « فَسَنُیسِّرُهُ لِلْیسْرَى».
ابنعباس در بیان سبب نزول میگوید: این آیات درباره امیه بن خلف نازل شد.
«وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى »
و امّا كسی كه بخل بورزد ، وخواستار ثروت وبی نیازی باشد ، وتنگچشمی بكند وبخیل باشد ، ( و به بذل و بخشش دارائی در راه الله دست نیازد ) و خود را بینیاز ( از خدا و توفیق و پاداش دنیوی و اخروی الهی ) بداند.
« إسْتَغْنَیا »: خود را بینیاز دانست . مراد بینیاز از خدا ، و مدد و یاری دنیوی ، و اجر و پاداش اخروی یزدان جهان است )
« وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى »
و پاداش نیک روز جزا را تکذیب کند و به پاداش خوب ( الله را در این سرا ، و خوبتر خدا در آن سرا ) ایمان و باور نداشته باشد.
« فَسَنُیسِّرُهُ لِلْعُسْرَى »
اعمال نیک را در نظرش سنگین و دشوار می سازیم،او را آماده برای سختی و مشقّت ( و زندگی بس مشكل و ناگوار دوزخ ) میسازیم.
« الْعُسْرَیا »: سختی و مشقّت . شدّت و محنت . خواری ناشی از عدم توفیق در اعمال صالحه . عذاب دوزخ .
«وَمَا یغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى »
در لحظاتیکه كه ( به گور ) گذاشته می شود ،ثروت ودرای اش چه سودی به حال او می رساند .
در این آیت با تمام صراحت بیان می دارد ، زمانیکه انسان وفات نماید ، ثروت وداری اش برای سود ببار نمی اورد ، در مقابله با فرد مذکور در آیات قبلی ، اینجا به توصیف شخصی می پردازد که ازانفاق بخل می ورزد و در طلب مال اندوزی و کسب ثروت می باشد و وعده نیکویی راکه خداوند به شخص منفق داده است ، تکذیب می کند و لازمه چنین تکذیبی، تکذیب اصل معاد و قیامت است ، می فرماید: شخصی که چنین باشد، ما به او توفیق انجام اعمال صالح را نمی دهیم ، و این اعمال را در نظرش سخت و دشوار می سازیم تا او با انجام ندادن آن اعمال آماده عذاب شود، و چنین کسی وقتی که در حفره قبر و یا در جهنم وورطه هلاکت سقوط می کند مالش چه دردی از او دوا می کند و چه سودی برایش دارد؟این معنا در صورتی است که (ما)استفهامی باشد، امااگر (ما) نافیه باشد، معنا این است که چنین کسی در وقتی که به ورطه هلاکت می افتد مالش به دردش نمی خورد.
« إِنَّ عَلَینَا لَلْهُدَى »
مسلّماً نشان دادن ( راه هدایت و ضلالت به مردم ) بر عهده ما است .
« عَلَینَا »: بر ما است . « الْهُدَیا » : رهنمود . راهنمائی . ارائه طریق .
«وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى »
و همانا دنیا و آخرت متعلق به ماست « لَلآخِرَةَ وَ الأُولَیا » : آن جهان و این جهان . مقدّم شدن آخرت بر دنیا ، به خاطر اهمّیت فراوان و مقصود اصلی بودنِ آن است.
«فَأَنذَرْتُكُمْ نَاراً تَلَظَّى »
من شما را از آتش هولناكی بیم میدهم كه شعلهور میشود و زبانه میكشد .
« فَأَنذَرْتُكُمْ » : فاعل پیامبر اسلام است كه خطاب به كفّار مكّه صحبت میفرماید .
« تَلَظَّیا » : شعله ور میشود . زبانه میكشد . فعل مضارع است و در اصل ( تَتَلَظَّیا ) است.
«لَا یصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى »
بدان داخل نمیشود و نمیسوزد مگر بدبختترین ( انسانها ) « الأَشْقَیا »: بدبختترین.
الَّذِی كَذَّبَ وَتَوَلَّى
همان کسانی که آیات و دعوت ما را تکذیب کرده واز آن روی گرداندند،
« تَوَلَّیا » : پشت كرد . رویگردان شد ( تفصیل آن مطالعه شود در آیه 205 سوره بقره وآیه 82 سوره آل عمران وآیه 29 سوره نجم )
« وَسَیجَنَّبُهَا الْأَتْقَى »
و بزودی افرادی که با تقواترند از آن آتش هولناک دورمی شوند ، یعنی شخص که «أَتْقَى» عادت به طاعت کامل حق باشد ، ومال خود را در راه خداوند ، بدین خاطر صرف می کند که از گناهان پاک باشد ، چنین شخصی از آتش اهل جهنم ، دور نگه داشته می شود ، اگرچه الفاظ این آیه کریمه عام وشامل هر کسی می باشد که مال خود را در راه خدا انفاق کند ، ولی از شان نزول آیه طوری معلوم می گردد که در اصل ، مراد از این لفط « اتقی » حضرت ابو بکر صدیق (رض) است.
ابن ابی حاتم از عروه روایت کرده است که هفت از مسلمانان چنان بودند که مشرکین مکه آنها را برده وغلام خود قرار داده بودند ، وقتی که آنها مسلمان شدند ، به گونه های مختلفی تحت شکنچه وآزار قرار گرفتند ، حضرت ابو بکر صدیق با صرف نمودن اموال خویش ، آنها را از کفار خرید وآزاد کرد ، وبر این آیه نازل گردید . ( مظهری )
ومناسب به آن آخرین جمله آیه چنین است : « وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى » یعنی بردگانی که حضرت صدیق اکبر با صرف پول زیاد آنها را خرید وآزاد نمود ، احسان قبلی بر ذمه ی او نداشته که او در پاداش آن چنین اقدامی را کرده باشد ، بلکه « إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى » مقصود او غیر از رضای خداوند متعال چیزی دیگری نبود.
در مستدرک حاکم از حضرت زبیر منقول است که حضرت ابوبکر صدیق عادت داشت که هر گاه مسلمانی را در دست کفار اسیر می دید ، اورا می خرید وآزاد می کرد . واین افراد عمومآاز مردمان مستضعف بوند ، والد حضرت ابو بکر صدیق ابو قحافه به او فرمود : وقتی تو این بردگان را آزاد می کنی ، این طور بکن که چنان برده های را آزاد کن که قوی وبهادر باشد ، تا که آنها فراد در مقابل دشمنان تو ، به درد تو بخورند ، وبتوانند ، از تو حفاظت کنند ، حضرت ابو بکر صدیق فرمود : مقصودم از آزاد کردن آنها استفاده نیست ، بلکه فقط خواهان رضای خداوند می باشم . (مظهری )
« الأتْقَیا » : پرهیزگارترین.
« الَّذِی یؤْتِی مَالَهُ یتَزَكَّى »
آن كسی كه مال ودارائی خود را ( در راه الله خرج میكند و ) میدهد تا خویشتن را ( به وسیله این كار ، از كثافت بخل ) پاكیزه بدارد.
« یتَزَكَّیا »: خود را پاك میدارد و پاكیزه میكند، حال یا بدل از فاعل است.
«وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى »
هیچ كسی بر او حق نعمتی ندارد تا ( بدین وسیله به نعمتش پجواب گوید و از سوی او آن ) نعمت جزا داده شود .« تُجْزَیا » : نعمت جزا داده شود، سپاس گفته شود.
« إِلَّا ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى »
بلكه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش میباشد.
« إبْتِغَآءَ »: خواستار شدن . طلبیدن . « وَجْهِ » : ذات ( مراجعه سود به سوره : انعام / 52 ، سوره كهف / 28 ، وسوره قصص / 88 ) .
« وَلَسَوْفَ یرْضَى »
قطعاً ( چنین شخصی ، از كارهائی كه كرده است ) راضی خواهد بود و ( از پاداشهائی كه از پروردگار خود دریافت میدارد ) خوشنود خواهد شد.
« لَسَوْفَ یرْضَیا » : راضی خواهد بود . راضی خواهد شد ، یعنی کسی که مال خود را صرف نمود ورضای الهی را در نظر گرفت ، استفاده شخصی مورد نظرش نبود ، خداوند اورا در روز قیامت از خود نیز راضی می گرداند .واورا به نعمت های عجیب ودایم در بهشت نایل می گرداند .
انفاق
علماء در تعریف انفاق می فرمایند:
یکی از وظایف مهم افراد در یک مجتمع اسلامی،کمک و دستگیری از نیازمندان ، مساکین وفقرا است ،هر کس به اندازه امکانات و توانمندی خویش وظیفه ومسولیت دارد که خلاء های موجود در زندگانی افراد را جبران و کمبودهای آنان را پاسخگو باشد. همانگونه که خداوند نیازمند و فقیر را با فقر و نداری امتحان میکند، ثروتمندان را نیز این گونه میآزماید.
کمک به افراد نیازمند ، فقیر وبی بضاعت اگر همراه با خلوص نیت و به خاطر رضای پروردگار صورت گرفته باشد ،دارای تأثیرات بیشماری است. برخی از آثار آن انرا انسان در همین جهان مشاهده کرده می تواند و برخی دیگری از این آثار در جهان دیگر، به عنوان پاداش های اخروی، برایش ظاهر میگردد. در تعداد کثیر ی از احادیثی نبوی وروایات اسلامی به برخی از این آثار اشاره شده است؛ از جمله پیشگیری حوادث و مرگهای ناگهانی و دور شدن بلاها و گرفتاری ها.
انفاق در قرآن
در قرآن کریم درباره انفاق سفارشات بسیاری شده است و در راه این انفاق نیز رعایت اخلاص بسیار سفارش شده است. در قرآن کریم آیه ای آمده است که هدف نهایی انفاق یعنی عدم دلبستگی به علاقه مندی ها را بیان می کند.
« لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون » ( هرگز به مقام بر (نیکی) نمی رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید) آیه انفاق: آیه 274 سوره بقره به ستایش کسانی پرداخته که در شب و روز و نهان و آشکار انفاق می کنند و برخی آن را «آیه انفاق» گفته اند «الذین ینفقون اموالهم بالیل والنهار سرا وعلانیه فلهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لاهم یحزنون» کسانی که ثروت ودرایی های خویش را در شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق می کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.»
به گفته برخی از مفسران، انفاق کنندگان باید در انفاق خود هنگام روز یا شب، پنهان یا آشکار، جهات اخلاقی و اجتماعی را درنظر بگیرند. از آن جا که دلیلی برای اظهار انفاق به نیازمندان نیست، آن را پنهان سازند تا هم آبروی آنان حفظ شود و هم خلوص بیشتری در آن باشد و از آن جا که مصالح دیگری مانند تعظیم شعایر و تشویق دیگران در کار است و انفاق، جنبه شخصی ندارد ،تا موجب احترام کسی شود (مانند انفاق برای جهاد وامور خیریه و امثال آن) و با اخلاص نیز منافات ندارد، آشکارا انفاق کند.
اخلاص و ریا در انفاق
از آیات قرآن استفاده می شود که اخلاص دارای درجات مختلفی است، و فضل و بخشش حق تعالی به هر شخصی به اندازه اخلاص اوست، سنگینی و سبکی ترازوی اعمال در آخرت به درجه اخلاص بستگی دارد. در سوره بقره وضعیت کسانی که اموالشان را در راه رضای خدا انفاق می کنند، به باغی تشبیه نموده که در زمین نیکو باشد و بارانی بسیار بر آن ببارد و ثمرش را دو برابر ثمر دهد و یا دست کم بارانی اندک بر آن ببارد. بنابراین، همچنان که زمین نیکو همیشه ثمری نیکو می دهد، عمل صالح خالص نیز پیوسته نتیجه ای نیکو دارد و عنایت الهی شامل آن می شود؛ چراکه خداوند بر اعمال انسان بینا است و از میزان اخلاص اعمال او آگاه است. «و الله بما تعملون بصیر»
قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌ مِّن صدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَ اللَّهُ غَنىُّ حَلِیمٌ(بقره 263)
ترجمه : (گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان )، و عفو ، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است ، و خداوند، بى نیاز و بردبار است . این آیه در حقیقت تکمیلى است نسبت به آیه قبل ، در زمینه ترک منت و آزار به هنگام انفاق ، مى فرماید: گفتار پسندیده (در برابر ارباب حاجت ) و عفو و گذشت (از خشونتهاى آنان ) از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است.
این را نیز بدانید که آنچه در راه خدا انفاق مى کنید در واقع براى نجات خویشتن ذخیره مینمایید، و خداوند (از آن ) بى نیاز و (در برابر خشونت و ناسپاسى شما) بردبار است.
بخل :
بخل در لغت در مقابل اعطاء جود و بخشش است.اگر شخصی ثروت ودارای خویش را در جای مناسب و شایسته صرف کند،بحیث جواد و بخشنده شناخته می شود؛ اما اگر از صرف دارایی خویش در جای شایسته خودداری کند، بخل ورزیده است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، صفحه ۱۰۹، «بخل» )
کلمه بخل ۱۲ بار و در ۷ آیه (آل عمران، آیه ۱۸۰؛ نساء، آیه ۳۷؛ توبه، آیه ۷۶؛ محمد، آیات ۳۷ و ۳۸؛ حدید، آیه ۲۴؛ لیل، آیه ۸) به صورت های مصدری، فعل ماضی و فعل مضارع به کار رفته است.
در آیات 5 تا 8 سوره لیل ، این کلمه در کلمه «اعطاء » قرار گرفته که به معنای بذل و بخشش است. بنابراین، کسی که اهل بذل و بخشش نیست، اهل بخل است.
بنابراین، در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم قرآنی، بخل، مفهوم وسیع تری داشته و به مواردی مانند ترک کارهای خیر و جهاد و انفاق، احسان و مانند آن هم اطلاق شده است.
به هر حال، بخل در فرهنگ قرآنی، دارای بار معنایی گسترده تر از معنای لغوی آن است. از این رو برخی بخل را ضد کرامت و بزرگواری دانسته و آن را به معنای منع و امساک گفته اند؛ چرا که انسان بخیل از دادن چیزی به دیگران امساک می کند و مانع از بهره مندی دیگران از آن می شود.
آثار زیانبار بخل :
هر یک از مراتب بخل آثاری دارد، ولی شکی نیست که بخل به معنای مطلق امساک در انفاق مال، نشانه ای از کفران نعمت است؛ زیرا خداوند نعمت های زیادی را به انسان بخشیده تا با بهره مندی از آنها بتواند خود و دیگران را برای ابدیت بسازد. اگرانسان از عقل خویش بهره نبرد و در سفاهت و جهالت بماند و درحقیقت تعقل نورزد، کفران نعمت کرده است؛ زیرا خداوند عقل را داده تا انسان خدا وخود را بشناسد و حکمت و فلسفه زندگی خود را بیابد و به درستی در مسیر خدایی و ربانی شدن گام بردارد.
کسی که نعمت ها را انبار می کند و از آن به شایستگی استفاده نمی کند، کفران نعمت کرده است. گاه این بخل درباره خودش است و نعمتی را در اختیار دارد و به کار نمی برد و گاه نسبت به دیگری است و آن نعمت را نه تنها به دیگری نمی دهد بلکه دیگران را نیز به بخل ورزی فرمان می دهد و تشویق می کند. (نساء آیه ۳۷؛ المیزان، ج ۴، صفحه ۳۵۵) کسانی که نعمت های الهی را به شایستگی مورد استفاده قرار نمی دهند، درحقیقت منکر قیامت و رستاخیز و پاداش آن هستند. از این رو خداوند بخل را نشانه ای از بینش و نگرش نادرست افرادی می داند که قیامت و پاداش آن را منکر هستند. (لیل، آیات ۸و ۹)
استفاده کردن ازمیوه باغ بیگانه:
قبل از همه باید گفت ، آنعده از در ختان میوه که در سر راه عام بدون چهار دیوالی قرار دارند ، واز میوه آن استفاده بعمل اید ، از دید شرعی کدام ممانعت نداشته ، زیرا این در ختان ملک عامه مسلمین است و ترک آن درختان بدون وجود محافظ ویا هم دیور ، دلیلی بر اجازه و اباحه خوردن میوه های آنهاست.
حتی پیامبر صلی الله علیه وسلم برای کسی که مثلا از باغی عبور می کند اجازه دادند از میوه آن باغ و بستان بخورد ولی نباید فراموش کرد که جمع کردن میوه وبردن آن با خود ، اجازه نمی باشد ، البته
این اجازه نبوی در مورد باغ و بستانی بود که مالک دارد، با این وصف خوردن از میوه و ثمرات درختانی که جزو اموال عامه هستند به طریق اولا جایز است.
ابن عمر رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت کرده که فرمود : « مَنْ دَخَلَ حَائِطًا فَلْیَأْکُلْ وَلا یَتَّخِذْ خُبْنَةً » ترمذی (1287) و ابن ماجه با این لفظ روایت کرده : « إِذَا مَرَّ أَحَدُکُمْ بِحَائِطٍ فَلْیَأْکُلْ وَلا یَتَّخِذْ خُبْنَةً » ابن ماجه (2301) و صححه الألبانی فی صحیح الترمذی. یعنی: «هرکس وارد باغی شد می تواند از میوه آن بخورد ولی دامن خود را از آن پر نکند» و در لفظ دیگری چنین روایت شده : «هرگاه یکی از شما از باغی عبور کرد می تواند از میوه آن بخورد ولی آغوش خود را از آن پر نکند».
و در حدیث دیگری از ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : «إِذَا أَتَیْتَ عَلَی رَاعٍ فَنَادِهِ ثَلاثَ مِرَارٍ فَإِنْ أَجَابَکَ وَإِلا فَاشْرَبْ فِی غَیْرِ أَنْ تُفْسِدَ، وَإِذَا أَتَیْتَ عَلَی حَائِطِ بُسْتَانٍ فَنَادِ صَاحِبَ الْبُسْتَانِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، فَإِنْ أَجَابَکَ وَإِلا فَکُلْ فِی أَنْ لا تُفْسِدَ» ابن ماجه (2300) وصححه الألبانی فی صحیح ابن ماجه .
یعنی : «هرگاه نزد (گله) چوپانی رسیدی سه بار (چوپان) را صدا بزن، اگر پاسخ داد (که بهتر و از او اجازه بگیر) وگرنه می توانی بقدر نیاز شیر بنوشی بدون آنکه زیاده روی کنی، و هرگاه به باغی رسیدی صاحب بستان را سه بار صدا بزن، اگر پاسخ داد (که بهتر و از او اجازه بگیر) وگرنه می توانی از میوه آن بخوری بدون آنکه زیاده روی کنی».
این احادیث دلالت می کنند که خوردن از میوه باغ دیگران جایز است، البته بشرطیکه ابتدا سه بار صاحب باغ را صدا کند (مثلا بگوید : ای صاحب این باغ) اگر پاسخ داد از او کسب اجازه کند، و اگر پاسخی نداد می تواند بقدر نیاز از میوه باغ او بخورد بدون آنکه بخواهد زیاده روی کند و مقداری هم با خود حمل کند و ببرد.
امام ابن قدامه در کتاب (المغنی) (9/332) آورده : «امام احمد گفته : اگر (باغ) دیوارکشی نشده بود (یعنی اطراف باغ را با موانعی نگرفته بودند) در آنصورت اگر گرسنه بود از (میوه باغ) بخورد، و اگر گرسنه نبود پس چیزی از آن نخورد. و گفته : چندین تن از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین کردند، اما اگر بر اطراف (باغ) دیوار کشیده شده بود، از آن مخور؛ زیرا این دیوار مثل حریم (برای آن باغ) است (و دلالت بر عدم اجازه مالک باغ دارد) .. و از ابوزینب تیمی رایت شده که گفت : با انس بن مالک و عبدالرحمن بن سمره و ابوبرده (از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم) مسافرت کردم و آنها از بستان و باغ عبور می کردند و از آن می خوردند. و این قول عمر و ابن عباس و ابوبرده نیز هست. عمر گفته : بخور ولی از آن نبرید. و باز از امام احمد روایت است که گفته : از میوه زیر درخت بخور، و اگر زیر درخت میوه ای نیافتاده بود پس نباید از میوه مردم بخوری،.. و سنگ و چوپ به میوه پرتاپ مکن، زیرا با اینکار خراب می شود (و این زیاده روی است) ....
پس اگر (اطراف باغ) دیوارکشی شده بود، داخل شدن به آنجا جایز نیست؛ به دلیل این گفته ابن عباس رضی الله عنه : اگر بر گرد آن دیوار بود این حریم (باغ تلقی) می شود، پس از آن مخور، و اگر بر گرد آن دیوار نبود، ایرادی ندارد (از میوه آن بخوری). وانگهی؛ دیوارکشی باغ دلالت می کند که مالک آن بخیل و تنگ نظر است و به (خوردن میوه های باغش) اجازه نمی دهد».
اما شیخ ابن عثیمین می گوید : «مشروط (کردن جواز یا عدم جواز خوردن میوه) به وجود دیوار دور آن محل نظر است؛ زیرا الفاظ حدیث اینگونه است : (من دخل حائطا) یعنی هرکس وارد حائطی شد، و حائط آنچیزی که دور چیزی را احاطه می کند، و بر این اساس فرقی بین نخلستانی که دور آن حائطی باشد با باغی که دور آن حائط نشده نیست، و آنچه از سنت روش می شود؛ شرط (تنها) اینست که علاوه بر خوردن چیزی باخود نبرد، و به درخت چیزی پرتاپ، بلکه با دستش میوه را بچیند، و یا اگر بر زمین افتاده (از آن بخرد). همچنین شرط شده که سه بار مالک (باغ) را صدا زند، اگر جواب دارد از او اجازه بگیرد، و اگر پاسخ ندارد از آن بخورد، این آنچیزی است که حدیث بر آن دلالت می کند، و امام احمد رحمه الله نیز بر همین رأی است. ولی جمهور معتقدند که اینکار جایز نیست و احادیث وارده را بر اوائل اسلام یا اوائل هجرت حمل نمودند آن زمانی که مردم فقیر و نیازمند بودند ولی در صورت نبود نیاز جایز نیست، ولی رأی صحیح انست که این (حکم) عام است (چه فرد محتاج باشد یا نباشد)» « الشرح الممتع» (6/339).
بطور خلاصه:
خوردن از میوه درختان که در کنار سرک ها ، جاده و راههای عمومی وبخصوص درختانی که صاحب مالکی ندارند جایز است، همچنین خوردن از میوه و ثمره باغ و بستانی که مالک دارد با رعایت شروط سابق جایز است.
صدق الله العظیم و صدق رسوله نبی الکریم.
فهرست:
معلومات مؤجز
ترجمهٔ مختصر
وجه تسمیه
شأن نزول
محتوا کلی سوره
محتوا آیات
موضوعات تاریخی
محتوای کلی سورهٔ لیل
تفسیر سوره
انفاق
انفاق در قرآن
اخلاص و ریا در انفاق
بخل
استفاده کردن ازمیوه باغ بیگانه
منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص هروی
-فیض الباری شرح صیح البخاری داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
- تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)
- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن حکمتیار
- تفسیر معارف القران مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور
- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری
برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.
آخرين نظرات ثبت شده براي اين مطلب را در زير مي بينيد:
بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:
بسیار عالی بود
استفاده کردم و لذت بردم
خدا از شما راضی باشد