تفسيراحمد سوره انشراح
تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي – سعيد افغاني»
مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»
سوره النشراح
اين سوره در « مكه » نازل شده و داراى 8 آيه است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾
برای دانلود نسخه pdf اینجا کلیک کنید.
معلومات مؤجز:
«سورهٔالشرح » مکی، ودارای (1) رکوع ، (8) هشت آیت ، (27) بیست وهفت کلمه ، (102 ) یکصدو و دو حرف ، و(37 ) سی وهفت نقطه است.
مفسرین می گویندکه : این سوره بدان جهت « شرح« یا «انشراح « نامیده شد که از شرح صدر نبیاکرم صلی الله علیه وسلم یعنی روشن کردن و گشاده داشتن آن با نور هدایت و حکمت و ایمان، خبر میدهد.
ازمتن ومحتوی این سوره وهم اهنگی اش با سورهٔ « الضحی » بو ضاحت معلوم می شود که هر دو در شرایط یکسان ویکی پی دیگر، نخست« الضحی» وسپس «الشرح» نازل شده .
سوره «الضحی» را چنان می یابیم که پیامبر صلی الله علیه وسلم در محاصره مشکلات شدید است، فشارها، تهدید ها ومشکلات چون پردهٔ تاریک شب بر او سایه افگنده. در سوره الضحی به او اطمینان داده می شود که پردهٔ تاریک این شب ظلمانی دریده خواهد شد، فجر آینده روشن طلوع خواهد کرد وبه آینده بهتری نائل خواهی آمد. در سورهٔ «الشرح» می خوانیم که « بار کمر شکن »از دوشش برداشته شده، «الشرح صدر » نائل گردیده، کارش رونق یافته وشهرتش بالا رفته، برخی از دشواری ها ومشکلات رفع شده واز ناحیه حل حتمی دشواری ها باقی مانده به او اطمینان داده می شود.
اسباب نزول :
وقتی که مشرکان به دلیل فقر وتهیدستی مسلمانان را مورد سرزنش قرار دادند ، این سوره نازل شد .
ابن جریر از حسن (رض) روایت کرده است : هنگامی که پروردگارمتعال آیه « إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً » را نازل کرد ، رسول الله گفت : شاد باشد که آرامش وراحت نصیب شما شد وهر گز یک سختی وبیچارگی نمی تواند دو راحتی وآسایش را مغلوب کند.
آشنايي با سورة انشراح :
مفسرین دراین مورد همه متفق القول اند که: اين سوره بعد از سورهٔ « والضحى » نازل شده و محتواي آن نيز همين مطلب را تأييد مي كند. در اين سوره قسمتي از مواهب الهي بر پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم شمرده شده است و در واقع سه نوع موهبت بزرگ در سورة والضحي آمده وسه موهبت بزرگ الهي در سورة انشراح آمده است.مواهب سه گانه اين سوره همه جنبه معنوي دارد و بر سه محور دور مي خورد.
يكي بيان همين نعمتهاي سه گانه و ديگر بشارت به پيامبر صلی الله علیه وسلم ، از نظر برطرف شدن مشكلات دعوت او در آينده و ديگر توجه به خداوند يگانه و تحريص و ترغيب به عبادت ونيايش.
مجموع اين سوره بيانگر عنايت خاص الهي به پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه وسلم وتسلي او در برابر مشكلات و وعدة نصرت و تأييد او در برابر مشكلات و فراز و نشيبهاي راه رسالت است.
اگر كسي حالات پيامبر صلی الله علیه وسلم را دقيقأ مطالعه كند و ميزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پيچيده دوران زندگی اش بنگرد يقين مي كند كه اين از طريق عادي ممكن نيست، بلكه يك تأييد الهي و رباني است.
بخاطر همين شرح صدر بود كه پيامبر صلی الله علیه وسلم به عاليترين وجهي مشكلات رسالت را پشت سر گذاشت و وظايف خود را در اين راه به خوبي انجام داد.
در سوره انشراح لحن آيات آميخته با لطف و محبت فوق العاده پروردگار وتسلّي و دلداري به نبي اکرم صلی الله علیه وسلم است .
در این سوره از پیامبر صلی الله علیه وسلم میخواهد که با توجه به این آثار درخشان، هیچ گاه از تلاش در راه خدا توقف نه نماید و هنگامی که کاری را به اتمام رساند، کار بزرگ تر و سختتری را شروع کند تا از آثار آن نیز بهره مند شود.
ترجمهٔ مختصر:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشنده مهربان
«أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ » (1) «آیا فراخ نساختیم برایت سینه ات را ؟».
«وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ » (2) «و بار سنگین تو را از (دوش) تو برنگرفتیم؟».
«الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ » (3) «همان باری که پشت تو را سنگین کرده است؟».
«وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ » (4)«وبلندی بخشیدیم یا د وذکرت را ؟».
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً » (5)«پس بیگمان در کنار دشواری آسانی است».
«إنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (6)«به یقین در کنار دشواری آسانی است».
« فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ»(7) «پس هنگامیکه (در کار و بارت) فراغت یافتی، بکوش».
«وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ »(8)«و بهسوی پروردگارت رویآر».
تفسیرمختصر سوره :
«أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ »
(آيا ما سينه تو را نگشوديم ( و دلت را از بند غم حيرت رها نساختيم ، و تاب تحمّل نابسامانيهاي محيط جاهليّت و سختيهاي مسؤوليّت بزرگ نبوّت را به تو عطاء نكرديم ؟).
مفسرین در توضیح « « أَلَمْ نَشْرَحْ . . . » می فرمایند :
شرح صدر. كنايه از : سعه صدر، رهائي از غم و اندوه حيرت و ضلال پيش از نبوّت، تاب تحمّل مشكلات مسؤوليّت نبوّت و رهبري ، صبر و حوصله در برابر ناملايمات محيط و دردسرهاي كفّار و مشركان و ديگران است ( ملاحظه فرمایدسوره انعام / 125 ، سوره زمر / 22 ، سوره طه / 25 ، سوره نحل / 106 ) .
خوانندهٔ محترم!
اگر توجه فرموده باشید: در آیه « أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ » (ما تو را مشمول انواع نعمتها ساختيم !) پروردگار با عظمت ما با یک لحن آيات آميخته با لطف و محبت فوق العاده وتسلی به پیامبر صلی الله علیه وسلم صحبت وخطاب فرموده است :«آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم».
منظور از « شرح صدر» در اينجا گسترش روح و فكر پيامبر به وسيله نور الهى و سكينه و آرامش خـداداد مـى باشد، اين توسعه مى تواند مفهوم وسيعى داشته باشدكه هم وسعت علمى پيامبر را از طريق وحى و رسالت شامل گردد و هم بسط وگسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و كارشكنيهاى دشمنان و مخالفان.
پیامبر صلی الله علیه وسلم الگوی کامل برای زندگی فردی و اجتماعی ما انسانها است؛ چراغ هدایتی است که جهان بشریت را روشنی بخشیده و با سیره و سخنش سنتهای زیبا را پایهگذاری کرده و برنامه جامع سیر از خاک تا افلاک و از دنیا تا آخرت را ارائه فرموده است. از این روست که سیره و سخنان گهربار آن شخصیت بیبدیل توجهی ویژه میطلبد. یکی از سیرههای پراهمیت آن حضرت شرح صدر است؛ سیرهای که خداوند در قرآن از آن با عظمت یاد میکند و آن را یکی از منتهای بزرگ خویش بر میشمارد.
شرح صدر و گشادگی سینه پیامبر اسلام است که بار سنگین رسالت بر حضرتش قابل تحمل بود، بار سنگینی که پشت انسان را خم میکند.
همین شرح صدر است که او را در برابر همه ناملایمات سربلند و پیروز میگرداند و خداوند آوازهاش را بلند میسازد. بهترین وسیله برای پیمودن راه حق و کمال، فراخی سینه و شرح صدر است. هرچه سینه فراختر باشد پرواز بلندتر است. سعه و گستردگی قلب و روح حبیب خدا تا آنجاست که بر ماسوای حداوند احاطه دارد و همه عالم ریزهخوار سفره نور و احسان آن رحمة للعالمیناند. هر چند قلم و بیان عاجز از درک روح بلند الهی آن بزرگوار است.
در تفسیر ( آیه 125 سوره انعام ) مفسر انوارالقرآن می نویسد: «فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ»«پس هرکه را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه وی را برای اسلام گشاده میکند» یعنی: دلش را باز و گشاده میکند تا اسلام را با سینه باز و منشرح بپذیرد.
در حدیث شریف به روایت عبدالرزاق، ابنجریرطبری و غیر ایشان آمده است: اصحاب از رسول الله صلی الله علیه وسلم راجع به این آیه پرسیدند ؛ یا رسولالله! چگونه سینه انسان راهیافته گشاده میشود؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «نور یقذف فیه، فینشرح له وینفسح: نوری است که در او افگنده میشود پس سینهاش از آن نور، باز و گشاده میشود». گفتند: آیا برای این گشادگی و انشراح، نشانهای هم هست که با آن شناخته شود؟ فرمودند: «الإنابة إلی دار الخلود، والتجافی عن دار الغرور، والاستعداد للموت قبل لقاء الموت: آری! نشانه آن رجوع بهسوی سرای جاودانگی، دل برکندن از سرای غرور و قرار و آرام نگرفتن در آن، و آمادگی برای مرگ قبل از روبروشدن با آن است». همچنین در حدیث شریف آمده است که از رسول الله صلی الله علیه وسلم سؤال شد: از مؤمنان چه کسی هوشیارتر و زیرکتر است؟ فرمودند: «بیشترین آنان در یادآوری از مرگ و بیشترین آنان در آمادگی برای بعد از مرگ». «و هر کس را که» خداوند «بخواهد گمراه کند، سینهاش را تنگ میگرداند در نهایت تنگی» بهطوری که در آن هیچ جایی برای ایمان و هدایتنباشد. ابنکثیر میگوید: «یعنی سینهاش را برای پذیرش (لااله الا الله) تنگمیگرداند تا بدانجا که این کلمه طیبه به آن وارد نمیشود». زجاج میگوید: «حرج، نهایت تنگی است». «چنانکه گویی بهزحمت در آسمان بالا میرود» زیرا کسی که به آسمان بالا رود، به دلیل فشار هوا و کمبود اکسیژن، سخت احساس سینهتنگی میکند، گویی نزدیک است که خفه شود.
گفتنی است که با اکتشافات جدید علمی، روشن شده که این تشبیه از معجزات قرآن کریم میباشد زیرا حقیقت علمیای که این آیه به بیان آن پرداخته، در عصر نزول قرآن کریم شناخته شده نبود. آری! این آیه، حال معنوی کسی را که بهسوی اسلام فراخوانده میشود ـ درحالیکه برای وی گمراهی مقدر شده است ـ به حالت حسی کسی تشبیه میکند که از بالا رفتن به سوی آسمان سخت احساس سینهتنگی میکند، گویی میخواهد خفقان بگیرد و این معنی که صعود به بالا سبب نفس تنگی میشود در روزگار نزول قرآن کریم شناخته شده نبود.
و علامه عبدالرحمن سعدی رحمه الله در تفسیر خود می نویسد:
«خداوند متعال در حالی که علایم و نشانه های خوشبختی و هدایت، و بدبختی و گمراهی را برای بندگانش بیان می دارد، می فرماید: هرکس سینه اش برای پذیرش اسلام گشاد شد، یعنی سینه و درونش وسیع و باز شد، و به نور ایمان روشن گردید و با روشنایی یقین زنده گشت و آرامش یافت؛ خوبی را دوست داشت، و انجام دادن خیر و نیکی را زیبا یافت و از آن لذت برد و آن را دشوار ندانست، همانا این نشانه آن است که خداوند او را هدایت کرده و توفیقِ در پیش گرفتن درست ترین راه را به او ارزانی نموده است. و علامت کسی که خداوند می خواهد او را گمراه سازد این است که سینه اش را تنگ می گرداند. یعنی آن را در نهایت تنگی قرار می دهد، به گونه ای که در آن جایی برای ایمان و یقین یافت نمی شود، و در شبهات و شهوات فرو رفته، و خیری به او نمی رسد. و قلبش برای انجام کار خیر باز نمی گردد، و سینه اش آنگونه به تنگی و تپش می افتد که گویا به آسمانها بالا می رود، و به زور او را به این کار وادار می کنند، اما راهی برای رفتن به آسمان نمی یابد.
و این بدان سبب است که آنها ایمان ندارند. پس این امر باعث شده است که خداوند پلیدی و عذاب را بر آنها قرار دهد؛ چون آنها دروازه رحمت و نیکوکاری را به روی خود بسته اند. و این ترازویی است که در آن ظلم و ستمی وجود ندارد ، و راهی است که تغییر نمی کند. پس همانا هرکس ببخشد، و بدهد، و از خدا بترسد، و پرهیزگاری نماید، وآیین نیک را تصدیق کند، به زودی راه آسانی را در پیش پای او می گذاریم و آن را برایش آسان می گردانیم. و هرکس بخل ورزد، و خود را از خدا بی نیاز بداند، و آیین نیک را تکذیب کند، به زودی راه سختی را به او خواهیم نمود.
« وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ »
«و بار سنگین تو را از (دوش) تو برنگرفتیم؟».مفسرین در تفسیر کلمه « وَضَعْنَا » می نویسند : فرو آورديم . پائين آورديم .
« وزر» در لغت بـه مـعـنـى سـنـگـينى است ، کلمه(وزير) نيز از همين معنى مشتق شده است ، چون بارهاى سـنـگين حكومت را بر دوش مى كشد، و گناهان را نيز به همين جهت وزر گويند چرا كه بار سنگينى است بر دوش گنهكار.
بـعـضـى از مفسرین (وزر) را بـه مـعـنـى بـار سـنـگـيـن (وحـى ) در آغـاز نزول ، تفسير كرده اند.
بعضى نيز به ضلالت و گمراهى و لجاج و عناد مشركان .
و بعضى به اذيت و آزار فوق العاده آنها.
و بـعـضـى بـه انـدوه نـاشـى از وفـات کاکای ابـو طالب و همسرش خديجه و بالاخره بعضى به مساءله عصمت و پاكى از گناه تفسير كرده اند.
ولى ظـاهـرا هـمـان تـفـسـيـر اول است .
هدف از آن بار كمرشكن غم و رنج حاصل از مشاهده كفر و شرك و تبهكاريها و خونريزيها و ستمگريها و نابسامانيهاي جامعه پيش از نبوّت ، و تلاش و كوشش آن حضرت براي هدايت مردمان و دفع اذيّت و آزار ايشان در آغاز نبوّت است .
قـرائن آيـات بـه خوبى نشان مى دهد كه منظور همان مشكلات رسالت ونبوت ، و دعوت به سوى تـوحـيـد و يـكـتـاپـرسـتـى ، و بـرچـيـدن آثـار فساد از آن محيط بسيار آلوده بوده است ، نه تنها پیامبرصلی الله علیه وسلم كه همه پيغمبران در آغاز دعوت باچنين مشكلات عظيمى روبرو بودند، وتنها بـاامـدادهـاى الهى برآنها پيروز مى شدند،منتها شرائط محيط و زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم از جهاتى سخت تر و سنگينتر بود.
«الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ »
همان بار سنگيني كه پشت تو را در هم شكسته بود؟ « أَنقَضَ» : سنگيني كرده بود . گرانبار ساخته بود . مَجازاً شكستن پشت معني ميدهد .
پروردگار با عظمت ما بـه ذكر موهبت ديگرى از مواهب عظيم خود به پيامبر صلى الله عليه و سلم پـرداخـته مى افزايد: آيا ما بار سنگين را از تو برنداشتيم !؟هـمـان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مى كرد (الذى انقض ظهرك).
( انقض ) از ماده ( نقض ) به معنى گشودن گره طناب ، يا جدا كردن قسمتهاى به هم فـشرده ساختمان است ، و (انتقاض ) به صدائى گفته مى شود كه به هنگام جدا شدن قـطـعـات یک تعمیر از يكديگر بگوش مى رسد، و يا صداى مهره هاى كمر به هنگامى كه زير بار سنگينى قرار مى گيرد.
ايـن كـلمـه در مـورد شـكـستن پيمانها و قراردادها نيز به كار مى رود و مى گويند فلان كس نقض عهد كرد.
به اين ترتيب آيه فوق مى گويد: خداوند آن بار سنگين و كمرشكن را از تو برداشت .
اين كدام بار بود كه خداوند از پشت پيامبرش برداشت ؟ قرائن آيات به خوبى نشان مى دهـد كه منظور همان مشكلات رسالت و نبوت ، و دعوت به سوى توحيد و يكتاپرستى ، و برچيدن آثار فساد از آن محيط بسيار آلوده بوده است ، نه تنها پیامبر صلی الله علیه وسلم ، كه همه پیامبران در آغاز دعوت با چنين مشكلات عظيمى روبرو بودند، و تنها با امدادهاى الهى بر آنها پيروز مى شدند، منتها شرائط محيط و زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم از جهاتى سخت تر و سنگين تر بود.
«وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ »
و آوازه تو را بلند نكرديم و بالا نبرديم؟
« ذِكْر » : آوازه . نام نيك . حسن شهرت . رفع ذکر آن حضرت صلی الله علیه وسلم اینست که در تمام شعایر اسلامی همراه با نام پروردگار با عظمت نام مبارک آنحضرت صلی الله علیه وسلم گرفته میشود ، بر همه مناره ها ومنبر های جهان همراه با « أشهد أن لا اله الا الله ، دشهدأن محمد رسول الله » گفته می شود ، وهیچ انسان عاقلی اگرچه مسلمانی نباشد نام مبارک اورا بدون احترام بر زبان نمی آورد.
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً »
چرا كه همراه با سختي و دشواري ، آسايش و آسودگي است .
« فَإِنَّ . . . » : بيان علّت و سبب مطالب پيش است . « الْعُسْرِ » : سختي . دشواري
( برای توضیح بیشتربه سوره : بقره / 185 ،سوره طلاق / 7 ، سوره كهف / 73 ) مراجعه فرماید .
« يُسْراً » : آسايش . آسودگي .
« إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً »
مسلّماً با سختي و دشواري ، آسايش و آسودگي است .« إِنَّ مَعَ . . . » : تكرار آيه ، براي تحكيم مطلب پيشين و تأكيد اين سنّت خدائي در همه ادوار است .
مفسرین در تفسیر این ایه متبرکه می نویسند : « فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (6) » اين مژده بزرگي است که هرگاه سختي و دشواري در ميان آيد آساني همراه آن خواهد بود، حتي اگر سختي ودشواري در سوراخ سوسماري برود آساني بر آن وارد ميشود و آن را بيرون ميآورد. همان طور که خداوند متعال ميفرمايد:« سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» ( سوره الطلاق: 7). «خداوند بعد از سختي، آساني خواهد آورد». و همانطور که پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:«فرج به همراه سختي و اندوه است و آساني با سختي همراه است».
و معرفه آمدن کلمهی «عسر» در هر دو آيه براين دلالت ميکند که سختي و دشواري يکي است و نکره بودن کلمه «يسر» نشانگر آن است که آساني تکرار خواهد شد. و معرفه بودن کلمهی «العسر» که الف و لام آن بر استغراق و عموم ميباشد دال بر اين است که سختي و دشواري هرچند شدت يابد در آخر آسان خواهد شد و آساني با آن همراه خواهد بود. سپس پيامبرش را به صورت مخاطب اصلي و مومنان را به تبع او دستور داد تا خدا را سپاس گذارند و وظيفه خود را در برابر عظمت او انجام دهند و فرمود: فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وقتي از کارهايت فراغت يافتي و در دل تو چيزي که آن را دچار مشکل نمايد باقي نماند در دعا و عبادت بکوش.
«فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ »
هرگاه ( از كار مهمّي ) بپرداختي ، به دنبال آن ( به كار مهمّ ديگري بپرداز و در آن بكوش و ) رنج ببر ( و فرجام كاري را آغاز كار ديگريكن ) .
« فَرَغْتَ » : فراغت يافتي . تمام شدي و بيكار ماندي . « إنصَبْ » : رنج ببر . مؤمن بايد انسان متحرّك و پويائي باشد و پس از فراغت از وظيفهاي ، آماده كوشيدن و سختي كشيدن در وظيفه ديگري باشد . چون : ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم .
« وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ »
و يكسره به سوي پروردگارت روي آر( و تنها بدو دل و اميد ببند ، و جز به اوخود را مشغول مساز). یعنی هر گاه شما از یک زحمت دعوت حق وتبلغ احکام ، فارغ شدید ، برای زحمت دیگر آماده باشید ، وآن این که به نماز ، ذکر الله ، دعا واستغفار بپردازید .
«وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ » و براي اجابت دعاي خود فقط به پروردگارت روي بياور و از کساني مباش که وقتي کار و بارشان تمام ميشود به بازي و سرگرمي مشغول ميشوند و از پروردگار خود و از ذکر او اعراض ميکنند. و اگر چنين کني آنگاه از زيان کاران خواهي بود. و گفته شده معني آيه چنين است: هرگاه از نماز فارغ شدي و آن را کامل نمودي در دعا بکوش و در خواستن نيازهايت بهاو روي بياورد. و کسي که چنين گفته بر مشروعيت دعا و ذکر بعد از نمازهاي فرض استدلال کرده است.
مفهوم توصیه به صبر دراسلام :
پروردگار با عظمت ما می فرماید:« وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ » ( سوره انفال:46) (و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!)
همچنان در جایی دیگر می فرماید: « إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (سوره یوسف:90 ) ( هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!)
وباز هم در ( آیه 10 سوره زمر ) می فرماید:« إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ» ( صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند!)
« فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ» ( سوره هود:49] ( بنابراین، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! )
پس شما را بر صبر نمودن توصیه می کنیم که ان شاءالله مشکلات بزودی حل خواهند شد چرا که براستی پس از سختی آسانی در راه است:« إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا» سوره انشراح 6. یعنی: آری با دشواری آسانی است.
مفهوم « إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا » :
بسیاری از کسانی می پرسند که با توجه به این آیه چرا بعضی مسلمانها تا آخر عمرشان سختی میبینند؟همیشه مصیبت ها برپشت شان می آیند وبه اصطلاح تا اخر عمر شان در عذابند ؟ حتی آنهایی که بیشتر عمر خویش را در طاعات وعبادات سپری میکنند!؟
در جواب باید گفت:چون خدای متعال بر آنها منت گذاشته و با این بهانه بسیاری از گناهانشان را پاک می کند، زیرا مصائب و سختیها و بلایا، کفاره گناهان هستند، و خوشا بحال آنکسانی که در بلا و مصیبت صبوری پیشه می کنند چرا که همین سختیها و ناخوشیها اگر با صبوری تحمل شوند خود موجب کفاره گناهانشان می شود، و شاید این لطف و رحمت الهی (تحمل و صبوری در برابر مشکلات) نصیب هر کسی نشود.
ابوهریره رضی الله عنه می گوید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «مَنْ یُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا، یُصِبْ مِنْهُ». ( رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «خداوند به هرکس که اراده خیر داشته باشد، او را گرفتار بلا می سازد». (بخاری:5645).
و خدای متعال در مورد کسانی که صبور هستندمی فرماید: «إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ» ﴿سوره الزمر: 10﴾.یعنی: بیتردید شکیبایان پاداش خود را بیحساب [و] به تمام خواهند یافت.
و باز ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم : «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ الْخَامَةِ مِنَ الزَّرْعِ، مِنْ حَیْثُ أَتَتْهَا الرِّیحُ کَفَأَتْهَا، فَإِذَا اعْتَدَلَتْ، تَکَفَّأُ بِالْبَلاءِ، وَالْفَاجِرُ کَالأَرْزَةِ، صَمَّاءَ مُعْتَدِلَةً، حَتَّی یَقْصِمَهَا اللَّهُ إِذَا شَاءَ». (بخاری:5644).
یعنی: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «مثال مؤمن, مانند ساقة گیاهی است که از هر طرف، بادی به سراغ اش می آید و او را کج می کند. و هنگامی که باد، آرام می گیرد، راست می شود. (همیشه در بلا و مصیبت بسر می برد و این مصیبت ها باعث کفارة گناهان اش می گردند).اما فرد فاجر، مانند درخت کاج، سخت و استوار است تا اینکه مرگ اش فرامی رسد وخداوند او را نابود می گرداند». (یعنی کمتر دچار گرفتاری می شود).
و ابوسعید خدری و ابو هریره رضی الله عنهما می گویند: «مَا یُصِیبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلا وَصَبٍ، وَلا هَمٍّ وَلا حُزْنٍ، وَلا أَذًی وَلا غَمٍّ، حَتَّی الشَّوْکَةِ یُشَاکُهَا، إِلاَّ کَفَّرَ اللَّهُ بِهَا مِنْ خَطَایَاهُ». (بخاری:5642).
یعنی: نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «مسلمان، دچار هیچگونه خستگی، مریضی، نگرانی، ناراحتی، گرفتاری و غمی نمی شود مگر اینکه خداوند به وسیلة آنها، گناهانش را می بخشد. حتی خاری که به پایش می خورد» (باعث کفارة گناهانش می شود).
پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد صبر و شکر بنده مؤمن فرموده است: «عجبا لأمر المؤمن إن أمره کله خیر، ولیس ذاک لأحد إلا للمؤمن؛ إن أصابته سرّاء شکر؛ فکان خیراً له، وإن أصابته ضرّاء صبر؛ فکان خیراً له» (روایت مسلم)
یعنی: چه عجیب است امر مؤمن، همه امورش برایش خیر ست، و این برای کسی نیست مگر برای مؤمن، اگر نعمت به وی برسد شکر میکند، و این شکر کردن برایش خیر است، و اگر مصیبت به وی برسد صبر میکند، و این صبر کردن برایش خیر است.
هکذا پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «حفت الجنة بالمکاره وحفت النار بالشهوات». مسلم (2822) و ترمذی (2559). یعنی: بهشت با سختیها پوشیده و جهنم نیز با شهوات پوشیده شده است.
بنابراین هرگاه بنده مومن متقی در بلا و مصیبتی قرار گرفت، باید آنرا به نعمت تبدیل کند! چگونه؟ با صبوری و سپاسگذاری کردن و راضی شدن به تقدیر الهی و توکل کردن به او در دفع آن سختی.. تا بدین ترتیب آنرا کفاره ی گناهانش کند.
در ضمن اینگونه هم که شما تصور می کنید نیست!؟ چرا که هر کسی در زندگی خود هم خوشی داشته و هم ناخوشی، و شاید در این میان بعضی از مومنان بیشتر در سختی ها باشند، که گاهی آن سختیها نتیجه اعمال و کارهای خودشان است چنانکه الله تعالی می فرماید: « وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» (شوری 30). یعنی: اگر شما را مصیبتی رسد، به خاطر کارهایی است که می کنید و خدا بسیاری از گناهان را عفو می کند.
و گاهی خدای متعال بنا به حکمت خویش وی را می آزماید، چنانکه می فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ * أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون» (سوره بقره 155). یعنی: قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان، آن کسانی که چون مصیبتی به آنها برسد گویند:« ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم» آنان درود و رحمت خدا شامل حالشان است و ایشان هدایت شوندگان هستند.
خداوند متعال خبر داده است که حتما بندگانش را به مشکلاتی گرفتار می نماید و با مصایبی می آزماید (از قبیل آفت های آسمانی، غرق شدن، ضایع شدن ، و اموالی که پادشاهان ستمگر و راهزنان با زور و فشار می ستانند. اما به هر حال اینگونه نیست که کل عمرش در سختی و عذاب باشد! و این تصور صحیح نیست و ما آنرا نمی پذیریم.
هدف از شق صدررسول الله:
هدف از شق الصدر پیامبر محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم چه بوده است؟
اولا حادثه « شق الصدر» یعنی: « شکافتن سینه» پیامبر صلی الله علیه و سلم، هنگامی رخ داد که در قبیله بنی سعد برای رضاعت نزد حلیمه سعدیه زندگی می کرد ، تا اینکه بنا به گزارش ابن اسحاق چند ماه بعد، و یا بنا به نظر محققان در سن چهار سالگی ماجرای شکافته شدن سینهاش پیش آمد.
مسلم در صحیح خود از انس رضی الله عنه روایت کرده است که: « أَتَاهُ جِبْرِیلُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ یَلْعَبُ مَعَ الْغِلْمَانِ فَأَخَذَهُ فَصَرَعَهُ فَشَقَّ عَنْ قَلْبِهِ فَاسْتَخْرَجَ الْقَلْبَ فَاسْتَخْرَجَ مِنْهُ عَلَقَةً فَقَالَ هَذَا حَظُّ الشَّیْطَانِ مِنْکَ ثُمَّ غَسَلَهُ فِی طَسْتٍ مِنْ ذَهَبٍ بِمَاءِ زَمْزَمَ ثُمَّ لَأَمَهُ ثُمَّ أَعَادَهُ فِی مَکَانِهِ وَجَاءَ الْغِلْمَانُ یَسْعَوْنَ إِلَی أُمِّهِ یَعْنِی ظِئْرَهُ فَقَالُوا إِنَّ مُحَمَّدًا قَدْ قُتِلَ فَاسْتَقْبَلُوهُ وَهُوَ مُنْتَقِعُ اللَّوْنِ قَالَ أَنَسٌ وَقَدْ کُنْتُ أَرْئِی أَثَرَ ذَلِکَ الْمِخْیَطِ فِی صَدْرِهِ ».
مسلم از انس روایت کرده است که جبریل علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد، در حالی که با اطفال دیگر مصروف بازی بود. او را از جای برگرفت و بر زمین خواباند و سینه او را برشکافت و قلب او را خارج ساخت، و از درون آن، لختة خونی را بیرون کشید و گفت: این است بهرة شیطان از تو! آنگاه دل او را در طشتی زرین با آب زمزم شستشو داد؛ و سپس و به جای اولی اش بازگردانید و سینه اش را دوخت. اطفال نزد مادرش یعنی دایهاش شتافتند و گفتند: محمد را کشتند! همگی در پی یافتن او شتافتند. وقتی او را یافتند، رنگ رخسارهاش دگرگون شده بود. انس گوید: من جای آن دوخت و دوز جبرئیل را روی سینة پیامبر صلی الله علیه و سلم میدیدم (صحیح مسلم، کتاب الایمان، باب الاسراء، جلد 1، صفحه 147، ح 261 .) حلیمه سعدیه پس از این واقعه ترسید و او را به مادرش بازگردانید.
مطابق احادیث وروایات سیرت نویسان ، حادثه شکافتن سینه پیامبر صلی الله علیه و سلم سه بار درزندگی اش رخ داده است.
اول : هنگام کودکی همانطور که داستان آن در فوق بیان شد و این روایت در صحیح مسلم آمده است، و حکمتش همان بود که آن دو ملائکه بیان کردند و گفتند: « این است بهرة شیطان از تو»، و یک لخته خونی را از قلبش جدا کردند.
دوم : قبل از بعثت، و حکمتش این بود که با قلب کاملتر و قویتری وحی را استقبال کند. حافظ ابن حجر در کتابش «الفتح» در شرح اسراء و معراج گفت: «و شکافتن سینه پبیامبر صلی الله علیه و سلم هنگام بعثتش ثابت شده است همانطور که ابو نعیم این روایت را در کتاب « الدلائل » بیان کرده است»، و نویسندگان سیرت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز این حادثه را بیان کرده اند.
سوم : قبل از حادثه اسراء و معراج، و حکمتش این بود که با قلب پاکتر و قویتری برای مناجات پروردگار بطور مستقیم آماده گردد، و این حادثه در صحیحین و همچنین کتب احادیث دیگر ثابت شده است.
آثارگناه :
1- یکی از مهمترین آثار گناه، محروم شدن از علم و دانش است؛ علمی که خداوند در
قرآن و سنّت قرار داده است و مایه سعادت دنیوی و اخروی بشر است؛ انسانهای گناهکار از این علم محروم میشوند. الله عزّوجّل میفرماید: « …وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ( سوره البقره آیه :282) «از خدا بترسید و تقوی داشته باشید، خداوند شما را میآموزد.»
امام شافعی رحمه الله میفرماید: «همانا علم، نور خداست و نور خدا به انسانهای گناهکار داده نمی شود.»
2- گناه و معاصی عقل انسان را فاسد و خراب میکند و قوه ادراک و خوب فکر کردن را از انسان میگیرد و انسان را در هر امری به چالش میکشاند. از بعضی از سلف صالح (رحمهم الله) نقل شده است که میفرماید: «هر کس معصیت خدا کند، عقل او ضایع می شود و گناه، نور عقل را از بین می برد و ضعف و سستی جای آن را میگیرد.»
3- گناه و معصیت، قلب را ضعیف و تاریک میکند و آن را به خرابهای تبدیل میکند که هیچ اراده و تصمیم خوبی از آن تراوش نمیکند. با اصرار بر گناه و انباشته شدن آن، خداوند قلبِ گنهکار را مهر میکند؛ به همین دلیل، قلب انسان، کور و صاحب آن در زمره غافلان محشور میشود. آتش جهنم اول قلبها را مورد حمله قرار میدهد و آن را با بدترین شعلهای خود می سوزاند.
4- گناه، انسان را ذلیل و خوار می کند و عزّت و سربلندی را از او می گیرد .
قال الله تعالی: « مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ »(سوره فاطر « آیه 10 ) اگر کسی عزت و سر بلندی میخواهد، همانا تمامیِ عزّت از آنِ الله است.»
5- یکی از اثرات بد گناه، از بین رفتن«حیاء» است. حیاء که مایه زنده بودن قلب و اصل همه خوبیها و خیرهاست، بر اثر تکرار گناه و اصرار بر آن، از بین میرود. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می فرماید: « الْحَیَاءُ خَیْرٌ کُلُّهُ »صحیح مسلم حیاء همه اش خیر است.
6- گناه باعث از بین رفتن رزق و روزی و نعمتهای خدا بر بندگان میشود و سبب می شود که برکت از رزق و روزی و عمر و علم و عملِ انسان گرفته میشود.
قال الله تعالی: « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ » (سوره الأعراف : 96 ) «اگر مردمان این شهر ها و آبادیها به خدا وانبیاء ایمان میآوردند و از کفر و معاصی پرهیز میکردند؛ درگاه خیرات و برکات آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم.»
رسول اکرم میفرماید: « إِنَّ الرَّجُلَ لَیُحْرَمُ الرِّزْقَ بِالذَّنْبِ الَّذِی یُصِیبُهُ »ابن حبان- حسن «همانا شخص به وسیلهی گناهی که انجام میدهد از رزق و روزی محروم میشود.»
7- گناه سبب میشود که شیاطین و جنّها به انسان نزدیک و بر او مسلّط شوند و او را مورد آزار و اذّیت قرار دهند و روزبهروز بسوی فساد و هلاکت بکشانند .
8- گناه سبب نافرمانی و گستاخی خانواده و فرزندان بر فرد میشود. تا جایی که فرزندش (فرزند دلبند و جگرگوشهاش که او را با خوندل بزرگ کرده) بر او جرأت پیدا میکند و او را مورد آزار و اذّیت و نافرمانی قرار میدهد. اما اطاعت و بندگی خدا، انسان را در مقابل همه این مصائب حفظ میکند و فرزند را عصای دستش و نور چشمش قرار میدهد.
9- امّا بدترین اثر گناه: همانطور که انسان خدا را فراموش میکند، خداوند نیز او را فراموش میکند. خداوند برای چنین شخصی دو عقوبت قرار داده است. به این آیات توجه کنید:
الف:وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ( سوره الحشر :19) ( مانندکسانی نباشید که خدا را از یاد برده اند، پس خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد مصا لح و اسباب سعادت خود را همچنین وخوبی را از بدی تشخیص نمی دهند-آنان همانا بدکارانند»
ب- قال تعالی: ... نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (سوره التوبه آیه 67 ) (خداوند را فراموش کر ده اند و خدا هم ایشان را فراموش کرده است.»خداوند آنها را در دنیا و آخرت فراموش میکند و آنها را از لطف و رحمت خود محروم میکند.)
10- گناه باعث می شود که فر شتگان خدا از انسان دور شوند. فرشتگان خدا در همه حالات همراه انسان هستند و مایه نزولِ رحمت و مغفرت و برکتِ خدا بر انسان هستند. زمانی که انسان معصیت و نافرمانی الله عزّوجّل میکند، فرشتگان از انسان دور میگردند و انسان از این لطف خداوند محروم میشود.
11- یکی از عواقب گناه فساد و خرابی در آب و هوا وزراعت و میوه ها میباشد. الله تبارک و تعالی میفرماید: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ » (سوره الروم :41 ) (تباهی و خرابی در دریا و خشکی به خاطر کارهایی پدیدار گشته است که مردمان انجام میدادهاند. بدینوسیله خدا سزای برخی از کارهایی را که انسانها انجام میدهند، بدیشان میچشاند تا اینکه آنها برگردند.)
12- گناه، انسانها را به وسیله سیل و زلزله ، لرزش زمین و طو فان و صاعقه و انفجار هلاک میکند و از بین می برد .
از ام المومنین زینب بنت جحش روایت شده که میفرماید: «یَا رسول اللَّه أَنَهْلِکُ وفِینَا الصَّالحُونَ ؟ قال: نَعَمْ إِذَا کَثُرَ الْخَبَثُ»متفقٌ علیه «ای رسول الله آیا در حالیکه انسانهای صالح دربین ما هستند، دچار هلاکت میشویم؟ فرمود: بله، هرگاه فسق و فجور زیاد شود.
از سهل بن سعد روایت شده است پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «سیکون فی آخر الزمان خسف، وقذف ومسخ» قیل: ومتی ذلک یا رسول الله؟ قال: «إذا ظهرت المعازف و القینات».«در آخر الزمان زبونی و خواری، دشنام و ناسزا و زشتی و بد شکلی ظاهر میشود سؤال شد چه وقت ای پیامبر خدا؟ فرمودند «وقتی که آلات موسیقی و زنان خواننده ظاهر شوند».صحیح جامع الصغیر.
صدق الله العظیم و صدق رسوله نبی الکریم.
فهرست مطالب :
معلومات مؤجز
اسباب نزول
آشنايي با سورة انشراح
ترجمه مختصر
تفسیرمختصر سوره
مفهوم توصیه به صبر دراسلام
مفهوم «ان مع العسر یسرا»
هدف از شق صدررسول الله
آثارگناه
منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص هروی
-فیض الباری شرح صیح البخاری داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
- تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)
- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن حکمتیار
- تفسیر معارف القران مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور
- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری
برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.
آخرين نظرات ثبت شده براي اين مطلب را در زير مي بينيد:
بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .
شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:
لطفا"شلن پیامبر(ص)را با اینگونه تفسیرهای ظاهری پایین نیاورید.