x6hk_زلزله.jpg

تفسيراحمد سوره زلزله

تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي  سعيد افغاني»

مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»

سوره زلزله

اين سوره در » مدينه » نازل شده و داراى 8 آيه است

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِذَا زُلْزِلَتِ الأرْضُ زِلْزَالَهَا ﴿١ وَأَخْرَجَتِ الأرْضُ أَثْقَالَهَا ﴿٢ وَقَالَ الإنْسَانُ مَا لَهَا ﴿٣ یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ﴿٤ بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا ﴿٥ یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ ﴿٦ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ﴿٧وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ﴿٨  

برای دانلود نسخه  pdf  اینجا کلیک کنید.

معلومات مؤجـز:
نام این  سوره ( زلزله ) است  که از آیهٔ اول سوره گرفته شده استامام  ابن‌كثیر گفته‌ است که این سورهٔ مکی، و دارای (1) رکوع، و (8) هشت آیت، (37 ) سی وهفت کلمه، (158 ) یک صدو وپنجاه هشت حرف، و (83 ) هشتادو وسه نقطه است.
ولی برخی دیگری از مفسرین این سوره را  مدنی  می خوانند، ولی مضمون سوره و شیوه بیان آن برمکی بودن سوره گواهی می دهد ، چون بحث در آن از معاد و رستاخیز ومحاسبه الهی یکی از مضامین اصلی سوره های مکی است و آیت های سوره نیز کوتاه، دارای وزن خاص و شبیه سور های مکی است که در آنها مطالب زیاد، دقیق وعمیق در الفاظ محدود و جملات کوتاه و دارای وزن افاده می شود.
مطالب ومحتوا کلی این سوره عمدتآ بر سه محور اساسی  می چرخد: در قدم اول بحث خود را از « اشراط الساعة » و نشانه هاى وقوع قیامت آغاز می کند، و به تعقیب آن بحث از شهادت زمین به تمام اعمال  انسانها را بیان میدارد.
در بـخـش دیـگر از تقسیم مردم به دو گروه « نیكوكار»  و «بدكار» و رسیدن هركس به اعمال خود سخن بعمل می اورد.

ترجمه مؤجـز:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام الله بخشنده مهربان
«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ‏»(1)«هنگامی‌که زمین در نفخه اول به شدت وپیاپی تکان داده شود».
«وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ‏»(2)«و زمین بارهای سنگین خود را بیرون می‌افکند».
«وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا »‏(3)«و انسان می‌گوید: آن‌را چه شده است؟».
«یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا »‏(4)«آن روز (زمین) از خبرهای خود سخن می‌گوید».
«بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ‏»(5)«چرا که پروردگارت به آن حکم کرده است».
«یوْمَئِذٍ یصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّیرَوْا أَعْمَالَهُمْ »‏(6)«در آن روز مردم به (حال) پراکنده بر آیند تا (کیفر) اعمالشان به آنان نماینده شود».
«فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ »‏(7)«پس هرکس به اندازة ذرّه‌ای کار نیک کرده باشد (پاداش) آن‌را خواهد دید».
«وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَهُ »‏(8)«و هرکس به اندازة ذرّره‌ای کار بد کرده باشد (کیفر) آن‌را خواهد دید». 

پیام‌های سوره:
 -1زلزله بزرگ زمین در آستانه قیامت، امرى قطعى و حتمى است. «اذا زلزلت الارض زلزالها» (زیرا کلمه « اذا » در موردى بکار مى‌رود که امر قطعى باشد).
 -2
معاد جسمانى است. (جسم انسانها در زمین دفن شده که در قیامت خارج مى‌شود، نه روح آنها) «اخرجت الارض اثقالها»
 -3
قیامت روز تحیّر انسان است. «قال الانسان ما لها»
 -4
هستى شعور دارد. «یومئذ تحدث اخبارها»
 -5
زمین از گواهان قیامت است. «یومئذ تحدّث اخبارها»
 -6
در قیامت راه هرگونه انکار بسته است. «یروا اعمالهم»
 -7
همه مردم در محمکه الهی  عدل الهى یکسان‌اند. «فمن یعمل... فمن یعمل...»
 -8
کیفر و پاداش الهى، بر اساس عمل است. «فمن یعمل... فمن یعمل...»
 -9
عمل هر چه هم کوچک باشد، حساب و کتاب دارد. لذا نه گناهان را کوچک شمرید و نه عبادات را. «مثقال ذرّة»
 -10
تجسم و دیدن عمل در آن روز خود عذاب یا لذت است.

اسباب نزول:
اسباب ‌ نزول‌ سوره‌ «زلزال‌» این‌ بود كه‌ كفار از روز قیامت‌ و حساب‌ بسیار سؤال ‌می‌كردند و می‌گفتند:«  أَیانَ یوْمُ الْقِیامَةِ ‏»: «روز قیامت‌ چه‌ وقت‌ است‌؟» «سوره القیامه‌/6» و مانند این‌ از سؤالات‌ دیگر در این‌ مورد... پس‌ خداوند جلّ جلاله  در این‌ سوره‌ از نشانه‌های‌ قیامت‌ برایشان‌ سخن‌ گفت‌ نه‌ از وقت‌ آن‌ تا بدانند كه‌ علم‌ قیامت‌ فقط نزد اوست‌ و هیچ‌ راهی‌ به ‌سوی‌ تعیین‌ وقت‌ آن‌ برای‌ آنان‌ وجود ندارد.
فضیلت‌ سوره زلزله: 
 در باره‌ فضیلت‌ این‌ سوره‌ احادیثی‌ آمده‌ است‌ از آن‌ جمله ‌حدیث‌ شریف‌ ذیل‌ به‌ روایت‌ انس‌بن‌مالك‌ رضی الله عنه است‌ كه‌ رسول‌ الله  صلّی الله علیه و سلّم به‌ مردی‌ از یاران‌ خود فرمودند: «ای‌ فلان‌! آیا ازدواج‌ كرده‌ای‌؟ گفت: یا رسول‌الله! به‌ خدا سوگند كه‌ من‌ چیزی‌ ندارم‌ تا با آن‌ ازدواج‌ كنم‌!! فرمودند: آیا  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‏همراه‌ تو نیست‌؟ گفت: چرا، هست‌. فرمودند: این‌ سوره‌ ثلث‌ (یك‌سوم) قرآن ‌است‌. فرمودند: إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‏همراه‌ تو نیست‌؟ گفت: چرا، هست‌. فرمودند: این‌ سوره‌ ربع‌ (یك‌چهارم) قرآن‌ است‌. فرمودند: آیا  قُلْ یا أَیهَا الْكَافِرُونَ ‏همراه‌ تو نیست‌؟ گفت: چرا، هست‌. فرمودند: این‌ سوره‌ نیز ربع ‌(یك‌چهارم) قرآن‌ است‌. فرمودند: آیا« إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا »‏همراه‌ تو نیست‌؟ گفت: چرا، هست‌. فرمودند: این‌ سوره‌ نیز ربع‌ (یك‌چهارم) قرآن‌ است‌؛ پس‌ ازدواج‌ كن‌».
همچنان در حدیثی دیگری از:
 حضرت انس وابن عباس روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده ه است که :سوره «زلزال » نصف قرآن و «اخلاص » یک سوم قرآن و «کافرون » یک چهارم قرآن است . ( رواه النسا ئی وابن ماجه عنها )
محتوا سوره:
به طور كلى موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از: وقوع زلزله هولناك زمین در هنگامه رستاخیز، بیان این حقیقت كه در هنگامه قیامت و با وقوع زلزله شدید آن زمین بارهاى سنگین خویش را بیرون مى افكند بارهایى كه به نظر بسیارى از مفسران تعداد عظیم انسان هایى است كه از درون قبرها بر مى خیزند، اشاره به این كه در آن روز انسان علت حوادث را جویا مى شود، تصریح به این حقیقت كه زمین در آن روز عظیم تمامى اخبار خویش را بازگو مى كند، تصریح به این حقیقت كه وقایع آن روز به اشاره الهى است، اشاره به برانگیخته شدن انسان ها به صورت گروه هاى مختلف از درون قبرها اشاره به حساب و كتاب دقیق اعمال انسان  در آن روز و این كه هركس حتى به اندازه ذره اى نتیجه عمل خویش را خواهد دید.
 از مهمترین محورهاى سوره مباركه زلزال اشاره به زلزله وحشتناك روز قیامت  است كه در اصطلاح بر آن نفخ صور اول مى گویند. در این روز انسان ها از این اتفاقات به شگفت مى آیند. پیام این قسمت سوره مباركه زلزال آن است كه قبل از فرارسیدن این روز مومنان خود را باید براى حضور در صحنه رستاخیز آماده كنند. در بخش دوم سوره زلزال به برخورد انسان با اعمالش در روز قیامت اشاره شده در واقع حساب رستاخیز بسیار دقیق است و انسان ها باید مراقب اعمال خود باشند.
سوره زلزله با معرفی زمین به عنوان یکی از شاهدان اعمال، تأثیر بسزایی در مخاطبان خود به جا می‌گذارد، زیرا اگر کسی به این حقیقت توجه کند که زمینی که بر آن ایستاده و درختان و کوه‌ها و سایر اشیائی که در اطراف او هستند، همچون چشمانی بیدار همه حرکات و افکار او را ثبت می‌کنند و روزی علیه او گواهی خواهند داد، هیچ گاه خود را تنها نمی‌یابد و به خود جرأت گناه نمی‌دهد.
وجـه‌ تسمـیـه: 
این‌ سوره‌ به ‌سبب‌ افتتاح‌ با خبر دادن‌ از حادثه  زلزلهٔ‌ سخت، قبل از رسیدن و آمدن روز قیامت،  «زلزله‌» یا «زلزال‌» نامیده‌ شد. 
تفسیر سوره زلزله:
»إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا ‏»(1)آن گاه که  زمین به شدت تکان می‌خورد و به لرزه انداخته می‌شود و کوه‌های آن از هم می‌پاشد و تپه‌ها برابر می‌شوند و زمین به میدانی صاف وهمواره و بدون فراز و نشیب تبدیل می‌شود. 
و زمین بارهاى سنگین خود را بیرون افکند. و انسان با خود بگوید: زمین را چه شده است؟ (که اینگونه سخت مى‌لرزد). در آن روز زمین خبرهاى خود را بازگو کند. چرا که پروردگارت به آن وحى کرده است. در آن روز مردم به طور پراکنده (از قبرها)بیرون آیند تا کارهایشان به آنان نشان داده شود. پس هر کس به مقدار ذرّه‌اى کار نیک کرده باشد همان را ببیند. و هرکس هم وزن ذره‌اى کار بد کرده باشد آن را ببیند.
‏« إِذَا...»: اشاره به زلزله شدید قیامت است (مراجعه شود به سوره : حجّ‌ / 1).
کلمة (زُلْزِلَتْ) یعنی به شدت تکان خورد و پریشان شد و زمین با لرزة بزرگ خود که آخرین لرزیدن آن است به شدت ناموزون شد. و این ماهیت زلزلة قیامت است که زلزله‌های دنیا نمونه‌های کوچک و محدود آن هستند.
« زِلْزَالَهَا » : زلزله‌ای كه مخصوص زمین است و چگونگی و شدّت آن را تنها پروردگار با عظمت می داند.‏

از روایات اسلامی وتفاسیر تعدادی کثیری از علماء اسلام طوری معلوم می شود که : دفینه ها ،قبلآ بیرون می آیند ، ولی ممکن است دفینه هایی که قبل از قیامت بیرون آمده بودند ، به مرور زمان زیر خاک رفته مدفون گردند ، سپس در روز قیامت بیرون آیند ، شاید حکمت ظاهر شدن دفینه ها این باشد که دوستداران مال با چشم خود ببینند ،که مال ، بیکار مانده است ،   وانسان ( کافر با مشاهدهی این وضع ) می گوید که چه شد این را (که زمین این چنین می لرزد وهمه دفینه بیرون می آیند ) در آن روز زمین همه (سخنان خوب وبد )خود را بیان می کند ، زیرا دستور وهدایت پروردگار با عظمت چنین است .
در ترمذی وغیره کتب احادیث در  حدیث مرفوعی آمده است ، هر کسی که بروی زمین چه عملی انجام داده باشد فرق نمی کند چه اعمال  خوب باشد ویا هم اعمال بد ، زمین یک یک آنرا  بیان می کند  ، واین گواهی وشهادت آن می باشد ) در آن روز مردم به گروهای مختلف در آمده ( از موقف وحساب ) بر می گردند ( کسانی که از حساب محشر فارغ شده اند بر می گردند ، برخی جنتی وبرخی  جهنی قرار گرفته به جنت ودوزخ می رون ) تا که (ثمرات ) حال خود را ببینند ، پس کسی که (در دنیا ) به قدرذرهای نیکی می کند آن را خواهد دید ، وکسی که به قدر ذره ای بدی  می کند آن را خواهد دید ( به شرطی که تا آن وقت آن بدی ونیکی بر قرار بماند، والا اگر به سبب کفر آن نیکی به باد  رفته باشد ویا به سبب ایمان وتوبه ، بدی عفو گردد ، آن مشمول این نمی باشد ، زیرا نه آن نیکی باطل شده نیکی است ونه بدی عفو شده شر وبدی می باشد ، لذا در میدان محشر آنها در جلو نمی آیند .)  
امام بخاری در حدیثی  از حضرت ابوهریره روایت کرده که پیامبرصلی الله علیه وسلم در مورد وقت ویکی از علایم قیامت فرموده است : «قیامت برپا نمی‌شود تا زمانی که علم از میان مردم برداشته می‌شود، و زلزله‌های فراوان به وقوع می‌پیوندد و زمان
 ( برای  طی مسافت ) به هم نزدیک می‌شود و فتنه‌ها و بی‌بند و باری که همان قتل و کشتار است زیاد می‌شود و مال و ثروت شما بسیار شده و به وفور یافت می‌شود».( به روایت بخاری، حدیث شمارة (989).
مفهوم زلزله بزرگ قیامت را تاحدودی برای ما روشن می‌سازند، قیامتی که خداوند وعدة شکنجة کافران را در آن داده است و می‌فرماید :« یا ایُّها النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ اِنَّ زَلْزَلَهَ السَّاعَهِ شَیءٌ عَظیمٌ
ƒ» (سوره حج : 1) «ای مردم! از پروردگارتان بترسید، واقعاً زلزلة قیامت چیز بزرگی است».
« ‏وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ‏»(2)  و زمین گنجها ومرده های بطن خود را در نفخه دوم  بیرون می‌اندازد».منظور از سنگینی زمین انسان است، عبارت از همان مخلوق مکلفی که برای بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین خلق شده است. او وزین و سنگین است زیرا قبول امانت نموده و خداوند آسمان‌ها و زمین را برای وی رام کرده و جانشین خود در زمین ساخته است که اگر عقل او بر شهوتش چیره گردد از ملائکه برتر و اگر شهوت او بر عقلش چیره گردد از حیوات پست‌تر ست.
امام طبری در جلد 30، صفحه 265 تفسیر خویش می نویسد :«  زمین جسم همة مردگان را به صورت زنده بیرون می‌اندازد و مردگان درون زمین بر آن سنگینی می‌کند ... و ابن عباس گفته منظور مردگان هستند».

 ابن کثیر نیز در جلد 4، صفحه 540  تفسیر خویش نوشته است: ( یعنی آنچه از مردگان در زمین است را به بیرون پرت می‌کند. این نظر را چند تن از سلف ابراز داشته‌اند).
‏« أَثْقَالَ » : جمع ثِقْل ، بارهای سنگین . مراد همه گدازه‌ها و دفینه‌ها و گنجینه‌ها و اموات و جز اینها است (مراجعه شود به سوره  : عنكبوت‌ / 13 ، وسوره :نحل‌ / 7 ).‏
«‏وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا ‏»(3)  و انسان می‌گوید : زمین را چه شده است‌ ؟‏این گفتة انسان از روی تعجب و ترس است.

‏« الإنسَانُ »: انسانی كه تكانهای غیرعادی و دگرگونیهای وحشتناك زمین را می‌بیند .
با خود می گویند  « مَا لَهَا » : زمین را چه خبر است‌ ؟ آن را چه شده است‌ ؟‏
«‏یوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ‏»(4)در آن روز ( كه سرآغاز قیامت است ) زمین خبرهای از اعمال نیک و بد ساکنان خود انسان‌ها ی خود را به زبان قال یا حال خواهد گفت كه چه چیزهائی بر آن گذشته است )
‏« یوْمَئِذٍ »: در آن روز . بدل از ( إِذَا ) است. « تُحَدِّثُ » : سخن می‌گوید . بازگو می‌كند . این سخن گفتن و بازگو كردن، یا به زبال قال است و زمین شاهد و ناظر اعمال انسانها بوده است ، و یا این كه به زبان حال است. یعنی وضع زمین بدان هنگام بیانگر همه چیز خواهد بود ، و در چنین روزی حق و باطل پدیدار خواهد شد. « أَخْبَارَهَا »: اخبار زمین ، اوضاع و احوالی است كه در آن زمان به چشم می‌خورد ، یا اعمال و افعالی است كه مردمان بر روی آن انجام داده‌اند و اینك بدانها گواهی می‌دهد . چرا كه همه چیز در جهان ثبت و ضبط است .‏
«‏بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ‏»(5)«بدان سبب است که پروردگار تو به او (زمین) پیام داده است». ( كه چه بشود و چه بگوید ) .‏
منظور اینست که خداوند، زمین را بر سخن گفتن توانا کرده و امر به کلام نموده است.

‏« بِأَنَّ رَبَّكَ . . . » : حرف باء، سببیه است. « أَوْحَیا » : پیام داد، فرمان داد ( مراجعه شود سوره  : نحل‌ / 68 ) .‏
«‏ یوْمَئِذٍ یصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّیرَوْا أَعْمَالَهُمْ ‏»(6)«در آن روز، مردمان پراکنده بیرون می‌آیند». (ورهسپار صحرای محشر می‌شوند ) تا نتیجه اعمال خویش را  ببینند ).‏
یعنی فرد
فرد و متفرق، بدون تجمع، بدون همفکر و همراه و همکار، بدون هیاهو وغالمغال  و تکبر با این حال که خداوند در آیه 65 سوره یس وصف نموده است: «امروز بر دهانهایشان، مُهر می‌نهیم و دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان بر دستاوردشان گواهی می‌دهند».
‏« یصْدُرُ »: بیرون می‌آیند.
 « أَشْتَاتاً »: جمع شَتیت ، پراكنده‌ها . مراد دسته دسته و فرد فرد است . حال است .
« لِیرَوْا » : تا بدی شان نمایانده شود .‏
 مفسرین می نویسند: مردم در روز  قیامت‌ بر احوال ‌مختلف‌ و پراكنده‌ای‌ از گورهای‌ خود به‌سوی‌ محل وایستگاه های ‌ حساب‌ بیرون‌ می‌آیند؛ برخی ‌از آنان‌ ایمن‌ و مطمئنند و برخی‌ ترسناك‌، برخی‌ به‌ رنگ‌ اهل‌ بهشت‌اند كه‌ رنگ ‌سپید است‌ و برخی‌ به‌رنگ‌ اهل‌ دوزخ‌ كه‌ رنگ‌ سیاه ‌است‌، برخی‌ به‌ سمت‌ راست ‌باز می‌گردند و برخی‌ به‌ سمت‌ چپ‌ چنان‌ كه‌ در ادیان‌ و اعمال‌ خویش‌ نیز متفرق‌اند. اما ابن‌كثیر در تفسیر آن‌ می‌گوید: «مردم‌ از موقف‌ حساب‌ گروه‌گروه ‌بازمی‌گردند». یعنی: در حالی‌ كه‌ به‌ انواع‌ و اصناف‌ مختلفی‌ تقسیم‌ شده‌اند، از شقی‌ گرفته‌ تا سعید و از بهشتی‌ تا دوزخی‌. آری‌! بازمی‌گردند: «تا اعمالشان‌ به‌آنان‌ نشان‌ داده ‌شود» یعنی: تا خداوند جلّ جلاله  اعمالشان‌ را به‌ آنان‌ ارائه‌ نماید و بگوید: اینك‌ این‌ شما و این‌ هم‌ اعمالتان‌. یا معنی‌ این‌ است: تا خداوند جلّ جلاله  جزا و نتیجه ‌اعمالشان‌ را به‌ آنان‌ نشان‌ دهد.
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ (7) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَه »(8) پس هر کس به اندازه ذره غباری کاروعمل نیک انجام دهد ، و یا بدی کسب نموده باشد، پاداش و سزای خود را خواهد دید .
‏« مِثْقَالَ ذرَّةٍ » : به اندازه ذرّه خاک (برخی آن را مورچه ریز می‌دانند كه نماد ریزی در میان عربها است .‏( ملاحظه شود سوره: نساء / 40 ، سوره یونس‌ / 61 )
همچنان علماء:
در موردکلمه « ذَرَّهٍ » می نویسند که:
ذره: عبارت‌ از گرد و غباری ‌است‌ كه‌ در شعاع‌  آفتاب دیده‌ می‌شود. در حدیث‌ شریف‌ آمده ‌است: «هیچ‌ كس‌نیست‌ مگر این‌كه‌ خود را در روز قیامت‌ ملامت‌ می‌كند زیرا اگر نیكوكار باشد، با خود می‌گوید: چرا بر نیكوكاری‌ خود نیفزودم‌؟ و اگر غیر از این‌ باشد هم ‌می‌گوید: چرا از گناهان‌ دست‌ نكشیدم‌؟» و این‌ امر در هنگام‌ مشاهده‌ ثواب‌ و عقاب‌ است‌. ابن‌مسعود رضی الله عنه می‌گوید: «آیه‌  فَمَن یعْمَلْ ... محكمترین‌ آیه‌ در قرآن‌ كریم‌ است‌».

اسباب نزول آیه 7- 8  سوره زلزله:
ابن ابو حاتم از سعید بن جبیر روایت کرده است : جون خدای پاک آیه « ویطعمون الطام علم حبه ... » ( سوره انسان آیه 8 ) را نازل کرد ، گروهی از مسلمانان فکر کردند هر گاه در راه الله چیز کم واندک ببخشند پاداش داده نمی شوند . وعداه ای دیگر می اندیشیدند به سبب ارتکاب گناهان کوچک ، دروغ ، چشم چرانی ، غیبت ومانند اینها توبیخ وسرزنش نمیشوند ومدعی بودند که خدا تنها به سبب گناهان کبیره آنها را به دوزخ می اندازد وبس . پس خدا جل جلاله :«وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَهُ ‏» نازل شد .
خوانندهٔ محـتـرم !
قابل تذکر است که:‌ علما بر عام‌ بودن‌ این‌ آیه‌ اتفاق‌نظر دارند. كعب‌ احبار می‌گوید: «خداوند جلّ جلاله  بر محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم دو آیه‌ نازل‌ كرده‌ است‌ كه‌ تمام‌ آنچه‌ را در تورات‌، انجیل‌، زبور و صحیفه‌هاست‌، دربر گرفته‌اند، این‌ دو آیه‌ عبارت‌اند از: « فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ ‏ وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَهُ».
همچنین‌ درحدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن‌جریر و ابن‌ابی‌حاتم‌ آمده‌ است‌ كه‌ ابوبكرصدیق‌ رضی الله عنه به‌ رسول‌ خدا‌‌ صلّی الله علیه و سلّم گفت:
یا رسول‌الله! آیا من‌ در روز قیامت‌ همسنگ‌ ذره‌ای‌ از عمل ‌شر را كه‌ عمل‌ كرده ‌باشم‌، می‌بینم‌؟ رسول‌ الله  صلّی الله علیه و سلّم فرمودند: «ای‌ ابابكر! ناخوشی‌هایی‌ كه‌ در دنیا می‌بینی‌، كفاره‌ مثقالهای‌ ذره‌ شر است‌ اما خداوند جلّ جلاله
 مثقالهای‌ ذره‌ خیر را برایت‌ ذخیره‌ می‌كند تا این‌كه‌ در روز قیامت‌ آنها را بازمی‌یابی‌».
وظیفه کاری شیطان در روز حشر:
قبل از همه باید گفت :که از احادیثی وروایات اسلامی طوری معلوم می گردد که با برپایی قیامت و دمیده شده نفخ صور همه موجودات خواهند مُرد و قطعا در این جمله : ابلیس نیز مانند سایر انس و جن از بین خواهد رفت، اما کیفیت نابودی و مردن وی برما مشخص نیست، جز اینکه  مطابق فحوی کلی سوره « زلزله » باید بگویم که :در هنگام نفخ صور اول زلزله بسیار هولناکی اتفاق می افتد که از ترس آن زن شیرده نوزاد شیرخواره اش را فراموش می کند.
در قرآن کریم آمده: «
 قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (سوره ص 79-81). یعنی: ابلیس‌ «گفت‌: پروردگارا! پس‌ مرا تا روزی‌ که‌ مردمان‌ برانگیخته‌ می‌شوند، مهلت ‌ده» یعنی‌: مرا شتابان‌ نمیران‌ و به‌ من‌ تا یک‌ نهایتی‌ مهلت‌ ده‌ که‌ آن‌ نهایت‌، روز برانگیخته ‌شدن‌ آدم‌ و نسل‌ وی‌ بعد از مرگشان‌ است‌. خداوند متعال‌ «فرمود:» پذیرفتم‌ «تو از مهلت‌یافتگانی‌ تا روز معین‌ معلوم» که ‌من‌ آن‌ را برای‌ فنای‌ خلایق‌ مقدر و معین‌ کرده‌ام‌.
در این آیه ذکر شده که ابلیس تا « وقت معلوم»  فرصت دارد، اما علما و مفسرین در معنای آن دو نظر دارند:
اول: اجل ابلیس مشخص است و علم آن تنها نزد خداوند است که چه وقت اجلش به سر خواهد رسید.
دوم: گروهی از مفسرین گفته اند که: آن‌ وقت‌ دمیدن‌ نفخه‌ دوم و هنگام برانگیخته شدن خلایق ‌است‌.
دلیل‌ این‌که‌ ابلیس‌ تا روز رستاخیز مهلت‌ خواست‌، این‌ بود که‌ از مرگ‌ نجات‌ یابد زیرا اگر او تا روز رستاخیز مهلت‌ می‌یافت‌، نمی‌مرد پس ‌خداوند متعال‌ او را مهلت‌ داد اما نه‌ تا روز رستاخیز بلکه‌ تا روز «صعق‌» که‌ روز مرگ‌ همه‌ مخلوقات‌ است‌:
 «
 وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَی فَإِذَا هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ» (سوره زمر 68) «و در صور دمیده‌ می‌شود پس‌ هرکه‌ در آسمانها و هرکه‌ در زمین‌ است‌ بی‌هوش‌ درمی‌افتد» این‌ همان‌ نفخه‌ دوم‌ یا نفخه‌ «صعق‌» است‌.
صعق‌: عبارت‌ از مرگ‌ فوری ‌است‌. صور: بوق‌ یا شاخی‌ است‌ که‌ اسرافیل‌ در آن‌ می‌دمد و از بس‌ صدایی ‌هولناک‌ دارد، تمام‌ اهالی‌ آسمانها و زمین‌ از ترس‌ آن‌ می‌میرند».
سوم: اکثر علما فرموده اند که منظور از « وقت معلوم »  یعنی نفخه اول (فزع) است که دمیده می شود که جمیع خلایق می میرند، یعنی حتی بعد از نفخه دوم هم نیست، زیرا نفخه دوم برای برانگیخته شدن پس از مردن است. و رأی ابن عباس رضی الله عنه هم همان نفخه اول است.
بعضی نفخه فزع و صعق را یکی نمی دانند، اما
 و در کتاب »تذکره » امام  قرطبی آمده است: «نفخه فزع همان نفخه صعق است، چون ترس و وحشت لازم و ملزوم همدیگرند، مردم ابتدا دچار ترس و هراس صدای قیامت میشوند، سپس جان به جان آفرین تسلیم میکنند».
اما در قیامت سخت ترین عذاب برای اوست، و هیچگاه پایانی بر عذابش وارد نمی شود و تا ابد در عذاب سخت الهی قرار می گیرد. خداوند متعال بعد از آنکه به شیطالن مهلت داد، به وی وعید می دهد که: «
 قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ» (ص 84-85). یعنی: فرمود: «به حق سوگند، و حق می‏گویم، که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پر خواهم کرد!». بدین‌گونه‌، خداوند عزوجل سوگند یاد می‌کند که‌ ابلیس‌ و پیروانش‌ را به‌ دوزخ‌ وارد خواهد کرد تا بدانجا که‌ دوزخ‌ از آنان‌ پر و انباشته‌ شود.

چگونگی حشر انسانها  در روز قیامت:
مفسرین در مورد اینکه انسانها در روز قیامت  در چه حالت بدنی حشر می شوند ، می نویسند : انسانها درروز حشر در حال پا برهنگی، لخت و غیر ختنه شده حشر خواهند شد.
این علماء استدلال خویش را به حدیث ، صحیح مسلم و بخاری که از ابن عباس رضی الله عنه روایت گردیده مستند می سازند:که رسول
الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنَّکُمْ مَحْشُورُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا ثُمَّ قَرَأَ: «کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ»
( سوره الأنبیاء: 104. ) ( شما پابرهنه، لخت و غیر ختنه شده مبعوث خواهید شد، سپس آیه ذیل را از قرآن برای یاران تلاوت فرمود: (همان گونه که (نخستین بار سهل و ساده) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت می‌دهیم).
محدثین می افزایند: زمانیکه حضرت بی بی  عایشه رضی الله عنه از رسول
الله صلی الله علیه وسلم شنید که مردم روز قیامت عریان  و برهنه حشر خواهند شد، عرض کرد:
ای پیامبر الله ! زنان و مردان همه به سوی همدیگر نگاه خواهند کرد؟ رسول
الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: ای عایشه، صحنه خطرناکتر از این خواهد بود که مردم بسوی همدیگر نگاه کنند. (مشکاة المصابیح: (3/57).
البته در بعضی روایات آمده است که انسان در همان لباسی که هنگام
  مردن به تن داشته، حشر می شود، ابوداود، ابن حبان و حاکم از ابوسعید خدری نقل کردهاند که هنگام احتضار از اطرافیان خواست تا لباس تازهای برای او بیاورند، سپس آنرا پوشید و فرمود از رسول الله  صلی الله علیه وسلم شنیدهام که می فرمود: «إن المیت یبعث فی ثیابه التی یموت فیها» سلسلة احادیث الصحیحة، شماره 1671.(همانا میت در همان لباسی که در آن رحلت کرده است، حشر می شود). حاکم این حدیث را صحیح و موافق با شرایط  صحیح بخاری و مسلم قرار داده است. امام بیهقی با سه روش میان این حدیث و حدیث گذشته توافق ایجاد نموده است:
1
 - لباسی که هنگام مرگ به تن داشتهاند، بعد از بلند شدن از قبر پاره می شود، در نتیجه برهنه و لخت در مقابل حشر قرار می گیرند، اما بعد ازموقف حشر لباس بهشتی به تن می کنند.
2-
  زمانی که پیامبران و بعد از آنها صدیقین و به دنبال صدیقین بنا به مراتب، انسانهای دیگر لباس می پوشند، جنس لباس هر کدام از همان لباسی است که هنگام مرگ به تن داشته است، ولی هنگام ورود به خلد برین لباس بهشتی به تن می کنند.
3-
  منظور از لباس در حدیث بعدی، اعمال هستد، یعنی هر انسانی در حال انجام عملی حشر می شود که موقع مردن مشغول انجام آن بوده است، خداوند میفرماید:   «وَلِبَاسُ التَّقْوَیَ ذَلِکَ خَیْرٌ » ( سوره الأعراف: 26 ) (لباس تقوا و ترس از خدا، بهترین لباس است).
«وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ» ( سوره المدثر: 4)
  (و جامه خویش را پاکیزه دار (و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان).
امام بیهقی برای توجیه جواب سوم به حدیثی از کاکایش استدلال می کند که رسول
الله صلی الله علیه وسلم فرموده: «یبْعَثُ کُلُّ عَبْدٍ عَلَی مَا مَاتَ عَلَیْه»ِ. (النهایة ابن کثیر 1/288.)(هر انسان در حال انجام عملی مبعوث و محشور می گردد که موقع مردن مشغول انجام آن بوده است).

هر چند از حدیث جابر در صحیح مسلم نمی توان استباط کرد که انسان در همان لباسی حشر می شود که در آن وفات کرده است، چون مفهوم حدیث بنا به دلایل دیگر این است که انسان اگر هنگام مرگ بر کفر یا ایمان، شک یا یقین جهان را وداع گفته باشد در قیامت هم بر همان حال و وضعیت زنده می شود و به بارگاه الهی می شتابد، همانگونه که در حدیث دیگر آمده انسان بر همان کرداری حشر میگردد که هنگام مرگ آنرا انجام می داد، حدیث مسلم از عبدالله بن عمر این مفهوم را تأیید می نماید که می فرماید از رسول الله  صلی الله علیه وسلمشنیدم که می فرمود:  «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ عَذَابًا أَصَابَ الْعَذَابُ مَنْ کَانَ فِیهِمْ ثُمَّ بُعِثُوا عَلَی أَعْمَالِهِمْ»(اگر خداوند اراده کند که قومی را در دنیا مجازات کند، آنها را دچار عذاب و هلاکت می سازد، سپس با همان حالت آنها را زنده می کند) صحیح مسلم: ‌(2/2206) شماره: (2879).
اگر کسی در حالت احرام بمیرد، روز قیامت در حال لبیک گفتن حشر می شود، بخاری و مسلم از حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه روایت شده که مردی در سفر حج با رسول
الله صلی الله علیه وسلم همراه بود، از روی شتر خود افتاد و گردنش شکست و مرد، رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اغْسِلُوهُ بِمَاءٍ وَسِدْرٍ وَکَفِّنُوهُ فِی ثَوْبَیْنِ وَلَا تُحَنِّطُوهُ وَلَا تُخَمِّرُوا رَأْسَهُ فَإِنَّهُ یُبْعَثُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُلَبِّیًا» مشکاة المصابیح: 1/520 و شماره حدیث: 1637 می باشد.(با آب و سدر او را غسل دهید و در همان دو پارچه احرام او را کفن دهید، به  او عطر نزنید و سرش را نپوشانید، چون در روز قیامت در حالت احرام و لبیک گفتن حشر خواهد شد).
شهید روز قیامت در حالی حشر می شود که از زخمش خون می ریزد، رنگ خون قرمز است، ولی بوی عطر از آن بلند می شود.
با توجه به روایات مذکوره تلقین   مریض درحال مرگ در حالت مردن به لا اله الا الله مستحب است تا در حالت توحید بمیرد و روز قیامت در حالت توحید حشر شود.
 
یادداشت:
 خداوند عیناً همان انسانهای مرده را زنده می
کند، اما این آفرینش با حیات دنیوی اندکی متفاوت است، یکی از تفاوت های قابل ملاحظه این است که جسد تازه با وجود بلا و مصیبت های فراوان، نابود نمی شود، خداوند می فرماید: «وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ»( سوره  إبراهیم: 17). (مرگ از هر سو بدو روی می‌آورد و حال این که نمی‌میرد).
در حدیثی که حاکم با سند صحیح از عمرو بن میمون اودی روایت می کند، آمده که معاذ بن جبل بلند شد و فرمود: «یا بنی أود! إنی رسول رسول الله صلی الله علیه وسلم تعلمون المعاد إلی الله، ثم إلی الجنة أو إلی النار، وإقامة لا ظعن فیه، وخلود لا موت فی أجساد لا تموت» سلسلة الاحادیث الصحیحة: (1668).
یعنی: ای بنی اود من فرستاده رسول خدا هستم، شما از برگشتن بسوی خداوند مطلع هستید، بعد از آن مسیر نهائی به سوی بهشت است یا به دوزخ، در قیامت زندگی ماندگار است و کسی کوچ نمی کند، همه برای ابد آفریده می شوند و مرگ در کسی را نمی زند، اجساد برای نابودی زنده نمی شوند.
از جمله این تفاوت ها دیدن و رویت موجوداتی است که در دنیا آنها را نمی دیدند، یا نمی توانستید آنها را ببینید، چون انسان ها در آن روز، فرشتگان و جن ها را می بینند، همچنین یکی دیگر از تفاوت ها و شگفت های قیامت این است که بهشتیان آب دهان، ادرار و مدفوع ندارند.
این تفاوت ها به معنی آن نیستند که زنده شدگان قیامت موجوداتی مخالف مخلوقات قیامت هستند، همانگونه که ابن تیمیه می فرماید: «هر دو حیات از یک جنس واحد هستند، در صفات و حالاتی با هم متفق، مشابه و متماثل هستند و در برخی حالت دیگر با هم شباهتی ندارند، بر این اساس است که قیامت را مبدأ می نامند، چون هر چیزی به اصل و اساس خودش بر می گردد، بنا براین لفظ «اعاده » مقتضی مبدأ و معاد است». مجموع الفتاوی: (17/253).

یادداشت:
اهل جنت به بهترین و زیباترین شکل و صورت (یعنی: شکل و صورت پدر خود حضرت آدم علیه السلام وارد بهشت می‌شوند. پس هیچ شکل و صورتی کامل تر و زیباتر از صورتی که خداوند آدم ابوالبشر را بر آن آفریده است وجود ندارد. خداوند آدم را با دست های خود آفریده، آفرینش وی را به اتمام رسانده و به زیباترین صورت او را در آورده است. لذا هر کس که وارد بهشت شود، به صورت آدم و ساختار جسمی او خواهد بود. خداوند آدم را بسیار قد بلند، مانند: درخت خرما بلند آفریده است که طول او شصت ذراع بوده است. در صحیح مسلم از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده‌ که‌ رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «خداوند آدم را به صورت خود آفریده است. بلندی قدش شصت ذراع است. لذا هر کس که داخل بهشت شود بر همان صورت آدم داخل می‌شود. طولش شصت ذراع است. بعد از آفریدن آدم ارتفاع قامت انسانها همواره رو به کاستی بوده است». صحیح مسلم، کتاب: الجنة ، باب یدخل الجنة اقوام افئدتهم مثل افئدة الطیر: 2841 .
و از
 جمله‌ زیبائی صورت و چهره های اهل بهشت این است که مانند نوجوان بدون ریش خواهند بود. چنان به‌ نظر می‌رسند که سرمه کشیده اند، و همه‌ی آنها 33 ساله وارد بهشت می‌شوند.
در مسند احمد و سنن ترمذی از معاذ بن جبل روایت شده‌ که‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:«یدخل اهل الجنه جرداً مرداً کانهم مکحلون ابناء ثلاث و تلاثین».(اهل جنت در حالی وارد جنت می‌شوند که‌ مجرد و بدون ریش هستند. چنان زیبا خواهند بود،
 که گوئی سرمه به چشم کشیده اند و 33 سال عمر دارند). صحیح مسلم: (7928).
یادداشت:
 اهل دوزخ به شکل و صورتی بسیار بیمناک و فربه‌ - که مقدار حجم آنها جز پروردگار کسی دیگر نمی‌تواند، اندازه کند- وارد دوزخ می‌شوند. در حدیثی که ابو هریره آن را از رسولالله صلی الله علیه وسلم نقل می‌کند، چنین آمده است: «ما بین منکبی الکافر مسیرة ثلاثة ایام للراکب المسرع ». صحیح مسلم، باب النار یدخلها الجبارون (4/2190).
یعنی: (در روز قیامت لاشه‌ی کافر چنان بزرگ می‌شود که‌ اسب سوار تند و تیز در طی سه‌ روز می‌تواند فاصله‌ی میان دو شانه‌ی آن را بپیماید).
بزرگی حجم و جسم کافر بخاطر آن است تا به‌ عذاب و شکنجه اش افزوده شود. امام نووی در شرح این احادیث می‌فرماید: «همه اینها بخاطر آن است که‌ شکنجه اش به حد نهائی برسند. آری ایمان به‌ همه این کارها واجب است. چون رسول صادق المصدوق بدان خبر داده است. شرح نووی علی مسلم :(17/186).
ابن کثیر در شرح و توضیح این احادیث می‌گوید: «لیکون ذلک انکی فی تعذیبهم، واعظم فی تعبهم و لهیبهم، کما قال شدید العقاب: (لیذوقوا العذاب)» "نهایه" لابن کثیر.
(این افزودگی به‌ لاشه‌ی کافر بدان جهت است تا عذاب بیشتری را بچشد، همانطور که خدای شدید الغقاب می‌فرماید: تا عذاب را بچشند).  والله اعلم

پناه گزینان عرش الهی :
بخاری ومسلم در صحیح خود از ابی هریره ، روایت می کند که رسول اکرم الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمْ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ رَبِّهِ وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِی الْمَسَاجِدِ وَرَجُلَانِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَیْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ أَخْفَی حَتَّی لَا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ».
( بخاری کتاب اذان، باب « من جلس فی مسجد».)
روزی که مردم در میدان محشر در گرمای سوزان آفتاب با سختی هایی مواجه می
شوند که کوههای بلند و محکم تاب و توان تحمل آن را ندارند، هفت گروهی از برگزیدگان زیر سایه عرش الهی در نهایت آرامش و اطمینان به سر می برند و از این ناراحتی و هراسی که دیگران را فرا گرفته گزندی نمی بینند.

این دسته دارای همتی والا و عزم و ارادهی آهنینی هستند، عقیده اسلامی با خون و گوشت آنها عجین شده، زیرا ارزشهای متعالی اسلام برآنها حکومت می کرد و یا مشغول  کرداری بودند که در میزان اسلام دارای اهمیت و وزنهی فراوانی بود.

- یکی از این راد مردان امام عادلی است که با وجود قدرت و امکانات فراوان، از طغیان و فساد کردن فرسنگها فاصله گرفته‌ و میان انسانها با عدالت رفتار می کند و عدل و قسط را مطابق با موازین و اصول شرعی پیاده می کند.

- یکی دیگر جوانی است که توام با بندگی خداوند پرورش یافته و نفس اماره را با لگام تقوی مهار کرده و به هوس و خواسته های نفس اماره، پاسخ رد داده و عمرش را بدون آلایش به گناه سپری نموده است.
- یگی دیگر کسانی که با طاعت و بندگی، مساجد خدا را آباد کرده و در فضای معنوی آنها احساس سکون و آرامش می کنند و هرگاه از مساجد جدا شوند، روح و روانشان همواره متوجه مسجد خواهد بود.
- یکی دیگر کسانی
 هستند که صرفا بخاطر خداوند با همدیگر محبت و دوستی می کنند و پیوند برادری آنها فقط بخاطر خداوند است، گردهماییاشان در نیکی و تقوی و اصلاح است و جدایی آنها نیز مبتنی بر اعمال نیک خواهد بود.
- یکی دیگر کسانی
 هستند که زمینه گناه و فتنه در شکل زیباترین زن ها برای شان فراهم می شود، اما تقوی و ترس از خدا نمی گزارد مرتکب عملی خلاف میل پروردگار شوند.
- یکی دیگر کسانی
 هستند که فقط برای خشنودی خداوند انفاق می کنند، و انفاق آنها در پنهانترین شیوه صورت می گیرد، به گونه‌ای که خود هم از آن اطلاع پیدا نمی کنند.
- آخرین گروه کسانی
 هستند که دلهایشان سرشار و مملو از خوف خداوند است و بر اثر آن ترس و خوف در عالم تنهایی، اشک می ریزند.
خواندن نماز برای دفع زلزله:
قبل از همه باید گفت : که در شرع اسلامی برای دفع زلزله نمازی وجود ندارد، وهیچ حدیثی از شخص پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد نشده که ایشان ( بجز برای کسوف ) نمازی تحت عنوان  دفع مصایب از جمله زلزله ویا  دفع  طوفان ها و سیل ها و غیره.. خوانده باشد .
بر همین استدلال است که برخی از علماء : نماز خواندن را بجز برای کسوف و خسوف روا نمی دانند.
ولی هستند تعدای از فقهای مذاهب که با استناد به روایتی از حضرت ابن عباس رضی الله عنه  حکم نموده اند که :خواندن نماز( به همان شیوه ای که برای نماز کسوف خوانده می شود ) در وقت روی دادن هر نشانه ای از آیات الهی مانند :زلزله، طوفان، سیلابهای ویرانگر .. مستحب است؛ و روایت ابن عباس رضی الله عنه چنین است:« أنه صلی فی زلزلة بالبصرة کصلاة الکسوف، ثم قال : هکذا صلاة الآیات ».یعنی: «ابن عباس به دلیل زلزله شهر بصره همانند نماز کسوف خواند، سپس گفت : نماز آیات اینگونه است».
این روایت را ابن أبی شیبة (2/472) وعبد الرزاق (3/101)، و بیهقی در « السنن الکبری» (3/343) آوردند و بیهقی گفته : این عمل از ابن عباس ثابت است، و حافظ ابن حجر در (فتح الباری (2/521) آنرا صحیح دانسته است.
علامه کاسانی حنفی می گوید : «نماز خواندن در وقت هر ترس و هراسی (که بر مردم وارد می شود) مستحب است، مانند : باد شدید، و زلزله، و تاریکی (در روز)، و باران مداوم؛ زیرا اینها از مخاوف هستند، و موجب هول و هراس اند..». ( بدائع الصنائع  (1/282).
و در کتاب « منح الجلیل شرح مختصر خلیل» (1/333) از کتب مالکیه آمده : «و نماز زلزله و دیگر آیات مخوف شبیه وبا و طاعون مستحب است، بصورت جماعت با دو رکعت یا بیشتر».
و اما حنابله تنها نماز زلزله را مستحب می دانند، و آنهم به دلیل روایت ابن عباس، غیر آنرا مشروع نمی دانند. نگاه به : « کشاف القناع» (2/66) .

و در کتاب «  التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید» (3/318) چنین آمده : «.. و امام مالک و شافعی معتقد به خواندن نماز در وقت زلزله و تاریکی (در روز) و باد شدید نبودند، ولی گروهی از اهل علم از جمله امام احمد و اسحاق و ابوثور به نماز خواندن در این مواقع معتقد بودند، و از ابن عباس روایت شده که او در وقت زلزله نماز خوانده، و ابوحنیفه هم گفته : اگر کسی نماز بخواند خوب است، و اگر هم نخواند ایرادی ندارد.
و بعد مولف ادامه می دهد : از پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد نشده که در عصر ایشان زلزله آمده باشد و سنتی در این باره (یعنی خواندن نماز در وقت زلزله) به صحت نرسیده، و اولین زلزله در عهد اسلام در زمان خلافت عمر رضی الله عنه بوده است..
حماد بن سلمه از قتاده از عبدالله بن حارث روایت می کند که در شهره بصره زمین لرزید، ابن عباس گفت : والله نمی دانم زمین لرزید یا زمین (زیر پای) من بود، لذا بلند شد و همراه مردم نماز کسوف خواند».
و اما امام نووی در ( المجموع  (5/61) می گوید که : امام شافعی معتقد بود که نماز آیات را می توان بصورت انفرادی در خانه و بدون جماعت خواند.
و شیخ الاسلام ابن تیمیه معتقد بود که خواندن نماز در وقت هر نشانه ای از آیات الهی مشروع است، می گوید : «و نماز (به شیوه) کسوف برای هر آیتی مانند زلزله و غیر آن خوانده می شود، و این قول ابوحنیفه و روایتی از احمد و محققین حنابله و دیگران است». ( الفتاوی الکبری  (5/358). و اما شیخ  ابن عثیمین درباره خواندن نماز بغیر از کسوف و خسوف می گوید :
 «علماء بر سه قول اختلاف نظر دارند :
قول اول : برای هیچ آیتی نماز خوانده نمی شود بجز برای زلزله .
و اینها می گویند : در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم باد و طوفان و بارانهای شدید وجود داشته ولی نمازی برای این موارد نخواندند، اما برای زلزله به روایت ابن عباس و علی ابن ابیطالب رضی الله عنهم استناد می کنند که آنها در وقت زلزله نماز خواندند، پس حجت آنها عمل صحابی است.
قول دوم : تنها برای خورشید و ماه نماز خوانده می شود، چون پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند : « فَإِذَا رَأَیْتُمُوهُمَا فَصَلُّوا ». یعنی : «هرگاه خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی روی داد نماز بخوانید». متفق علیه.
بجز این دو برای هیچ آیتی از آیات تخویف (هولناک) نمازی خوانده نمی شود، و عمل ابن عباس اجتهاد شخصی ایشان بوده است.

قول سوم : برای هر آیت هولناکی نماز خوانده می شود.

و دلیل آنها چنین است :
1- عمومیت علت فرموده پیامبر صلی الله علیه وسلم : «إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللهِ، یُخَوِّفُ اللهُ بِهِمَا عِبَادَهُ». یعنی : «همانا خورشید و ماه دو نشانه از آیات الهی هستند، که خداوند بوسیله آن دو بندگانش را می ترساند». مسلم (911).
و گفتند : هر آیتی که در آن ترس و هراس باشد، می توان برای آن نماز خواند.
2- سختی و هراسی که در بعضی آیات ایجاد می شود از سختی کسوف بیشتر است.
3- آنچه از عمل ابن عباس و علی رضی الله عنهم روایت شده، دلالت می کند که نماز تنها مختص کسوف نیست، و هر چیزی که تخویف و هراس داشته باشد می توان برای آن نماز خواند.
4- .. و اگر در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم بار و رعد و برق و مانند اینها بودند و نماز نخواندند، دلیل بر خلاف گفته ما نیست؛ زیرا ممکن است آن باد معمولی باشد و مردم به شدت آن عادت گرفته باشند و برای آنها ترسناک نبوده باشد، .. درست است که بعضی از رعد و برقها بسیار بزرگ و ترسناک است، ولی آیا رعد و برق زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم هم تا این حد ترسناک بوده؟ چه کسی می تواند ثابت کند که اینگونه بوده؟..
این رای سوم رای برگزیده شیخ الاسلام ابن تیمیه است که راجح هم همین است». « الشرح الممتع   (5/193) با اختصار اندک و جزئی.

صدق الله العظیم و صدق  رسوله نبی الکریم.

 

فـهـرست مطالب:
معلومات مؤجز 
 ترجمه مؤجز 
 پیام‌های سوره 

اسباب  نزول 
فضیلت‌ سوره زلزله
محتوی سوره
وجه‌ تسمیه
تفسیر سوره زلزلة

وظیفه کاری شیطان در روز حشر
چگونگی  حشر انسانها  در روز قیامت
پناه گزینان عرش الهی 
 خواندن نماز برای دفع زلزله 

منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص
هروی
 -
فیض  الباری شرح صیح البخاری  داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین 
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
-  تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)

- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن حکمتیار
- تفسیر معارف القران  مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی  دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور 
- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی  مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری

 

 برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.

 

تفسیر احمد سوره نبأ

تفسیر احمد سوره نازعات

تفسیر احمد سوره  عبس

تفسیر احمد سوره تکویر

تفسیر احمد سوره انفطار

تفسیر احمد سوره مطففین

تفسیر احمد سوره انشقاق

تفسیر احمد سوره بروج

تفسیر احمد سوره طارق

تفسیر احمد سوره اعلی

تفسیر احمد سوره غاشیه  

تفسیر احمد سوره فجر

تفسیر احمد سوره بلد

تفسیر احمد سوره شمس

تفسیر احمد سوره لیل

تفسیر احمد سوره ضحی

تفسیر احمد سوره شرح

تفسیر احمد سوره تین

تفسیر احمد سوره علق

تفسیر احمد سوره قدر

تفسیر احمد سوره بینه

تفسیر احمد سوره زلزله

تفسیر احمد سوره عادیات

تفسیر احمد سوره قارعه

تفسیر احمد سوره تکاثر

تفسیر احمد سوره عصر

تفسیر احمد سوره همزه

تفسیر احمد سوره فیل

تفسیر احمد سوره قریش

تفسیر احمد سوره ماعون

تفسیر احمد سوره کوثر

تفسیر احمد سوره کافرون

تفسیر احمد سوره نصر

تفسیر احمد سوره مسد

تفسیر احمد سوره اخلاص

تفسیر احمد سوره فلق

تفسیر احمد سوره ناس 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش