
تفسيراحمد سوره نصر
تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي – سعيد افغاني»»
مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»
برای مشاهده تفاسیر اهل سنت به زبان فارسی اینجا کلیک کنید.
سوره النصر
اين سوره در « مدينه » نازل شده و داراى 3 آيه است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾
برای دانلود نسخه pdf اینجا کلیک کنید.
ترجمه مؤجز:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام الله بخشنده مهربان
«إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ »(1)«آنگاه که نصرت الهی بیاید وفتح وگشایش ».
«وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجاً» (2)«و مردم را ببینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند».
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً» (3)«پروردگار خود را سپاس و ستایش کن و از او آمرزش بخواه بیگمان او توبهپذیر است».
معلومات مؤجز:
(سورهٔ النصر ) مکی بوده، داری (1) رکوع ، (3) سه آیت، (19) نوزده کلمه، (82 ) هشتاد ودو حرف و(34 ) سی وچهار نقطه است.
این سوره به اجماع مفسرین، مدنی است ونام آن سوره التودیع نیز می باشد. تودیع به معنای خداحافظی است، چون در این اشاره به نزدیک شدن وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم هست که به همین علت به آن سورهٔ التودیع گفته شده است.
اسباب نزول سوره :
عبد الرزاق در « مصنف » از معمر از زهری روایت می کند : رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگام فتح مکه وارد آن شهر شد خالد بن ولید (رض) را بطرف ( جناح پایین مکه مکرمه ) فرستاد ، وآن بزرگواربا سپاه تحت فرمان خود در آن قسمت با برخی از سپاه قریش مواجه شد وبا آنها به جنگ پرداخت وخدا جل جلاله مشرکان را مغلوب ومسلمانان را پیروز کرد ودر آن حال مسلمانان به دستور پیامبر صلی الله علیه وسلم سلاح خود را از گلوی شکست خوردگان برداشتند ، وسپس آنها دین اسلام را پذیرفتند .
خلاصه ی تفسیر:
( ای محمد ) وقتی مدد الله وفتح ( مکه با آثار خود ) برسند و(اثار مترتب بر آن فتح ، از این قرار هستند که ) تو می بینی مردم را که گروه گروه در دین خدا ( اسلام ) داخل می شوند ، پس ( آن وقت بدان که هدف از بقای شما در دنیا وبعثت شما ، که به خاطر تکمیل دین بود ، به پایان رسیده است ،اکنون سفر آخرت نزدیک شده است ، پس برای آن آماده باش ، و) برای پروردگارت تسبیح وتحمید انجام بده ، واز او آمرزش بخواه ( از اموری که برخلاف انجام گرفته است ( آمرزش بخواه ) او بسیار توبه پذیر است.
وجه تسمیه :
این سوره بدین سبب »نصر» نام گرفت كه با این فرموده خدای تبارك و تعالی:« إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » افتتاح شده است و مراد از آن، فتح مكه مكرمه یعنی همان فتح اكبری است كه فتحالفتوح نام گرفت. چنان كه این سوره به نام «تودیع» نیز نامیده میشود از آن روی كه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از نزول آن فقط هفتاد روز زنده بودند و در ربیعالاول سال دهم هجری به رحمت حق پیوستند. ابنعباس رضیالله عنهما میگوید: «این آخرین سوره قرآن كریم از نظر نزول است». ابنعمر رضیالله عنهما میگوید: «این سوره در میانه ایام تشریق بر رسول خدا صلّی الله علیه و سلّم نازل شد پس دانستند كه این پیام وداع است آنگاه سوار بر ناقه قصوی خطبه مشهور خویش را كه خطبه حجة الوداع است، ایراد نمودند». و راجع به فضیلت آن در حدیث شریف آمده است: « إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ معادل ربع قرآن است».
برخی از مفسرین مینویسند:این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است: در این سوره درجنب اینکه پروردگاربا عظمت ازفتح مکه به پیامبر اسلام مژده میدهد ، مژده این را هم میدهد که پرورد گار پیامبر اسلام را در این فتح یاری هم میرساند ومردم دسته دسته وگروه گروه داخل دین اسلام می گردند ، طوری که بسیاری از آنا ن یاوران او خواهند شد ، در حالیکه قبلآ دشمن سر سخت رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند.
مفسرین می افزایند:
اطلاع از فتح قبل از وقوع آن در ذات خود معجزهای از معجزات نبوت میباشد.
امام رازی رحمه الله این قول را صحیحـتر میداند.
در حدیث شریف به روایت ابنعباس رضیالله عنهما آمده است كه فرمود: چون سوره
« نصر» نازل شد، رسول الله صلّی الله علیه و سلّم فرمودند: «با نزول آن خبر مرگ من به من داده شده است». اصحابه کرام نیز بر این معنی متفقالقولاند و ایشان این معنی را از آن روی دانستند كه امر مطلق به تسبیح، تحمید و استغفار دلیل بر آن است كه كار ابلاغ دعوت به اتمام رسیده است و اینخود اقتضا میكند كه پیام آور حق صلّی الله علیه و سلّم از این دنیا رخت سفر بر بندد.
روایت شده است كه چون این سوره نازل شد، رسول الله صلّی الله علیه و سلّم خطابه ایراد كرده و در آن فرمودند: «إن عبدا خیره الله بین الدنیا وبین لقائه والآخرة، فاختار لقاء الله: همانا خداوند بنده را در میان دنیا و میان آخرت و لقای خویش مخیر گردانید پس او لقای خدا را انتخاب كرد».
خوانندهٔ محترم!
چیزی که خداوند پیامبرش را بدان مژده داده تحقق یافت. و اما فرمانی که خدا بعد از به دست آمدن یاری و فتح، پیامبرش را بدان فرمان داد این است که پیامبر باید او را به خاطر این چیز سپاس بگزارد و خدا را به پاکی یاد کند و از او آمرزش بخواهد.و همواره از او طلبِ مغفرت نماید، دین پیروز میگردد و بر پیروزیاش افزوده می شود، زیرا سپاس و ستایش و استغفار از مصادیق به جای آوردن شکر است.
خداوند میفرماید:« لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ » (سوره ابراهیم: 7). «اگرشکرگزار باشید به شما بیشتر خواهم داد».
واقعآ هم عظمت اسلام در زمان رسول الله صلی علیه وسلم ودر زمان خلفای راشدین و بعد از آن چنان به عظمت وپیروزی دست یافت که هیچ یک از ادیان اسمانی به آن جا نرسیده بودند و چنان مردم به آن گرویدند که به دیگر ادیان نگرویده بودند.
انسان باید از پیروزی بدست آمده خویش شکر گزار باشد ، فاتحان اکثرآ بعد از فتح به امرا ض غرور وتکبر مبتلا می شوند ، وپیروزی را نتیجه شایستگی ها وبر ازندگی های می پندارند نسبت به دیگران احساس برتری می کنند ، وخواهان امتیاز می شوند ، احساس غرور وخود بزرگ بینی شان در برخوردبا دیگران نمایان می شود.
ولی انسان باید همواره به یاد خدا باشد؛ بی هیچ گونه فراموشی و در راه او گام بردارد؛ بدون هیچگونه معصیت؛ و اطاعت فرمان او کند خالی از هرگونه سرپیچی؛ و مسلم است که این اوصاف در کمتر کسی جمع میشود.
نقطه دوم که مفسرین در تفسیر این سوره مینویسند اینست که:
زمان مرگ پیامبر صلّی الله علیه و سلّم نزدیک شده است، و از آنجا که زندگی او بسیار با ارزش است خداوند به آن سوگند خورده است. و امور با ارزش از قبیل نماز و حج و غیره با آمرزش خواستن پایان مییابد. پس امر نمودن خداوند پیامبرش را به این که خدا را ستایش کند و از خدا آمرزش بخواهد، اشاره است به این که دوران حیات او به سر رسیده است و باید خودش را برای ملاقات با پروردگارش آماده نماید و عمرش را با بهترین چیزها به پایان ببرد.
موضوعات کلی این سوره:
موضعات کلی این سوره عبارتند از:
- پیشگویی فتح مکه
- پیشگویی ایمان آوردن مردم
- اشاره به رحلت پیامبر پیامبر صلی الله علیه وسلم
- شکر گذاری انسان از نعمتهای پروردگار با عظمت
- توبه پذیری و رحمت و لطف بی پایان پروردگار.
محتوا سوره:
ایـن سوره بعد از هجرت نازل شده است، که در آن به رسول الله صلی الله علیه وسلم ، بشارت به پیروزى بزرگ وعظیمی مى دهد ، که همان فتح مکه وبه تعقیب آن پیوستن گروه گروه از مردم به دامن دین مقدس اسلام میباشد .بنآء بـه شكرانه این نعمت بزرگ پیامبر صلی الله علیه وسلم را دعوت به «تسبیح » و « حمد » الهى و« استغفار» مى كند.
گـرچـه دراسـلام فـتـوحات زیادى رخ داد، ولى فتحى با مشخصات فوق جز « فتح مكه » نبود، بخصوص این كه طبق بعضى از روایات ، اعراب معتقدبودند اگرپیامبراسلام محمد صلی الله علیه وسلم مكه را فتح كند و بر آن مسلط گردد این دلیل بر حقانیت اوست.
برخی از مفسرین می فرمایند که این سوره بعد از « صلح حدیبیه » در سال ششم هجرت ، و دوسال قبل از « فتح مكه » نازل گردید. ولی همه مفسرین در این مورد اتفاق دارند که هدف« إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » در مورد فتح مکه نازل شده است .وآنرا از لفط « إِذَا جَاء » معلوم میدارند که سوره قبل از فتح مکه نازل شده است.
در روح « المعانی » به حواله « بحر المحیط » روایتی موافق با این آمده است که نزول این سوره بعد از بر گشت از غزوه خیبر بیان شده است ، وفتح خیبر قبل از فتحه مکه ، معروف ومشهور است .
در تفسیر « روح المعانی » به سند عبد بن حمید از حضرت قتاده منقول است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از نزول این سوره تا دو سال زنده ماند.
حاصل این روایت نیز این است که این سوره قبل از فتح مکه نازل شده است ، زیرا از فتح مکه تا وفات آن حضرت صلی الله علیه وسلم از دوسال کمتر است .( این در صورتی است که وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم در سال 10 هجری باشد ، حا ل آنکه در سال 11 هجری اتفاق افتاده است ، زیرا در سال 9 هجری حضرت ابوبکر صدیق مراسم حج را بجا آورد ودر سال 10 هجری حجة الوداع شد ه پس وفات سال 11 هجری بوده است.).
فتح مکه در ماه مبارک رمضان در سال 8هجری به وقوع پیوست ووفات رسول الله صلی الله علیه وسلم در ماه ربیع الاول سنه 10 هجری اتفاق افتاد ،( سال 11 هجری وفات آن حضرت ؟ زیرا در سال 10 هجری حجه الوداع است که در ذوالحجه می باشد که پس از ربیع الاول است ) لذا منظور از آنچه در بعضی روایات آمده است که این سوره در فتحه مکه یا حجه الوداع نازل شده است ، این می باشد که رسول الله صلی اله علیه وسلم آن را د ر این موقع در صحابه تلاوت کرده است ومردم پنداشته اند که اکنون نارل گردیده است .(غرض معلومات بیشتر مراجعه فرماید :به « بیان القرآن »
در حـدیثى آمده است زمانیکه این سوره نازل شد و پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را بر یاران خود تلاوت كـرد هـمـگى خوشحال و خوشدل شدند ، در این میان حضرت عباس کاکا پیامبر صلی الله علیه وسلم به محض شنیدن این سوره گریان کرد واشک از چشمش بیان شد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم از حضرت عباس پرسید ای کاکا چرا گریه می کنی حضرت عباس در جواب رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:گمان مى كنم خبر رحلت شما در این سوره داده شده اى رسول الله !.
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: مطلب همان گونه است كه تو مى گوئى .
تفسیر سوره :
«إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ»(1)«چون نصرت الهی و فتح فرارسد» یعنی: ای محمد صلّی الله علیه و سلّم! آنگاه كه پیروزی الهی برایت علیه دشمنانت قریش به ظهور آید و مكه بر تو گشوده شود. نصر: عبارت از تأییدی است كه دشمنان با آن مغلوب گردیده و مسلمانان بر آنان برتری پیدا كنند.
«فتح» :گشودن دیار دشمنان و ورود به خانههایشان و نیز گشایش دلهایشان برای پذیرش حق است. پس فرق در میان «نصر» و «فتح» این است كه: نصر همچون سببی برای فتح میباشد، از این جهت ابتدا نصر ذكر شد و سپس فتح بر آن عطف گردید.
«وَرَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً »(2)(و ببینی كه مردم فوج فوج در دین الله درآیند» یعنی: ای پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم ! در هنگام رسیدن نصرت و فتح، مردم ـ اعم از اعراب و غیر آنان ـ را میبینی كه گروه گروه و دسته دسته به دینی در میآیند كه خداوند جلّ جلاله تو را بر آن مبعوث كرده است، بعد از آنكه آنها یكییكی یا دوتا دوتا به دین حق داخل میشدند. نقل است كه وقتی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مكه را فتح كردند، اعراب گفتند: اما اكنون كه محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم بر اهل حرم غالب و پیروز شد درحالیكه خداوند جلّ جلاله ایشان را از هجوم اصحاب فیل در پناه خود داشت، این خود برهان روشنی است بر اینكه محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم بر حق است و شما علیه او قدرتی ندارید. لذا از ستیز و مقاومت دست برداشته و در مجموعههای بزرگی، گروه گروه و دسته دسته یكی بعد از دیگری به اسلام وارد میشدند و موج رویكرد بهسوی اسلام چنان بود كه یك قبیله تمامآ به یكبار در اسلام داخل میشد.
جمهور فقها و بسیاری از علمای كلام برآنند كه: ایمان مقلد صحیح است زیرا حق تعالی بر صحت ایمان این افواج مردم كه ایمانی تقلیدی بود، حكم كرد و آنرا از بزرگترین احسانهای خود بر پیامبرش حضرت محمد صلّی الله علیه و آله وسلّم برشمرد و اگر ایمانشان صحیح نمیبود، در این مناسبت از آن یادی نمیكرد.
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّاباً »(3)(پس به حمد پروردگار خود تسبیح بگوی» این آیه، امر به تسبیح گفتن برای پروردگار متعال و ستایش برای وی را با هم جمع كرده است.
تسبیح گفتن برای پروردگار متعال از خوشحالی آن حضرت صلّی الله علیه و سلّم نسبت به رخدادهای عظیم پیروزی خبر میدهد كه حتی به فكر ایشان و به فكر احدی از مردم خطور نمیكرد؛ و حمد و ستایش حق تعالی، در برابر صنع زیبا و رفتار روح افزایش با پیامبرش صلّی الله علیه و آله وسلّم و منت عظیم وی بر ایشان در نصر و فتح ام القری میباشد «و از او آمرزش بخواه» برای لغزشهایت؛ به عنوان نوعی تواضع و فروتنی برای حق تعالی و كوچك شمردن و اندك دانستن عمل خویش و نیز برای آموختن این امر به امتت «هرآینه الله همواره توبهپذیر است» یعنی: از شأن وی این است كه برآمرزشخواهان توبه بپذیرد و بر آنان به رحمت بازگردد.
در حدیث شریف به روایتعائشه رضیالله عنها آمده است: «بعد از آنكه سوره إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نازل شد، آن حضرت صلّی الله علیه و سلّم هیچ نمازی را نمیخواندند مگر اینكه در آن میگفتند:
«سبحانك ربنا و بحمدك، اللهم اغفرلی » پروردگارا! پاكی تو راست همراه با ستایشت. بارالها! بر من بیامرز».
همچنین عائشه رضیالله عنها میگوید: «رسول الله صلّی الله علیه و سلّم در ركوع و سجده خویش بسیار میگفتند:« سبحانك اللهم وبحمدك اللهم اغفر لی».
حضرت ام سلمه در روایتی می فرماید :که رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از نزول این سوره در هر نشست وبر خاست ورفت وآمد ، بلکه در هر حال این دعا را می خواند: « سبحان الله وبحمده ، استغفر الله واتوب الیه » ومی فرمود: که به من چنین دستور داده شده است ودر استدلال به آن « اذا جا ء نصر الله » را تلاوت می کرد.
حضرت ابو هریره می فرماید که رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از نزول این سوره در عبادت ، بیشتر مجاهده می کرد ، تا این که در پاهایش ورم می کرد . (قرطبی )
در حقیقت، این شیوه رسول اكرم صلّی الله علیه و سلّم تفسیر عملی این آیه از قرآن كریم است.
بخاری و دیگران از ابنعباس رضیالله عنهما در بیان سبب نزول این سوره روایت كردهاند كه فرمود: عمر رضی الله عنه مرا با بزرگان بدر به مجلس خویش فرا میخواند اما گویی كه برخی از آنان از این امر در اندرون خویش دغدغهای مییافتند (یعنی ناراحت بودند). روزی عمر رضی الله عنه بزرگان بدر را به مجلس خویش فراخواند و مرا نیز با آنان به آن مجلس وارد كرد. من از این فراخوانی وی دریافتم كه عمر رضی الله عنه امروز دیگر مرا با ایشان فرانخوانده است مگر به این هدف كه (فضل) مرا به آنان نشان دهد. پس رو به آنان نمود و گفت: در تفسیر این فرموده خدای عزوجل:« إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ » چه میگویید؟ برخی از ایشان گفتند: خدای عزوجل در این سوره به ما دستور داده است تا بعد از آنكه ما را پیروز كردو فتح را نصیبمان گردانید، او را ستایش گفته و از او آمرزش بخواهیم.
برخی هم سكوت نموده و چیزی نگفتند. آنگاه عمر رضی الله عنه رو به من كرد و فرمود: ای ابنعباس! آیا تو نیز چنین میگویی؟ گفتم: خیر! بلكه نظر من این است كه این آیه به فرارسیدن اجل رسول الله صلّی الله علیه و سلّم اشاره دارد.
یعنی خداوند جلّ جلاله با نزول » إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ» ایشان را از نزدیك شدن وقت رحلتشان آگاه كرد و فرمود: آمدن نصرت و فتح، علامت فرارسیدن اجل توست؛« فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ... »: آنگاه تسبیح بگوی همراه با ستایش پروردگار خویش و از او آمرزش بخواه زیرا او بسی توبهپذیر است). عمر رضی الله عنه فرمود: من نیز بجز آنچه كه تو گفتی، وجه دیگری برای نزول آن نمیدانم».
آخرین سوره وآخرین آیات قرآنی:
در صحیح « مسلم » از حضرت ابن عباس منقول است که سوره « نصر » آخرین سوره ی از قرآن است ، ( قرطبی ) مقصود این که بعد از آن سوره ی کاملی دیگر نازل نشده است ، نزول بعضی آیات در بعضی رویات که بعداز این بیان شده ، با این منافاتی ندارد ، هم چنان که سوره ی فاتحه اولین سوره از همه قرا« به این معنا ست که سوره ای کاملی قبل از فاتحه نازل نشده است ، ونزول چند آیه از سوره های « اقرأ ، مدثر » وغیره قبل از فاتحه با آن منافی نیست.
حضرت ابن عمر فرموده است که این سوره در حجة الوداع نازل شده است ، وپس از آن آیه « الیوم اکملت لکم دینکم » ( سوره مائده ، 3 ) نازل گردیده ، وپس از نزول اینها رسول الله صلی الله علیه وسلم فقط هشتاد روز در دنیا ماند ند ( وپس از هشتاد روز وفات کردند ) وپس از آن دوتا آیه کلاله نازل گردید ، که پس ازآن فقط پنجاه روز از عمر آن حضرت مانده بود ، سپس آیه : «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم » ( سوره توبه آیه 128 ) نازل شد ، وبعد از آن از عمر رسول الله فقط سی روز باقی بود ، از آن به بعد آیه « اتقوا یومآ تر جعون فیه الی الله » ( سوره بقره آیه 281 ) نازل گردید که پس از آن رسول الله در بیست و یکمین روز ومطابق روایت مقاتل هفتمین روز وفات نمود . ( قرطبی )
تکبر:
پروردگار با عظمت ما در ( آیه 23 سوره نحل ) با زیبای خاصی می فرماید :«خداوند متکبّران را دوست نمیدارد ».
« تکبّر » یعنی اینکه انسان خود را نسبت به سایر انسا نها بلند وبالاتر بحساب ارد ، ودر ضمن معتقد هم باشد که نسبت به سایر انسانها برتری درد ، ودیگران به نظر اش کوچک جلوه نماید .
قرآن عظیم الشان در آیه 146 سورهٔ اعراف میفرماید: « به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق ادّعاى بزرگى میکنند، از (ایمان به) آیات خود، رویگردان خواهم ساخت » و «آنانى که بدون هیچ دلیلى با آیات الهى به مجادله بر میخیزند، در نتیجه نزد خدا و اهل ایمان سخت مورد غضب هستند و بدین گونه است که خداوند بر دل هر متکبّر جبّارى مُهر میزند» ( آیه 35 سوره غافر)
تکبر اینست که :انسان خود را بالاتر از دیگران بشمارد ، و معتقد هم شود که بر آنها برترى دارد، و دیگری را کوچک شمارد. تکبر و خودبرتربینى؛ گاه انسان را در برابر پروردگار و پیامبران و فرستادگان الهی به تمرّد و سرکشى میکشاند و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتریجویى وا میدارد.
کبر و تکبر و استکبار- در معنی به هم نزدیکند، کِبر حالتی است که انسان با بزرگ دیدن خویش به آن صفت مخصوص میشود و این وقتی است که انسان جان و وجود خویش را از غیر خویش بزرگتر می بیند. بزرگترین و سنگین ترین تکبرها، تکبر بر خداوند در خودداری از قبول حق و عدم اقرار به آن در پرسش است. (مفردات راغب اصفهانی).
تکبر و غرور در حکم و شریعت خداوند جرم بسیار سنگینی است، خداوند نسبت به متکبران بسیار خشمگین است. لذا تکبر و غرور در برابر مسلمین حرام است، و از خصلتهای نکوهیده ای است که بنوعی جزو امراض قلوب می باشد، که بایست در فکر درمان آن بود.
در قرآن عظیم الشان تکبر از صفات بسیار نکوهیده بشر شمرده شده است. در برخی آیات به کلمه متکبر تصریح شده است؛ آیاتی که دوزخ را جایگاه متکبران معرفی می کند:« فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ» (سوره نحل 29)یعنی: پس از درهای جهنم وارد شوید در حالی که در آنجا جاودانه خواهید بود. چه بد است جایگاه متکبران.
و تکبر موجب می شود که مسلمان وارد بهشت نشود، چنانکه حدیث صحیحی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده است که می فرماید:«لایدخل الجنّة من کان فی قلبه مثقال ذرّةٍ من کبرٍ..». مسلم (131).«کسی که هم وزن ذره غرور و کبر در دل داشته باشد، وارد بهشت نمیشود.» روزی که خداوند بندگان را زنده نموده و در میدان حشر جمع خواهند شد، متکبران را در یک وضعیت بسیار حقارت آمیز حشر خواهد کرد.
در حدیثی که امام ترمذی أن را روایت کرده رسولالله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «یُحْشَرُ الْمُتَکَبِّرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمْثَالَ الذَّرِّ فِی صُوَرِ الرِّجَالِ یَغْشَاهُمْ الذُّلُّ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ» مشکاة المصابیح: ( 635 -2) شماره: (5112).(متکبران روز قیامت در نهایت پستی و کوچکی مانند مورچه حشر می شوند، در حالی ذلت و نگون بختی از هر طرف آنان را احاطه کرده است.)«الذَّرِّ» به معنی مورچه است، معمولاً مردم به آنها توجه نمیکنند، در حالی که کسی متوجه آنها نمی شود، زیر پا له و پایمال می شوند.
بنابراین هر مسلمانی که دارای این مریضی است باید در فکر تداوی ومعالجه آن گردد،و بجای کبر و غرور راه تواضع و فروتنی را درپیش گیرد، و بداند که آنکسی نزد خداوند متعال از همه گرامی تر است که اهل تقوای بیشتری باشد:« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ » ﴿سوره الحجرات: 13﴾«در حقیقت ارجمندترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست».
یعنی برتری میان شما در نزد حق تعالی، فقط با تقوی است پس هر کس از تقوی برخوردار باشد، سزاوار آن است که گرامیتر، بهتر و برتر باشد بنابراین، تفاخر به نسب و ثروت و جاه و منصب دنیوی را فروگذارید.
و قطعا تقوی و تکبر با هم سازگار نیستند و کسی که اهل تقوا باشد، از خصلت غرور و تکبر مبراست.و کسانی که این مریضی درونی را دارند باید توبه کنند، و راه تزکیه نفس را در پیش گیرند و دیگر در مقابل با خواهر و برادر مسلمانشان احساس بزرگ بینی و غرور نکنند، تا به مرور زمان این مریضی علاج شود و جای خود را به تواضع و فروتنی بدهد، و خداوند متعال صفت مؤمنان را چنین بیان می کند: «أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ» (سورهٔ مائده 54).یعنی: در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسختو نیرومندند.
صدق الله العظیم و صدق رسوله نبی الکریم.
فهرست:
ترجمه مؤجز
معلومات مؤجز
خلاصه تفسیر
وجه تسمیه
موضوعات کلی سوره
محتوای سوره
تفسیر سوره
تکبر
منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص هروی
-فیض الباری شرح صیح البخاری داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
- تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)
- امام سیوطی کتاب »اسباب النزول »
- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن مهندس حکمتیار
- تفسیر معارف القران مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور
- تفسیر فی ظلال القرآن/ سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری
برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.
بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .