تفسيراحمد سوره تین

تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي  سعيد افغاني»

مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»

سوره التين
اين سوره در « مكه  »  نازل شده ومکی بوده و داراى 8 آيه است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿١ وَطُورِ سِینِینَ ﴿٢ وَهَذَا الْبَلَدِ الأمِینِ ﴿٣ لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿٤ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿٥ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦ فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿٧ أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿٨

 برای دانلود نسخه  pdf  اینجا کلیک کنید.

 

 معلومات مؤجـز:
سورهٔ «التین » مکیاست و دارای (1) رکوع، (8) هشت آیت، (32 ) سی و دو کلمه،
( 165 ) یکصدو وشصت و پنج حرف، و (33 ) سی و سه نقطه است.
ترجمه مؤجز :
سم الله الرحمن الرحيم
به نام الله بخشنده مهربان
« و التين و الزيتون »  (1) قسم به تین و زیتون ( دو میوه معروف انجیر و زیت یا دو معبد بزرگ کعبه و بیت المقدس) .
« و طور سينين »  (2)( و قسم به طور سینا )
« و هذا البلد الا مين »  (3)) و قسم به این شهر امن و امان ( مکّه معظّم) .
« لقد خلقنا الانسن فىأحسنتقويم»  (4)( یقنآ که ما انسان را در نیکوترین صورت ( در مراتب وجود ) بیافریدیم.)
« ثم رددنه أسفل سفلين »  (5)(سپس ( به کیفر کفر و گناهش ) به اسفل سافلین
 ( جهنم و پست ترین رتبه امکان ) برگردانیدیم
.)
« إ لا الذين أمنوا و عملوا الصلحت فلهم أجر غير ممنون » (6) (مگر آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند که به آنها پاداش دائمی ( بهشت ابد ) عطا کنیم.)
« فما يكذبك بعد بالدين »(7)   ) پس ( ای انسان مشرک ناسپاس ) چه تو را بر آن داشت که دین حق و روز جزا را تکذیب کنی؟ )
« أَ ليس الله بأ حكم الحاکمین »(8)  ) آیا خدا مقتدرترین و عادل ترین حکمفرمایان ( حاکم مطلق ) عالم نیست؟

وجه‌ تسمیه:
علت تسمیه این سوره را مفسرین چنین بیان میدارند: که پروردگار عزوجل در آغاز این سوره به چهار چیز   پر اهمیتی  قسم  یاد کرده است.
«طوریکه می فرماید :قسم به انجیر و زیتون ، یا قسم به سرزمین شام و بیت المقدس »
نام این سوره « التیـن »
ازآیه اول این سورهٔ اخذ گردیده است .
قسم  پروردگار در آغاز سوره به « تین: انجیر» و «زیتون‌» بدین معنی ومفهوم است که ‌ در انجیر و زیتون‌ خیرات‌ و بركات‌ بسیاری
متعددی نهفته است .
برخی از مفسرین می نویسند که این گونه قسم ها  در سوره
ٔ «التین »  اشاره به مراحل چهار گانه خودشناسی انسان  را می رساند ، و ناظر به آیه :«  إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ »است.
- « تین »
 اشاره است به دوران و مقام آدم علیه  السلام  (که در جنت به آن آراسته بود).
- طور سنین اشاره به مقام حضرت موسی علیه السلام ( که تفصیل آن در سوره
ٔ آل عمران) ذکر گردیده است .
- « بلد آمین »
 اشاره به مقام رفیع حضرت محمد صلی الله علیه وسلم دارد که تنها در سایه دین اسلام میسر است (سورهٔ آل ابراهیم). یعنی انسان با طی این مراحل است که به احسن تقویم می رسد.
هکذا مفسرین تفسیر های مختلفی  براي «تين» و زيتون» بعمل آورده اند که عبارتند از: -
مقصود از «تين» و «زيتون» همان دو ميوۀ معروف است؛

- «تين» مسجدي است كه حضرت نوح(ع) روي كوه جودي بنا كرد و «زيتون» مسجد شهر قدس است؛

- «تين» و «زيتون» اشاره به سرزمين‌هايي است كه درخت انجير و زيتون در آن پرورش مي‌يابد؛

- تين» و «زيتون» نام دو كوه در شام است؛

-« تين» و «زيتون» نام دو شهر است؛

-«تين» و «زيتون» نام دو مسجد در شام است؛

-«تين» مسجدالحرام و «زيتون» مسجد اقصي است؛

-«تين» شهر دمشق و «زيتون» شهر قدس است؛

-«تين» مسجد دمشق و «زيتون» مسجد شهر قدس است؛

-«تين» كوهي است كه دمشق بر آن بنا شده و «زيتون» كوهي در شهر قدس است؛

-«تين» مسجد اصحاب كهف (كهف: 21) و «زيتون» مسجد شهر قدس است؛

- «تين» كوه «طور تينا» و «زيتون» كوه «طور زيتا» است؛

-«تين» اشاره به دوران حضرت آدم(ع) و «زيتون» اشاره به دوران حضرت نوح(ع) است؛

-«تين» و «زيتون» سرزمين فلسطين است؛
- هستند مفسرین که در تفاسیر خویش مینویسند که هدف اززیتون ، همانا زیتون بیت المقدس است .
کوه زیتا یا کوه زیتون :
نام کوه زیتون از درخت زیتون که به اندازه زیادی در این کوه وجود داشته ،ماخوذ شده است ، کوه زیتون را اعراب به « کوه طور »  و یا کوه « طور زیتا » نیزمی شناسند وقریه طور بالای این کوه موقعیت دارد .این کوه در شرق شهر بیت المقدس واقع است ، کوه است که بر تمام شهر بیت المقدس مشرف می باشد .ارتفاع این کوه از سطح بحر  تقریبآ به 826 متر می باشد . می گویند حضرت مسیح عیسی بن مریم به منظور فرار از آزار و اذیت یهودیها به  کوه زیتون پناه می برد . و در انجیل متی خطاب به بیت المقدس گفته است : ای اورشلیم ، ای قاتل انبیاء و ای شهری که به سوی فرستادگان الهی سنگ پرتاب می کنی ، چند بار خواستم فرزندان ترا همان گونه که مرغ جوجه های خود را زیر پر و بال خود می گیرد جمع کنم ولی نخواستید پس بروید که این منزل تنها به صورت مخروبه ای برای شما باقی خواهد ماند.
اسباب نزول :
ابن جریر از طریق عوفی از ابن عباس (رض) روایت کرده است : که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم اشخاصی بودند که سن وسال شان بالا رفته پیر شده  بودند وقتی که به دلیل پیری عقل واندیشه  شان را از دست داده ، در این باره آنها از پیامبر صلی الله علیه وسلم سؤال کردند . پس خدای متعال وحی فرستاد وآنها را معذور داشت وفرمود اجر وپاداش اعمال خیری که در راه  اسلام قبل از دست دادن عقل وخرد خود انجام داده اند نصیب آنها ست .
محتوا سوره:
طوریکه در فوق یاد اور شدیم  : این سوره به آفرینش، مراحل تکامل، و انحطاط انسان می‌پردازد. بعد از شمردن عوامل نجات انسان، با تاکید بر مساله قیامت و حاکمیت مطلقه خداوند پایان می‌گیرد.
 نکته ای که در این سوره مبارکه بسیار جلب توجه می کند این است که چرا پروردگار با عظمت ما  به دو میوه مفیده «انجیر و زیتون » قسم می خورد که انشا الله مختصرآ به توضیح آن در روشنی نظریات وتفاسیر مفسرین خواهم پرداخت؟
ترجمه و تفسیر: ‏
‏« وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ‏»‏( قسم به « بلد » انجیر و زیتون!‏
«تین » در لغت به معنى  « انجیر» و « زیتون  »  همان زیتون معروف ومشهوری است که مردم از آن روغن مفیده را بدست می اورند .
درمورد اینکه  آیـا هدف قسم در این به این دو میوه معروف است یا هدف از قسم پروردگار چیزی دیگری است؟ مفسران  تفاسیر، تاویلات  وتحلیل  های مختلفی را در این مورد ارائه فرموده ان . تعدادی از  مفسرین بدین  نطر اند که ذکر این دو میوه معروف و مشهور در این  سوره اشاره به  خوراکه مفیده غذای که خواص تداوی فوق العاده زیاد ومختلف  النوع را دارد.
برخی از مفسران بدین باور اند که هدف از آن میوه « تین وزیتون » در این سوره نیست، بلکه هدف ازآن: طوریکه در فوق هم یاد اور شدیم عبارت از:دو كوهى معروف و مشهوری است كه درشهر « دمشق  »  و « بیت المقدس »  موقعیت دارد. واین دو سرزمین، محل قیام بسیارى از انبیا ء و پیامبران بزرگ خداست، یکی مبعث شدن حضرت موسی علیه السلام ودیگری مبعث شدن اسمعیل علیه السلام ومحمد صلی الله علیه وسلم است که از فحوای قسم های آیت سوم و چهارم كه از سرزمینهاى مقدسى یاد مى كند میتوان فهمید.
‏برخی از مفسرین می فرمایند که:« التِّینِ »: انجیر . وذکر آن در این سوره  اشاره به دوران آدم علیه السلام  است كه او وزوجه اش بی بی حوا در جنت، برگ درختان و چه ‌بسا انجیر را برای پوشش عورت خویش مورد استفاده قرار دادند:  طوریکه ذکر آن در
 ( سوره
ٔ  اعراف‌ / 22 ) بعمل آمده است.
کلمه
ٔ « الزَّیتُونِ »: زیتون اشاره به دوران نوح است. كه آدم دوم لقب گرفته است. گویا در آخرین مراحل طوفان، نوح كبوتری را رها كرد تا دربارهٔ پیدا شدن خشكی از زیر آب جستجو كند. كبوتر با شاخهٔ زیتونی بازگشت، از بازگشت کبوتر و نشستن  آن بر شاخه زیتون نوح علیه السلام  استـنباط نمود که  طوفان دیگر به پایان خود رسیده است.
طوریکه شاخه زیتون بحیث سمبول  صلح و امنیت در بین تعداد از عرب های  شهرت دارد. كوه « طور زیتا » كه در بیت‌المقدّس است. ( مراجعه شود: جزء عمّ شیخ محمّد عبده ).
مفسر ابوحیان‌ در تفسیر «بحرالمحیط» می نویسد: « ظاهرا مراد حق‌ تعالی‌ سوگند به‌ خود انجیر و زیتون ‌است‌». آری‌! حق‌ تعالی‌ به‌ انجیر سوگند خورد زیرا انجیر میوه‌ای‌ است‌ كه‌ از تیرگی‌ها و آلایش‌هایی‌ كه‌ لذت‌ را می‌كاهد، خالص‌ شده ‌است‌ به‌ سبب‌ آن‌كه‌ تمام ‌آن‌ با پوست‌ و گوشت‌ و دانه‌ خورده‌ می‌شود همچنین‌ انجیر هم‌ غذاست‌، هم‌ میوه‌ و هم‌ دوا.  انجیر غذایی‌ است‌ نرم‌ و زودهضم‌ كه‌ در معده‌ بسیار نمی‌ماند، دوایی‌ است ‌ملین‌ طبع‌، كاهش‌ دهنده‌ بلغم‌، پاك‌كننده‌ كلیه‌ها و مثانه‌، فربه‌ كننده‌ بدن‌، بازكننده‌ مسامات‌ كبد و طحال‌ و میوه‌ای‌ است‌ از بهترین‌ و ستوده ‌ترین‌ میوه‌ها.
بسیاری‌ از اطباء‌ نیز برآنند كه‌ انجیر مفیدترین‌ میوه‌ها و مغذی‌ترین ‌آنها برای‌ بدن‌ است‌. اما زیتون‌ نیز هم‌ میوه ‌است‌، وهم میتوان از آن روغن بدست اورد وهم میتوان از آن در ‌ در تركیب‌ بسیاری‌ از دوا های استفاده بعمل اورد .
‏« وَطُورِ سِینِینَ ‏»(‏و قسم  به طور سینین!‏ )
‏« طُورِ سِینِینَ »: اسم كوهی است كه در صحرای سیناء  موقیت دارد وحضرت موسی علیه السلام در بالای آن به مناجات با پروردگار با عظمت ‌پرداخت. در كنار این كوه نور شریعت موسوی تابیدن گرفت ( مراجعه شود به سوره
ٔ: مریم‌ / 52 ) .‏طور سینین، همان وادى سینا که درمیان مصر و فلسطین امروزى موقعیت دارد.
کوه طور از جمله کوه های است که در شبه جزیره سینا موقعیت داشته ، این کوه در دین ابراهیمی وبخصوص دین یهودیت از موقعیت خاصی برخوردار است.تعداد کثیری از روایات دینی یهودی به اصطلاح از همین کوه سر چشمه می گیرد .
کوه طور عبارت از همان کوه است که بنی اسرائیل بعد از سه ماه از ترک مصر به انجا  رسیدند ودر جوار آن خیمه زدند.
مطابق برخی از روایات ادیان ابراهیمی ، خداوند شریعت را آنجا به بنی اسرائیل عطا کرد ، گوساله سامری در همین کوه ساخته شده است.
در این کوه برای اولین بار وحی بر موسی علیه السلام نازل ودر زیر درخت زیتون به وسیله آتش بر وی تجلی نمود. (خروج
۱۷:۱۶ )
این کوه به نام های کوه حوریب ، جبل الله ، جبل موسی  در بین مردم شهرت دارد .
این کوه 2285 متر از سطح بحر ارتفاع دارد وبه فاصله 30 مایلی جنوب العریش واقع می باشد .
‏‏« وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ‏»(وقسم ‏و سوگند به این شهر امین ( مكّه ) !‏
‏هدف از ‏« الْبَلَدِ الأمِینِ » : یا شهر امین .  سرزمین  مکه معظمه است ، سرزمینى كه حتى در عصر جـاهـلـیت
هم به عنوان منطقه امن و حرم خدا شمرده مى شد، و كسى درآنجا حق تعرض به دیگرى نداشت .
 مکه معظمه بحیث شهر « امین »نه تنها برای : انسانها ، بلکه برای حیوانات ، درختان و گیاهان وپرندگان میباشد ، نه جانداری درآنجا كشته می‌شود و نه گیاهی كنده می‌گردد ، مگر انواعی از نباتات كه مردم بدانها نیازمندند (تفصیل بیشتررا میتوان در جزء عمّ شیخ محمّد عبده مطالعه فرماید ) .
« الأمِینِ »: سرزمین دارای امن و امان ( مراجعه شود به سوره بقره / 126 ، آل‌عمران‌ / 97 ، قصص‌ / 57 ).
در این آیات « طور سنین وبلد الامین » دارای مفهوم واضح وروشن است که هیچگونه مناقشه را ایجاب نمی کند، طوریکه در فوق یاد اور شدیم: یکی  مبعث  شدن حضرت موسی ودیگری مبعث شدن اسمعیل علیه السلام ومحمد صلی الله علیه وسلم است.
اگر در روشنایی آیات دیگری قرآن غور کنیم ، به وضاحت در خواهیم یافت که میان این دو سرزمین فقط یک شباهت خاصی وجود دارد  وآن اینکه هر دو منسوب به پیامبران اند ودو پیامبر جلیل  القدر در آن مبعوث شده اند ، در طور سینا حضرت موسی علیه وسلم ودر بلد الامین پیامبر صلی الله علیه وسلم مبعوث شد ، هر دو مبعث پیامبران ومهبط وحی اند.
ارتباط قسم به طور سنین وبلد الامین ، با جواب قسم کاملآ واضح وهویداست ، زیرا این دو سرزمین که مهبط وحی بوده وبزرگترین شخصیت های تاریخی در آن تبارز کرده اند ، بخوبی گواهی می دهند که در انسان  استعداد های بزرگی گذشته شده ودر بهترین ساختاری آفریده شده ، مگر وجود این پیامبران بزرگ وجلیل  القدر که به آن  مقام بلند ورفیع رسیدند، هریک انقلاب عظیمی وعمیقی را رهبری کردند ، وچون مشعل فروزان درخشیدند وشب تیره وتار جامعه جهل زده وستم زده را روشن کردند.
بعد از ذكر این قسمهاى پر محتواى چهارگانه که مختصرآ بدان اشاره نمودیم ، درآیت ذیل به جواب قسم پرداخته چنین مى فرماید:
«‏ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ‏»‏ما انسان را ( از نظر جسم و روح ) در بهترین شكل و زیباترین سیما آفریده‌ایم .‏
‏‏« لَقَدْ خَلَقْنَا . . . » : جواب قسمهای چهارگانه است . « أَحْسَنِ » : زیباترین . بهترین
«تـقـویـم
  »  بـه مـعـنـى در آوردن چـیـزى بـه صـورت مـنـاسـب ، و نـظـام معتدل و كیفیت شایسته است ، و گستردگى مفهوم آن اشاره به این است كه خداوند انسان را از هـر نـظـر موزون و شایسته آفرید، هم از نظر جسمى ، و هم از نظر روحى و عقلى ، چرا كـه هـر گـونـه اسـتـعـدادى را در وجود او قرار داده ، و او را براى پیمودن قوس صعودى بـسـیار عظیمى آماده ساخته ، و با اینكه انسان جرم صغیرى است ، (عالم كبیررا در او جا داده و آنقدر شایستگیها به او بخشیده كه لایق خلعت و لقد كرمنا بنى آدم ما فرزندان آدم را كـرامت و عظمت بخشیدیم (سوره اسراء آیه 70) شده است همان انسانى كه بعد از اتمام خـلقـتـش مـى فـرماید: « فتبارك الله احسن الخالقین» پس بزرگ و پر بركت است خدائى كه بهترین خلق كنندگان است !
ولى همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط مى كند كه بـه«اسـفـل السـافـلیـن » كـشـیـده مـى شـود، لذا در آیـه بعد مى فرماید سپس ما او را بـپـائیـنـتـریـن مـراحـل بـاز گـردانـدیـم یعنی«ثـم رددنـاه اسفل سافلین.»
مـى گـویـنـد هـمـیشه در كنار كوه هاى بلند دره هاى بسیار عمیق وجود دارد، و در برابر آن قـوس صـعـودى تـكـامـل انسان ، قوس نزولى وحشتناكى دیده مى شود، چرا چنین نباشد در حـالى كـه مـوجودى است مملو از استعدادهاى سرشار كه اگر در طریق صلاح از آن استفاده كـنـد بر بالاترین قله افتخار قرار مى گیرد، و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فـسـاد بـه كـار انـدازد بـزرگـتـریـن مـفـسـده را مـى آفـریـنـد و طـبـیـعـى اسـت كـه بـه اسفل السافلین كشیده شود.
« ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ‏»‏(سپس ما او را به میان پست‌ترینِ پستان برمی‌گردانیم
( و از زمره بدترینِ مردمان می‌گردانیم ).‏
‏‏« رَدَدْنَاهُ » : او را برمی‌گردانیم .او را قرار می‌دهیم . کلمه ( رَدّ ) را به معنی اصلی برگرداندن ، و معنی ضمنی جعل ، یعنی قرار دادن و ساختن دانسته‌اند ( روح‌المعانی ).
« أَسْفَلَ » : پائین‌ترین. مفعولٌ‌به یا منصوب به نزع خافض است.
« سَافِلِینَ »: پائین‌تران . پستان . جمع مذكّر سالم است و مراد انسانهائی است كه امتیاز انسانیت خود را نادیده می‌گیرند ، و به جای پیمودن قوس صعودی ایمان و دینداری ، قوس نزولی كفر و بی‌دینی را طی می‌كنند ، و از درجه والای اعلی علّیین به ژرفای گودالّ اسفل سافلین فرو می‌افتند . « رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ » : این بند ، بدین واقعیت اشاره دارد كه : كسانی كه راه كفر و شرك و ستمگری و زورگوئی و سایر مفاسد را در پیش می‌گیرند ، از مقام انسانیت سقوط می‌كنند و در نظر خدا از پستان پست بشمار می‌آیند ، و در دنیا از زمره ناپاكان ، و در آخرت از جمله دوزخیانند. ( تفصیل این موضوع را در
سوره   : نساء / 145 ، صافّات‌ / 98 ، فصّلت‌ / 29 ، بینه‌ / 6 ) مطالعه فرماید.
همین انسان با تمام این امتیازات که برایش داده شده است ، اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط می‌کند که به اسفل السافلین کشیده می‌شود.
ولى در آیـه بـعـد مـى افـزایـد:  مـگـر كـسـانـى كـه ایـمـان آورده انـد و اعمال صالح انجام داده اند كه براى آنها پاداشى است قطع نشدنى (الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون)
. « ‏إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرُ مَمْنُونٍ ‏» (‏مگر كسانی كه ایمان بیاورند و كارهای شایسته بكنند كه آنان پاداش قطع ناشدنی و بی‌منّت دارند .‏)
‏« غَیرُ مَمْنُونٍ »: ناگسیختنی، قطع ناشدنی، بی‌منّت ( مراجعه شود به سوره فصّلت‌ / 8 ، قلم‌ / 3 ، انشقاق / 25 ).‏
« ممنون
 » از ماده من در اینجا به معنى قطع یا نقص است ، بنابراین غیر ممنون اشاره به پـاداشـى دائمـى و خالى از هر گونه نقص ‍ است ، و بعضى گفته اند منظور خالى از منت بودن است اما معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
در تفسیر این آیه مبارکه باید گفت که:ایمان به تنهایی ، برای نجات کافی نیست! و ایمان و عمل صالح، اركان اساسى قرب الى الله ، ایمان و عمل صالح از شاخص ترین، بلکه از بارزترین و مهمترین عواملی که سبب داخل شدن انسان به به جنت می گردد همانان ، ایمان و عمل صالح است.
به یاد داشته باشید که  ایمان بدون عمل، اثری ندارد،  همچنان عمل بدون ایمان هم سودبخش نیست
ومفید تمام نمی شود . با نگاهی کوتاه به آیات قرآن، در می یابیم که سعادت و خوشبختی انسان و جامعه در گرو دو چیز است: ایمان و عمل صالح و زندگی با ایمان و عمل شایسته.
 خداوند در قرآن می فرماید
:«مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَکرٍ اَوْاُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُون» (سوره نحل، آیه 97.134 - سوره بقره، آیه (. (82
هر کس از مرد و زن، کار نیکی را به شرط ایمان برای خدا به جا آرد، ما او را در زندگانی، خوش و با سعادت زنده ابد می گردانیم و اجری بسیار از عمل نیکی که کرده به او عطا می کنیم
.
و در آیه دیگری می فرماید:«وَ الّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِک اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ.»( سوره بقره ، آیه 82) (کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آنهایاران بهشت اند و برای همیشه در آن خواهند ماند.)
 «ایمان» و «عمل صالح» از جمله چیزهایى هستند كه خداى متعال آنها را از ما مطالبه كرده و آنرا شرط رسیدن به كمال و سعادت بشر دانسته است. این دو مفهوم در قرآن كریم در بسیارى از موارد در كنار هم ذكر شده‌اند و بر تلازم آنها با یكدیگر تأكید گردیده است. نمونه‌اى از این آیات را با هم مرور مى‌كنیم
:
ـ
 وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار(سوره بقره آیهٔ 25 )و كسانى را كه ایمان آورده‌اند و كارهاى شایسته انجام داده‌اند، مژده ده كه ایشان را باغ‌هایى خواهد بود كه از زیر ( درختان) آنها جوى‌ها روان است.

ـ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب (سوره رعد آیهٔ 29 )   كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته كرده‌اند، خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.

ـ فَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْیه( سورهٔ انبیاء آیه 94 )  پس هر
كه كارهاى شایسته انجام دهد و مؤمن ( هم ) باشد، براى تلاش او نا سپاسى نخواهد شد.

از این آیات معلوم مى‌شود وظیفه ما در قبال خداى متعال، «ایمان» و «عمل‌صالح» است.
علماء رابطه « ایمان » و « عمل صالح » مثل رابطه « درخت » و « میوه » می دانند. یک درخت سالم ( از درختان میوه ) خالی از میوه نخواهد بود ، همچنین ایمان از عمل صالح جدا نخواهد شد ، نگر ایمانهای ضعیف و کم نور که در برابر شهوت و هوی و هوس ها از اثر می افتد و به تعبیر روشنتر عمل صالح تجسم ایمان قلبی است
.
 
البته این سخن بدان معنا نیست که معصیتکاران یا مرتکلبان کبیره کافرند آنگونه که خوارج می پنداشتند ، بلکه منظور این است ایمان قوی هرگز از عمل صالح مقدم داشته شده ، با اینکه به نظر می رسد انجام واجبات و ترک محرمات کاری مشکل تر از ایمان است ، و قاعدتاً باید مقدم داشته شود ، ایم بخاطر آنست که قرآن با این بیان می خواهد اشاره به ریشه و اساس بودن ایمان نسبت به اعمال صالح کند . تعبیر به ایمان و عمل صالح ، آنچنان تعبیر گسترده ای است که تمام مراحل ایمان به خدا و سایر مبانی اعتقادی را از یکسو ، و انجام هرگونه کار شایسته فردی و اجتماعی و سیاسی و عبادی را از سوی دیگر شامل می شود.
«وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3-1)  در سوره عصر به زمان قسم یاد می کند و می فرماید : قسم به زمان !انسانها در زیانند ، مگر کسانی که ایمان دارند ،
 «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» و عمل صالح انجام می دهند .
ایمان به تنهایی هیچ فایده ای ندارد ؛ ایمان و عمل همیشه توأم با یکدیگر هستند.
رابطه ایمان و عمل صالح:
ایمان و عمل صالح ارتباط متقابلی با یكدیگر دارند . در آیات بسیاری از قرآن كریم به عمل صالح نیز بعد از ایمان اشاره شده است.
این دو درحقیقت مانند دو پله  ترازویی هستند كه سنجش بدون یكی از آن دو ممكن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر كسی بدون آنكه به برنامه های اسلام عمل كند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش ، ادعایی بیش نیست و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت.
قرآن مجید دراین باره می فرماید
«یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّكَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ » (انعام ، 158) .

آثار و فواید پیوند ایمان و عمل صالح:
فواید و ثمراتی كه از توأم بودن ایمان و عمل صالح درقرآن آمده، نشان دهنده این است كه این دو با هم ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارند. اگر ایمان در اعماق جان نفوذ كند شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابید و عمل او را صالح می كند ؛ زیرا عمل صالح، میوه درخت ایمان و ایمان همچون ریشه می باشد ، و وجود میوه شیرین ، دلیل بر سلامت ریشه و ایمان بدون عمل صالح ، درختی بی میوه است . بنابراین ثمره این دو عبارتست از:
محو و زدودن گناهان:
اعمال صالح موجب می شود گناهان گذشته انسان محو شود. خداوند می فرماید: «یكفر عنكم من سیاتكم؛و بخشی از گناهانتان را می زداید.» و «ان الحسنات یذهبن السیئات؛ قطعاً نیكی ها بدی ها را از بین می برند»
عامل سعادت و رستگاری:
معیار سعادت انسان ، ایمان وعمل صالح است: سعادت دارای درجات و مراتب مختلفی می باشدعمل صالح، مرحله اولی از مراحل كمال و سعادت انسانی است و موجب صفا و طهارت در حواس و اعضا می شود.
 خداوند متعال می فرماید: « مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً
 » هركس از زن یا مرد عمل صالح انجام دهد، زندگی پاكیزه خواهیم داد و پاداشی بهتر از كردارش به او عطا خواهیم كرد.»(سوره نحل ، 97)
عمل صالح زندگی دنیوی و اخروی انسان را تغییر می دهد و حیات طیب در دنیا و آخرت را نصیب افراد مؤمن نیكوكار می سازد. عمل صالح (نیكوكاری) همراه ایمان، بزرگ ترین بهایی است كه خریداران فلاح و رستگاری را به آن می رساند
.
از منظر وفهم قرآن، رستگاری محصول عمل صالح و ایمان است. بنابراین ملاك در سعادت، حقیقت ایمان و عمل صالح است، نه صرف ادعای لفظی و زبانی
.
آخرین درجه سعادت، رسیدن به لقای پروردگار است كه با عمل صالح میسر و امكان پذیر می شود
:«  فَمَن كَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا ؛ هركس به ملاقات پروردگارش امیدوار باشد، باید عمل صالح انجام دهد.»
در سوره عصر به زمان قسم یاد می کند و می فرماید : قسم به زمان !انسانها در زیانند ، مگر کسانی که ایمان دارند ، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» و عمل صالح انجام می دهند.نقطه قابل توجه که در این سوره وجود دارد اینست که ایمان به تنهایی هیچ فایده ای ندارد ؛ ایمان و عمل همیشه توأمان با یکدیگر هستند.
محبت آفرینی و ایجاد دوستی:
از دیگر ثمرات ایمان و عمل صالح، محبت آفرینی است كه الله تعالی می فرماید :«إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا » آنان كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان دوستی آنان را در دل های مردم قرار می دهد. (سوره مریم ، 96).
بنابراین ایجاد دوستی، یكی از ثمرات ایمان و عمل صالح است و از دیگر ثمرات این دو عبارتند از: دادن جزا و پاداش نیكو و ضایع نشدن اجر، كسب خوف و رجاء،مورد مغفرت واقع شدن، خوش عاقبتی، رزق زیاد،
  بهره مندی از رحمت و موهبت الهی، هدایت از ظلمات به نور،  زیانكار نبودن، فوز و پیروزی بزرگ ، وعده بهشت و جاودان بودن آن و...
باید توجه داشت ثمرات و فوائد مذكور به شرط توأم بودن ایمان وعمل صالح به دست می آید و لازمه حصول آنها منوط به وجود ایمان در كنار عمل صالح است و خداوند عمل صالح را به اندازه توان و طاقت انسان تعیین كرده؛ تا افراد مؤمن بتوانند عمل صالح را در كنار ایمان انجام دهند
.
علاوه بر آیات،روایات زیادی بر ارتباط متقابل ایمان و عمل صالح، تصریح كرده اند كه به برخی از آنها اشاره می شود.
نتیجه گیری:
از مجموع آیات و روایات استفاده می شود كه ایمان و عمل مانند دو بال هستند كه پرواز با یك بال ممكن نیست. و دو واقعیت جدانشدنی هستند و مقارنت ایمان و عمل صالح در آیات و عدم مخالفت روایات وارده در این زمینه، ارتباط مستقیم و متقابل این دو را تصدیق می‌كند.
«‏ فَمَا یكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّینِ»‏« پس‌ بعد از این‌ چه‌ چیز تو را به‌ تكذیب‌ روز جزا وامی‌ دارد؟ » یعنی: ای‌ انسان ‌منكر! اكنون‌ كه‌ دانستی‌خداوند تو را در نیكوترین‌ ساختار آفریده ‌است‌ و هم‌ اوست‌ كه‌ تو را به‌ فرودین‌ فرود برمی‌ گرداند پس‌ چه‌چیز تو را وا می‌ دارد كه‌ رستاخیز و جزا را منكر گردی‌؟ به‌ قولی: خطاب‌ برای‌ رسول ‌اكرم صلی الله علیه وسلم‌ است‌. یعنی ‌ای‌ محمد صلی الله علیه وسلم ، بعد از ظهور این‌ دلایل‌ قاطع‌ و گویا ، باز كدامین‌انسان‌ تو را تكذیب‌ می‌ كند؟
«‏ أَلَیسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِینَ ‏»‏« آیا خداوند حكم‌ كننده‌ ترین‌ حاكمان‌ نیست » هم‌ در قضا و هم‌ در عدل‌ خویش‌؟ بی‌ شك‌ كه‌ هست‌ ؛ از آن‌ رو كه‌ او انسان‌ را به‌ نیكویی‌ و زیبایی‌ و با بهترین‌ ساختار آفرید ، سپس‌ كافران‌ و منكران‌ خویش‌ را در فرودین‌ فرود دوزخ‌ افگند و مؤمنان‌ را به‌ درجاتی‌ بلند برتری‌ بخشید ؛ پس‌ از عدل‌ اوست‌ كه‌ قیامت‌ را برپا می‌ دارد تا مظلومان‌ داد خویش‌ را از ظالمان‌ بستانند.
در تفسیر المیزان درباره  این آیه مبارکه می نویسد : « آیا خدا بهترین حکم کنندگان نیست ؟)
در ادامه با استفهامی توبیخی خطاب به نوع انسان می فرماید: چه عاملی تو را به این امر واداشته که جزای روز قیامت را تکذیب کنی ؟ با اینکه ما نوع انسان را به دو گروه پاداش داده شده و برگردانده شده به اسفل السافلین تقسیم کرده ایم ، آیا جز این است که خداوند احکم الحاکمین است و حکم او مافوق هر حاکم می باشد، زیرا حکم او دراتقان و نفوذ از حکم هر حاکم دیگر برتر است ، و همین حکم متقن و حکیمانه اقتضاءمی کند که این دو طائفه از انسانها در جزا مختلف و متفاوت باشند، پس باید روز جزایی باشد تا هر کس مطابق عملش جزا داده شود و عقل و فطرت انسان هرگز تجویز نمی کندکه روز جزایی در بین نباشد .
 پیام‌ های   سوره تین:
 1- نعمت‌هاى دنیوى حتى خوردنى‌ها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شده‌اند. «و التین و الزیتون».
 
2-سلامتى که از طریق غذا به دست مى‌آید و امنیّت، مهم‌ترین نیازهاى مادّى انسان است. «التین و الزیتون...  البلد الامین«.
 
3- قداست وحى، به زمین‌ها نیز سرایت مى‌کند. «طور سینین».
 
4- امنیّت شهر مکّه، دعاى حضرت ابراهیم است که گفت: «ربّ اجعل هذا بلداً آمنا» و این دعا مورد استجابت  واقع شد. «هذا البلد الامین»
 
5- انسان درآفرینش برهمه‌ى موجودات برترى دارد. «خلقنا الانسان فى احسن تقویم»
 6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاکم است. «خلقنا... رددنا»
 
7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مى‌شود. «خلقنا الانسان فى احسن تقویم ثمّ رددناه اسفل سافلین»
 
8- انسان که برترین مخلوق است، سقوطش نیز از همه موجودات پست‌تر است. «احسن تقویم... اسفل سافلین» (چنانکه در آیات دیگر نیز مى‌فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضلّ»
 
9- دورى از ایمان و عمل صالح سبب سقوط است و ایمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رددناه اسفل سافلین الاّ الّذین آمنوا و عملوا الصالحات »
 
10- با آنکه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار کند، امّا او بر اساس عدل، حکم مى‌کند و بهترین داوران است. «احکم الحاکمین» 

میوجات وحبوبات ذکر شده در قرآن:
همه ای گیاهانى که از زمین مى رویند از هر نظر مهم و آیت روشنى از عظمت پروردگار با عظمت  مى باشند. در قرآن عظیم الشان  از گیاه به عنوان «نبات» بیش از 20 بار، از درخت با عنوان «شجره» بیش از 20 بار، ازمیوه با عنوان «فاکهه و ثمر» بیش از 30 بار، از دانه حبوبات با عنوان «حبّ» بیش از 10 بارو از زراعت با عنوان «زرع» 9 بار و از سبزی با عنوان «قضب و بقل» دو بار ذکری بعمل آمده است .
« انار» (رمّان)
کلمه انار سه بار در قرآن عظیم الشان ذکر گردیده است . )سوره انعام آیه 99 ، سوره انعام آیه 141 ، سوره الرحمن آیه 68 )
«انجیر» (تین)
انجیر یک بار در قرآن عظیم الشان  ذکر گردیده است آنهم در سوره ( تین آیه 1 )
انجیر از جمله قویترین  میوه ها ویا هم گفته میتوانیم که انجیر از بهترین مواد غذای است که انسان میتوان در هر سن سال از آن استفاده نماید ،انجیر می توان  به عنوان قند طبیعی برای كودكان استفاده نمود. ورزشكاران و نیز آنها كه دچار ضعف یا پیری هستند می توانند از انجیر برای تغذیه خود استفاده كنند.
می گویند «  افلاطون» به قدری انجیر را دوست می داشت كه بعضی آن را دوست فیلسوفان نامیده اند
.
« سقراط» انجیر را جذب كننده مواد نافع و دفع كننده ضرر می دانسته است.
«جالینوس» رژیم مخصوصی از انجیر برای پهلوانان تنظیم كرده بود. به پهلوانان روم و یونان قدیم نیز انجیر داده می شد.
علماء می  گویند: انجیر سرشار است از ویتامین های مختلف و قند. و در بسیاری ازامراض  از آن به عنوان یك دوا می توان استفاده كرد مخصوصاً هرگاه انجیر و عسل را به طور مساوی مخلوط كنند برای زخم معده بسیار مفید است
.
خوردن انجیر خشك، باعث تقویت حافظه می شود و به علت وجود عناصر معدنی در انجیر كه سبب تعادل قوای بدن و خون می گردد، انجیر را غذای هر سن و شرایطی، معرفی كرده اند
.
«انگور» (عنب)
میوه انگور، به صورت جمع و مفرد (عنب و اعناب) بیش از 10 بار در قرآن عظیم الشان ذکر گردیده است  )سوره رعد آیه 4 ،سوره نحل آیه 11 و یس آیه 34،سوره نحل آیه 67،سوره اسرا آیه،سوره کهف آیه 32 و 42)
«خـرما» (رطب )
«درخت خرما» (نخل،نخیل،نخله) کلمه نخل و نخیل در 20 آیه از قرآن عظیم الشان  ذکر شده است  )سوره رعد آیه4، سوره انعام آیه 99، سوره ق آیه 10 ،سوره انعام‌ آیه  141 ،سوره یس آیه 34)
«خیار» (بادرنگ)
خیار در ماجرای بنی ‌اسرائیل آمده که آنان به یک غذا قناعت نکردند و از موسی علیه والاسلام خیار خواستند.(سوره بقره آیه 61 )
« زیتون »
نام زیتون 6 بار در قرآن عظیم الشان  تذکر رفته است ، یک بار به طور مستقیم به درختی اشاره شده که در کوه سینا می ‌روید واز آن  روغن  تولید می گردد ( ذکر آن در سوره مؤمنون آیه 20).
هکذا نام درخت زیتون دو بار به تنهایی و پنج بار همراه دیگر میوه‌ ها همچون خرما، انار، انگور و انجیر به کار رفته است. در قرآن عظیم الشان   درخت زیتون از نشانه‌ های خداوند معرفی شده ( سوره نحل آیه 11)   و درخت زیتون  از جمله درخت مبارک و پر برکت ذکر شده است (سوره نور آیه 35 ) همچنین خداوند متعال به درخت قسم  یاد کرده است(سوره نور آیه 35 )
.
« موز» (کلیه)
موز یک بار در قرآن کریم آمده است که بهشتیان از درخت موزی که میوه ‌اش بر روی هم چیده شده بر خوردارند (سوره واقعه آیه 29 )  ، البته غالب مفسران قرآن عظیم الشان  ،«طلح» را درخت موز می‌ دانند اما فاروقی آن را «اقاقیا» می‌داند.

« پیاز»(بصل)
یاد کردن از پیاز در ماجرای بنی‌ اسرائیل است که آنان به یک نوع غذا قناعت نکردند و از موسی (ع) پیاز خواستند( سوره بقره آیه 61 )
« سیر» (فوم )
در قرآن کریم و در ماجرای بنی ‌اسرائیل سیر هم یکی از خواسته‌ های قوم، از حضرت موسی (ع) بوده‌ است )سوره بقره آیه 61 )
«ترنجبین» (منّ)
قرآن کریم سه بار از ترنجبین یاد می ‌کند که به عنوان نعمت به بنی ‌اسرائیل عطا شده است(سوره بقره آیه 57،سوره اعراف آیه 160، سوره طه آیه 80 )
«حنا» (کافور)
کلمه کافور یک بار در قرآن و آنهم در سوره «انسان آیه 5» به کار رفته است .
«زنجبیل»
زنجبیل یک بار قرآن عظیم الشان  یاد کرده و آن را آمیزه نوشیدنی بهشتیان یاد کرده است. )سوره انسان آیه 17 )
« عدس » (نسک )
قرآن کریم از عدس در ماجرای بنی ‌اسرائیل و تقاضای آنان از حضرت موسی ذکر می‌ کند.( سوره بقره آیه 61 )
«کدو» (کدو)
کدو در قرآن کریم یکبار و در سوره «صافات آیه 146» آمده و در آن اینگونه بیان شده که خداوند پس از نجات دادن حضرت یونس از شکم ماهی بر سرش بوته کدویی رویانید تا او از اشعه سوزان آفتاب در امان باشد.

میوجات و درختانی جنتی:
در مورد اینکه در بهشت چه درخت های از میوه وجود دارد ، آیت واحادیث در مورد اشارت مشخصی ندارد ، واین جزو ‏علم غیب است . فقط می دانیم که ،بر طبق بعضی از نصوص شرعی (کتاب و سنت) اسم بعضی از میوه ها و ‏درختهای بهشتی ذکر شده اند، مانند میوه انار و خرما و سیب و .. و یا درخت سدر..‏
اما باید به این نکته مهم هم توجه نمود که: در آنجا اهل جنت هر میوه ای که بخواهند برایشان ‏مهیا می شود، چرا که در قرآن آمده:‏‏« وَفَاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ (20) وَلَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ» (سوره الواقعه / 20-21).‏یعنی: و هر نوع میوه را که برگزینند و بخواهند، به کامل ترین و زیباترین صورت برایشان ‏فراهم خواهد بود. و از گوشت
  انواع پرندگانی که بخواهند به هر صورتی که بخواهند کباب ‏شده یا پخته شده و یا به صورتی دیگر که بخواهند برایشان فراهم خواهد شد.‏
و «یَدْعُونَ فِیهَا بِکُلِّ فَاکِهَةٍ آَمِنِینَ» (سوره الدخان / 55)‏یعنی: آنان در بهشت هر میوه ای را که بخواهند از آنچه که در دنیا اسمش هست و از آنچه که ‏در دنیا اسمی از آن نیست و شبیهی
  ندارد می طلبند، پس هر میوه ای، از هر نوع را که ‏بخواهند بدون زحمت و مشقّت فورا برایشان حاضر می گردد.‏
و فرمود: « وَفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ؛ لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ» واقعه (32-33).‏یعنی: یعنی همانند میوه های دنیا نیستند که در بعضی وقت ها یافت نمی شوند و فقط در برخی ‏فصل ها در دسترس هستند و به دست آوردنشان مشکل است، بلکه میوه های بهشت همواره و ‏همیشه وجود دارند و چیدن و
  استفاده از آن راحت است و انسان در هر حالتی که باشد به آن ‏دسترسی دارد.‏و فرمود: « إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلَالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ » (مرسلات 40-41).‏
یعنی: پرهیزکاران در میان درختان متنوع و سایه سار و سرسبز و با طراوات و چشمه سارانی ‏دیدنی هستند که از چشمه ی سلسبیل و رحیق سرچشمه می گیرند. و بهترین و پاکیزه ترین میوه ‏هایی که دلخواه آنان است و آرزو می کنند برایشان مهیاست.‏
و فرمود: « وَبَشِّرِ الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا ‏رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ‏وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (سوره البقره / 25).‏‏ (به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‏اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت ‏برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‏ای از آن، به آنان داده ‏شود، می‏گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود.(ولی اینها چقدر از آنها بهتر ‏و عالیتر است.)» و میوه‏هایی که برای آنها آورده می‏شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) ‏یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.)‏
در تفسیر سعدی آمده: « میوه های بهشتی همه در زیبایی و طعم همسانند و در میان آن میوه ‏مخصوصی وجود ندارد، و اهل بهشت همواره در ناز و نعمت بسر می برند. پس آنها همواره با ‏خوردن آن میوه ها لذت می برند. « وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً» عده ای می گویند میوه های  بهشت ‏تشابه اسمی دارند اما در مزّه با یکدیگر  فرق می کنند. گروهی نیز می گویند در رنگ با ‏یکدیگر متشابه هستند اما در اسم فرق می کنند. برخی نیز در این باورندکه در زیبایی و لذت ‏تشابه دارند شاید این بهترین قول باشد».‏
هر بار که نعمتی جدید به آنها تقدیم می‌گردد چون میوه‌ها در ظاهر به یک شکل و صورت ‏می‌باشد گمان می‌کنند که همان میوه قبلی است، ولی در حقیقت این چنین نیست. و همه آنها در ‏مزه و طعم و خوشبویی خواص منحصر به فرد داشته و با دیگری متفاوتند. ‏
و این آیات نشان می دهند که محدودیتی در بهشت از نظر میوه ی دلخواه وجود ندارد، و حتی ‏میوه های جدیدی وجود دارند که در دنیا وجود نداشته است.‏
و همچنین در مورد درختان جنتی  آمده:‏‏« وَأَصْحَابُ الْیَمِینِ مَا أَصْحَابُ الْیَمِینِ * فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ * وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ » (سوره واقعه 27-29).‏
یعنی: اما اصحاب سعادت، اصحاب سعادت چه حال دارند؟یعنی حالت بسیار خوبی دارند. « فِی ‏سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» در میان درختان سدری هستند که خارهایشان گرفته شده و بریده شده است و ‏شاخه های خراب آن قطع گردیده و به جای خار و شاخه های مضر میوه قرار داده شده است، و ‏درخت سدر ویژگی هایی چون سایه گسترده و آرامش یافتن انسان در سایه آن را دارا می باشد.‏
‏« وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ» «طلح» درخت بزرگی است که در صحرا می روید و میوه ای لذیذ و ‏خوشمزه دارد و خوشمزه است.‏
ابن ابی‌الدنیا از سلیم‌بن عامر روایت می‌کند که فرمود: اصحاب رسول‌الله صلی الله علیه وسلم
  ‏می‌گفتند: خداوند در آمدن اعراب بادیه‌نشین و سؤالاتشان ما را مستفید می‌گرداند. روزی یکی از ‏بادیه‌نشینان به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وسلم  رسید و گفت: یا رسول‌الله صلی الله علیه ‏وسلم ! خداوند در بهشت درختی را عنوان کرده که آزاردهنده است و من فکر نمی‌کردم که ‏درخت آزاردهنده‌ای در بهشت وجود داشته باشد. رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «آن ‏چه درختی است؟» گفت: درخت سدر. این درخت، خار دارد و خارش مزاحم است. رسول خدا ‏صلی الله علیه وسلم  فرمود: «مگر نه این که خداوند فرموده است ( فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ) ( سوره الواقعة آیه 28)  خداوند خار آن را برداشته و به جای هر خار ثمری رویانده است. ثمری از این ‏درخت می‌روید که هر دانه‌اش به هفتاد و دو رنگ درآمده و هیچ کدام از رنگ‌هایش شبیه ‏دیگری نیستند». ‏
و فرمود: « هُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ ‏وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ» (سوره انعام
آیه 141).‏
یعنی: و اوست
  که  باغهایی  آفرید نیازمند به  داربست و بی  نیاز از داربست، ودرخت  خرما ‏و کشتزار، با طعمهای گوناگون، و درخت زیتون و انار، که از جهتی با هم شبیه، و از جهتی ‏تفاوت دارند.‏
خلاصه اینکه در جنت  همه انواع میوه همچون سیب، خرما، انگور و انار و زیتون و غیره ‏وجود دارد، تا چه رسد به انواع گل‌ها و شکوفه‌های خوشبو و در یک کلمه درجنت چیزهایی ‏وجود دارد که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و هیچ کدام از آن حتی بر فکر ‏کسی نیز خطور نکرده است، خداوند ما را بی‌نصیب نگرداند. ‏

 

صدق الله العظیم و صدق  رسوله نبی الکریم.  

 

فهرست:
معلومات مؤجز 
ترجمه مؤجـز
وجـه‌ تسمـیه
کوه زیتا یا کوه زیتون 
اسباب نزول
محتوا سوره
‏ترجمه وتفسیر   ‏
رابطه ایمان و عمل صالح
آثار و فواید پیوند ایمان و عمل صالح
محووزدودن گناهان
عامل سعادت و رستگاری
 محبت آفرینی و ایجاد دوستی
 نتیجه گیری 
 پیام‌ های این سوره
 میوجات وحبوبات ذکر شده در قرآن 
 میوجات ودرختانی جنتی

 

منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص
هروی
 -
فیض  الباری شرح صیح البخاری  داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین 
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
-  تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)

- امام سیوطی کتاب   »اسباب النزول  »
- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن مهندس حکمتیار
- تفسیر معارف القران  مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی  دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور 
- تفسیر فی ظلال القرآن/ سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی  مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری

 

 برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.

 

تفسیر احمد سوره نبأ

تفسیر احمد سوره نازعات

تفسیر احمد سوره  عبس

تفسیر احمد سوره تکویر

تفسیر احمد سوره انفطار

تفسیر احمد سوره مطففین

تفسیر احمد سوره انشقاق

تفسیر احمد سوره بروج

تفسیر احمد سوره طارق

تفسیر احمد سوره اعلی

تفسیر احمد سوره غاشیه  

تفسیر احمد سوره فجر

تفسیر احمد سوره بلد

تفسیر احمد سوره شمس

تفسیر احمد سوره لیل

تفسیر احمد سوره ضحی

تفسیر احمد سوره شرح

تفسیر احمد سوره تین

تفسیر احمد سوره علق

تفسیر احمد سوره قدر

تفسیر احمد سوره بینه

تفسیر احمد سوره زلزله

تفسیر احمد سوره عادیات

تفسیر احمد سوره قارعه

تفسیر احمد سوره تکاثر

تفسیر احمد سوره عصر

تفسیر احمد سوره همزه

تفسیر احمد سوره فیل

تفسیر احمد سوره قریش

تفسیر احمد سوره ماعون

تفسیر احمد سوره کوثر

تفسیر احمد سوره کافرون

تفسیر احمد سوره نصر

تفسیر احمد سوره مسد

تفسیر احمد سوره اخلاص

تفسیر احمد سوره فلق

تفسیر احمد سوره ناس 

 

بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نيز نظري براي اين مطلب ارسال نماييد:


کد امنیتی رفرش