
تفسيراحمد سوره قریش
تتبع و نگارش : الحاج امين الدين «سعيدي – سعيد افغاني»
مهتمم و ديزاين: الحاج سليم عابد «پيمان»
سوره القريش
اين سوره در « مكه » نازل شده ودارایی 4 آيه می باشد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
لإیلافِ قُرَیْشٍ ﴿١﴾ إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿٢﴾ فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿٣﴾ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿٤﴾
برای دانلود نسخه pdf اینجا کلیک کنید.
ترجمه مؤجز :
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشنده مهربان
لإیلافِ قُرَیْشٍ ﴿١﴾ به پاس الفت قریش
إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿٢﴾ (همان ) الفت شان به سفر های زمستانی وتابستانی
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿٣﴾ پس (به شکرانه این نعمت بزرگ ) باید پروردگار این خانه را (کعبه )را عبادت کنند.
الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿٤﴾همان (پروردگار) که آنها را از گرسنگى نجات داد ، و از ناامنى رهائى بخشید.
خلاصه تفسیر:
از اینکه مردم قریش به سفر زمستان و تابستان عادت کرده اند، پس ( بخاطر شکر این نعمت ) باید مالک این خانه کعبه را عبادت کنند، آن که به آنها در گرسنگی طعام داد، و از ترس آنها را در امان گذاشت.
معلومات مختصر:
(سورهٔ قریش ) مکی، و دارای ( 1 ) رکوع ، (4) چهار آیت ، (17 ) کلمه ، (79 ) هفتاد ونه حرف ، و( 41 ) چهل ویک نقطه است.
ولی عده ای بر این باور اند که در مدینه نازل شده، ولی مضمون سوره واسلوب بیان آن مخصوصآ «بخش رب هذا البیت » بر مکی بودن سوره تاکید می دارد.
مفسران بدین عقیده اند که:
سورهٔ « الفیل وقریش » ارتباط تنگا تنگی با هم دارند، چنان معلوم می شود که همزمان ودریک مرحله نازل شده اند در هر دو خطاب متوجه قریش است.
نعمت های الهی را بیان می دارد وقریش را به سپاسگذاری دعوت می کند در یکی پیروزی بر دشمن مجهز ونیرومند را در دیگری نجات از خوف وگرسنگی را بیاد قریش می آورد وبه آنان خاطر نشان می سازد، همانطوریکه پروردگار کعبه از شر اصحاب فیل نجات داد ،فقر وگرسنگی شما را نیزاز میان برداشته ودر عوض رزق وروزی وافر بشما ارزانی می فرماید، به حالات ترس وخوف تان خاتمه بخشیده وامان وفضای امنیت را را به شما عنایت می فرماید ، میتوانید در گرما وسرما ، در شب وروز به سفر به پردازید وبه امور تجارتی خویش مشغول شوید وکسی نیست که برای شما وامور تجارتی شما مزاحمت خلق کند ، پروردگار با عظمت خطر دشمن را دفع وبرای شما نعمت صلح را به ارمغان اورد.
خوانندهٔ محترم!
طوریکه مشاهده فرمودید که بعد از شکست نیروهای ابرهه در قدم نخست به این شهر امنیت آمد وروزی از هر سو به آین شهر سرا زیر می شد ، ولی باشندگان این سرزمین ناسپاسی کردند، بنآ ءدر مرحله اول به سراغ شان فقر آمد ودر قدم بعدی خوف وبی آمنی دامن شانرا فرا گرفت .
پروردگار با عظمت ما در ( سورهٔ ابراهیم/7 ) می فرماید: « لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (اگر سپاس گزارى كنید، قطعاً بر شما مىافزایم، و اگر ناسپاسى كنید، بىتردید عذابم سخت است. )
در این هیچ جای شک نیست که خداوند در برابر نعمتهایى كه به ما مىبخشد نیازى به شكر ما ندارد، و اگر دستور به شكرگزارى داده آن هم موجب نعمت دیگرى بر ما و یك مكتب عالى تربیتى است.
شکران نعمت اینست که در قدم نخست باید بطور دقیق فکر کنیم بخشنده نعمت كیست؟ این توجه و ایمان و آگاهى پایه اول شكر است.
مرحلهٔ دوم شکران نعمت ادای به زبان است ومرحله سوم ادای شکر که ازهمه آن بالاتر است ، مرحله عمل است.
در مجموع شكر عملى آن است كه درست بیاندیشیم كه هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است و آن را در مورد خودش صرف كنیم كه اگر نكنیم كفران نعمت كردهایم. محتوا سورهٔ:
اين سوره در حقيقت مكمِل سورهٔ « فيل » محسوب مى شود و آيات آن دليل روشنى بر اين مطلب است.
مـحتوا اين سوره بيان نعمت خداوند بر قريش و الطاف و محبتهاى اونسبت به آنهاست ، تا حس شكرگزارى آنها تحريك شود و به عبادت پروردگار اين بيت عظيم كه تمام شرف و افتخارشان از آن است قيام كنند.
همان گونه كه سورهٔ « و الضحى » و سورهٔ « الم نشرح » درحقيقت يك سـوره مـحـسـوب مـى شود، همچنين سورهٔ « فيل » و سورهٔ « قريش » بمثابه یک سوره می باشند، چرا كه پيوند مطالب آنها بقدرى است كه مى تواند دليل بر وحدت آن دو بوده باشد.
سوره مباركه قریش با تأكيد بر اينكه قبیله قريش ابتداييترين نعمت اجتماعي، یعنی انسجام درونی و بقای قبیله خود را از خدای کعبه دارد، آنان را به شكرانه اين نعمت به پرستش او دعوت ميكند. در انتها برای نشان دادن اهمیت این نعمت، به پیامدهای آن یعنی رهایی از گرسنگی و فشار اقتصادی و ایمنی از تهدیدهای خارجی اشاره میکند.
این سوره به همه خوانندگان خود یادآور می شود كه آنان نيز همه نعمت های حيات فردي و اجتماعي خود را از لطف و تدبير پروردگار خود دارند، از این رو بايد او را بپرستند.
فضيلت تلاوت سوره:
ابو الحسن قزوینی فرموده است که: هر گاه شخصی از دشمن یا هم ازمصیبتی خطر داشته باشد ، خواندن سوره « لایلف قریش » برای او ، تا مین دادن او محسوب می شود
امام جزری نقل فرموده است که: این عمل آزمون شده ومجرب است.
حضرت قاضی ثناء الله پس از نقل آن در تفسیر «مظهری » فرموده است که شیخ من حضرت میرزاجان جانان به من دستور فرموده است که به هنگام خوف وخطر این سوره را تلاوت نمایم ، و فرموده است که : خواندن آن برای دفع هر مصیبت وبلا مجرب است، حضرت قاضی صاحب فرموده است که من بار ها آن را آزموده ام .
( معارف القرآن مؤلف دانشمند عالم اسلام حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی )
ابن کثیر در تفسیر خویش فرموده است: هر کسی که موافق به این آیه عبادت خدا را انجام دهد خداوند برای او وسایل امنیت وبی خوف وخطر بودن را در دنیا را فراهم می سازد ، وهم چنین در آخرت ، وهر کسی که از آن اعراض نماید ، این هر دو امنیت از او سلب می گردند ، چنان که در جایی دیگر از قرآن عظیم الشان می فرماید:
« وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آَمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ » ( سورهٔ نحل 112 ) یعنی خداوند مثال یک روستایی را بیان فرمود که آن مآمون ومحفوظ واز هر خطر مطمئن بود ، رزق آن از هر طرف به وفور می آمد ، سپس اهالی آن قریه به نعمت های الهی کفران نمودند ، پس خداوند آنان را در اثر عملکرد شان به گرسنگی وترس مبتلا فرمود.
اسباب نزول سورهٔ قریش:
حاکم وغیره از ام هانی (رض) دختر ابو طالب روایت کرده اند : که رسول الله صلی االه علیه وسلم فرمود : « الله تعالی قریش را به هفت خصلت برتری داده است ( من از اینها هستم ، نبوت ، در بانی کعبه ، آب رساندن بر ای حاجیان ، پیروزی بر اصحاب فیل ، عبادت خدا ، اینها هفت سال خدا را عبادت کردند که در آن زمان هیچ گروهی این کار را نمی کرد وخدا یک سوره را تنها در مورد آنها نازل کرده است ) . حاکم در ادامه حدیث بیان داشته است که این سوره در باره قریش نازل شده واز گروه دیگری در این سوره یاد نشده است .
قابل یاد اوری است که : حضور پیامبرصلی الله علیه وسلم در شهر مكه طی سیزده سال اقامت ایشان بهمنظور تبلیغ دین اسلام و اذیت و آزار آن حضرتتوسط كفار قریش همراه با نزول سورههای مكیبوده است كه خداوند از وقایع تاریخی مكه بهمنظور یادآوری نعمت و قدرت لایزال الهی یادمیكنند تا كافران مكه به توحید الهی و نبوت نبویایمان بیاورند.
تفسیر سورهٔ قریش:
«لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ »
« ایـلاف » مـصـدر است و به معنى الفت بخشیدن ، و( الفت ) به معنى اجتماع تواءم بـا انـسـجـام و انـس و التـیـام اسـت .
برخی از مفسران در معنی « ایلاف » می نویسند که: « ايلاف » ، الفت دادن امت و مقصود، الفت دادن ميان خود قريشيان يا قبايل ديگر با ايشان بوده كه خداوند با نابود ساختن اصحاب فيل براى آنان فراهم آورد.
بنابراين، اين سوره در دنبال سوره (فيل) قرار دارد و مضمون آن، اين را ثابت مى كند. چنانكه برخى از مفسرین در اصل اين دو سوره را يكى دانسته اند.
مـنظوراز ایجاد الفت میان قریش و سرزمین مقدس مکه ، و خانه کعبه است ، زیرا آنـهـا و تـمـام اهـل مـکه به خاطر مرکزیت و امنیت این سرزمین در آنجا سکنى گزیده بودند، بـسـیـارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى آمدند، مراسم حج را بجا مى آوردند، و مبادلات اقتصادى و فرهنگی داشتند، و ازبرکات مختلف این سرزمین استفاده مى نمودند.
هـمـه ایـنـهـا در امن وامنیت زندگی بسر می بردند ، ویقین همین است که اگر کعبه به لشکر کشی ابرهه ویران وامنیت آن از بین می رفت دیگر کسى با این سرزمین الفتى پیدا نمى کرد.
در آیـه بـعـد مـى افـزایـد: هـدف ایـن بـود کـه خـداونـد قـریـش را در سـفـرهاى زمستانی و تابستانی الفت بخشد.
الفت قريش در كوچ هاى زمستانى و تابستانى ظاهر مى شود. مقصود اين است كه اين الفت به قريش امكان داد كه بتوانند از كوچ هاى زمستانى و تابستانى خود نهايت بهره را ببرند.
قريشيان براى تجارت در زمستان به طرف جنوب (يمن) و در تابستان به سمت شمال (شام) مى رفتند. آنان دراين سفرهاى تجارى سود مى بردند و از اين راه امرار معاش مى كردند.
«لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ »
«برای الفت دادن قریش» الفت دادن قریش قبیله پیامبر صلی الله علیه وسلم این بود که چون در دوران جاهلیت به سفرهای تجارتی میرفتند، در راه مورد غارت و هجوم قبایل دیگر قرار نمیگرفتند زیرا اعراب میگفتند: قریش اهل خانه خدای عزوجل هستند و باید حرمت آنها را نگاه داشت. لذا خدای عزوجل به قریش دستور داد تا بهسبب الفت و ایمنی که در دو سفر تجارتی زمستانی و تابستانی خود از آن برخوردارند، خداوند را شکر بگزارند زیرا او هر دو سفر را مورد الفت آنان قرار داد و برایشان آسان گردانید.
قریش، نام مجموعه قبایلی از نسل نضربنکنانه است که از صیغه تصغیر «قرش» برگرفته شده زیرا قرش حیوان بزرگ جثهای از آبزیان است که به کشتیها حملهور میشود. قبیله قریش را از آن روی به حیوان قرش تشبیه کردند که آن حیوان، جانداران آبزی دیگر را میخورد در حالی که خود از دریده شدن مصون و بردیگران چیره است و کسی بر آن غالب شده نمیتواند. ولی ابوحیان میگوید: «وجه نامگذاری قریش به این نام این است که تقریش به معنای تجمع است و قریش بعد از آنکه پراکنده بودند، جمع شدند و قصیبنکلاب آنان را در حرم جمع کرد».
« إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ»
هدف ومـنـظـور ایـجـاد الفـت مـیـان قـریـش و سـایـر مـردم در طول این دو سفر بزرگ است ، چرا که بعد از داستان ابرهه مردم با دیده دیگرى به آنها مـیـنـگـریـسـتـنـد، و بـراى کـاروان قـریـش احـتـرام و اهـمـیـت و امـنـیـت قائل بودند. قریش هم نیاز به این امنیت در طول راه داشت ، و هم نیاز به آن در سرزمین مکه ، و خداوند در سایه شکست لشکر ابرهه هر دو امنیت را به آنها بخشید.
مـى دانـیـم زمـیـن مـکـه بـاغ و زراعتى نداشت ، زراعت آن نیز محدود بود، بیشترین درآمد از طـریـق هـمـیـن کـاروانـهـاى تـجـارى تـاءمـیـن مـى شـد، در فـصـل زمـسـتـان بـه سـوى جـنـوب یعنى سرزمین یمن که هواى آن نسبة گرم بود روى مى آوردنـد، و در فـصـل تـابـسـتـان به سوى شمال و سرزمین شام که هواى ملایم و مطلوبى داشـت ، و اتـفـاقـا هـم سـرزمـیـن یـمن و هم سرزمین شام از کانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مکه و مدینه حلقه اتصالى در میان آن دو محسوب مى شد.
«الفتشان هنگام سفر زمستان و تابستان» سفر زمستاني قريش به سوي يمن بود زيرا سرزمين يمن گرمسير است و سفر تابستاني آنان به سوي شام؛ زيرا شام سرزميني است سردسير. شايان ذكر است كه قريش در مكه به وسيله تجارت زندگي ميگذراندند پس اگر اين دو كوچ تجارتي نميبود، امكان اقامت در مكه برايشان وجود نداشت و اگر مجاورتشان در كنار خانه كعبه وسيله تأمين امنيتشان نميشد، آنان قادر به انجام هيچگونه كار و فعاليتي نبودند.
محمدبناسحاق تصريح ميكند كه اين سوره به ماقبل خود متعلق است زيرا معني در نزد وي اين است: ما براي الفت دادن قريش و حفظ اجتماع ايمن و مطمئنشان در شهر مكه و الفتشان در سفرهايشان، فيل را از مكه بازداشته و اصحاب فيل را نابود كرديم.
« فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ»
«پس بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند» يعني: اگر قريش حق تعالي را بهخاطر ساير نعمتهايش بهيگانگي پرستش نكردند، بايد او را به خاطر اين نعمت مخصوص كه ذكر شد، پرستش كنند. اعلام اين حقيقت به قريش از سوي خداي سبحان كه او پروردگار خانه كعبه است، در واقع اعلام بيزاري وي از بتان است زيرا قريش بتان را پرستش ميكردند لذا حق تعالي آنان را متوجه اين حقيقت گردانيد كه به وسيله اين خانه كه پروردگار آن لاشريك است، بر ساير اعراب شرف و برتري پيدا كردهاند پس بايد از كفران نعمت بپرهيزند و شرك نياورند. امامرازي: ميگويد: «بدانكه نعمت دادن بر دو قسم است؛ يكي: با دفع نمودن ضرر و ديگري با جلب نمودن منفعت؛ و از آنجا كه دفع ضرر از جلب منفعت مهمتر و مقدمتر است، بدين جهت خداوند نعمت دفع ضرر را در سوره فيل و نعمت جلب منفعت بهسويشان را در اين سوره ذكر كرد و با توجه دادنشان به ايندو نعمت عظيم، آنان را به عبادت خويش فرمان داد تا اين عبوديت، شكري در برابر اين نعمتها باشد.
« الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ»
«همان كه در گرسنگي غذايشان داد» يعني: حق تعالي قريش را به سبب آن دو سفر غذا داد و آنان را از گرسنگي شديدي كه در آن بهسر ميبردند، رهانيد «و از بيم و ترس ايمنشان گردانيد» زيرا در آن زمان اعراب يكديگر را غارت كرده و بهاسارت ميگرفتند اما قريش به سبب مجاورت خانه خدا از اين حملات و غارتگريها ايمن بودند چنان كه حق تعالي آنان را از ترس هجوم سپاه حبشه و لشكر فيل نيز ايمن گردانيد پس بايد به شكر اين همه نعمت، فقط او را به عبادت يگانه گردانند و بجز او، بتان را شريك و همتا قرار نداده و به پرستش نگيرند. ابنكثير ميگويد: «بدين جهت است كه هر كس به اين فرمان الهي لبيك گفت، ايمني دنيا و آخرت هر دو برايش جمع شد و هر كس اين فرمان حق تعالي را عصيان كرد، هر دو امنيت از وي سلب گرديد چنان كه آيات (112 ـ 113) از سوره نحل بر اين معني ناظر است». در حديث شريف به روايت اسماء بنتيزيدبنسكن انصاري رضيالله عنها آمده است كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم سوره: «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ… »را تلاوت نموده سپس فرمودند: «اي گروه قريش! واي بر شما! پروردگار اين خانه را عبادت كنيد كه شما را از گرسنگي اطعام و از ترس و هراس ايمن گردانيد».
سفرزمستانی وبهاری قریش:
این امر معروف ومعلوم است که سر زمین مکه مکرمه در جای موقعیت دارد که نه در انجا مزرعه است ونه در انجا باغ سر سبز ومیوه ، که اهل مکه از آن استفاده نمایند ، بنابر این حضرت خلیل الله بانی بیت الله ، هنگام اباد شدن مکه به اهل مکه به بارگاه خداوند متعال چنین دعا فرمود : این شهر را جای امنی قرار بده ، وبه اهل مکه از ثمرات رزق عطا بفرما ، « ارزق اهله من الثمرات » که هر نوع میوه از بیرون آورده شود ،« یجبی الیه ثمرات کل شی ء » بنابر این ، مدار معیشت وزندگی اهل مکه بر این بود که آنها به خاطر تجارت به مسافرت بروند واز آنجا ضروریات خودرا بیاورند .
بنآ معمول طور بود که اهالی مکه در طول سال دو باربه سفر می پرداختند ، سفر اول آن سفر تابستانی كه به شام (سوریهفعلی) مسافرت می کردند و امتعه خویش را بفروش می رساندند ، وسفر دومی شان در طول سال در ماها ی زمستان بود که مردم قریش به سوی یمن می رفتند ، و معمولا محصولات غرب آفریقا وآسیای دور را خرید میكردند وناگفته نماند که مردمان شام ومردم یمن به مردمان مکه وبخصوص قریشی ها به احترام خاصی می نگریستند.
پروردگار با عظمت ما به قریش یادآوری میكند كه این همهنعمت را به این قوم ارزانی نمودم ، مهمترین این نعمت دین مقدس اسلام ونبوت پیامبر صلی الله علیه وسلم بود . در حالیکه قبل از اعطای این دو نعمت مصروف بت پرستی ودر جاهلت می زیستند .
پروردگار كعبه:
مراد از بیت « علی الاطلاق» كعبه است كهتوسط ابراهیم (ع) و اسماعیل(ع) بنا شده است واین خود نعمت بزرگی است كه مردم قریش ازآنها بهرهمند بودند و سفر آنان به ناحیه شمال وجنوب مكه برای تجارت و بزرگی آنان در چشمسایر ملتها نعمت دیگری است كه خداوند بهآنان ارزانی داشته است، اما جای تعجباینجاست كه با توجه به نعمتهای گذشته و نعمتاسلام، آنان به جای عبادت پرودگار به پرستشبتهای سنگی و چوبی میپرداختند. خداوندبزرگ و صاحب كعبه همان خدایی است كهقریش را از گرسنگی سیر گردانید و آنان از خوف وترس ایمن ساخت.
آنچه كه از تاریخ مكه واضح و مبرهن است اینكه، مكه از خطرهای تجاوز بیگانگان و بلاهایزمینی و آسمانی مصؤن مانده است و این به خاطرهمان نعمت عظیم نبوت است كه از ازل خداونددر منطقه مكه مقرر فرمودند.
در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که :«حق تعالی از فرزنداناسماعیل، بنی كنانه، را برگزید و از بنی كنانهقریش، را و از قریش، هاشم و از هاشم مرا برگزیدو این خانواده و شخص پیامبرصلی الله علیه وسلم نعمت بزرگ وبی بدیلی بودند كه خداوند به قوم قریش ارزانیداشت «.
پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیثی می فرماید :خداوند از همه فرزندان حضرت اسماعیل علیه والسام کنانه را وسپس از کنانه قریش وبعد از قریش بنی هاشم وسپس از بنی هاشم محمد صلی الله علیه وسلم را بر گزید . ( البغوی عن وائله بن الاسقع )
همچنان در حدیثی دیگری می فرماید :همه مردم در خیر وشر تابع قریش هستند
( رواه مسلم عن جابر ، مظهری ). علت بر گزیدن خداوند که در حدیث اول بیان گردیده است غالبآ این است که قبایل از ملکات واستعداد خاصی برخوردارند ، در زمان کفر وشرک وجاهلیت هم آنها بعضی اخلاق وملکات فوق العاده داشتند ، استعداد قبول حق در آنها بسیار کامل بود ، از اینجاست که صحابه کرام و اولیا ء الله از گذشته اند
( مظهری )
جد اعلای پیامبر «هاشم بن عبدمناف»اولین كسی بود كه تجارت به شام را جهت امتعه وارزاق گسترش داد و بعد از او قریش به طور وسیعبه كار تجارت پرداختند. نام اصلی هاشم » عمروالعلاء» بود و چون به هنگام قحطی و تنگدستیمحرومان اطعام مساكین میكرد و نانهای خشكرا شكسته و در آبگوشتهای فراوان تریدمیكرد هاشم نام گرفت.
معلومات مؤجز در مورد قریش:
« قريش » نام يكى از قبايل عرب است.و حضرت محمّد در آن قبيله ظهور كرد.نام قبيله قريش در سوره « قريش » تذکر رفته است .
برخی از مفسرین فرموده اند که : لفظ قريش از تقريش به معنى مجتمع ساختن مأخوذ است چون قصى افراد پراكنده اين قبيله را جمع كرده است قبيله او به اين نام موسوم شده اند. و بعضى قريش را از « قرش » به معنى تجارت كه شغل عمده آنها بوده مشتق مى دانند.
طوریکه در فوق تذکر دادیم سرزمين مكه فاقد توليد بود. نه زمين قابل كشتى داشت، و نه كالا كه خود مصرف كنند و به ديگران عرضه نمايند.
از اين روز باشندگان مكه به كار وبار تجارت و سوداگرى اشتغال داشتند و زندگى خود را با وارد ساختن نيازمنديهاى خويش از خارج تامين مىنمودند.
وجود مكه و تقدسى كه در ميان قبايل عرب جاهلى داشت، و منطقه حرم كه جايگاه امنى بود، ورفت و آمد قبائل عرب از نقاط مختلف عربنشين به مكه چه براى پرستش بتهاى خود و چه به منظور شركت در مراسم سالانه حج كه در ماه رجب و ذى حجه انجام مىگرفت، زمينه خوبى براى تجارت تجار عرب و مبادلات تجارى آنها بود.
تجارت حجاز تقريبا در اختيار مردم قريش يعنى مردم مكه و اشراف طائف بود. تجارت قريش با فلسطين و سوره (شامات) در شمال، و با يمن در جنوب بود، و گاهى تجار از راه بحر به حبشه، و از راه نجد به حيره (عراق) تا مدائن بود، حتى با روم و مصر و هند هم رابطه تجارى داشتند.
تجار مكه تابستانها به شمال مىرفتند كه آب و هوائى خوش داشت، و زمستانها كه هوا سرد بود، راهى جنوب مىشدند.
تاجران قريش در سفرهاى تجارى خود از بيابانهاى هولناك و مخوف مىگذشتند، و صدها فرسخ راه را مىپيمودند. بيابانها و دشتهاى سوزان كه در همه جاى آن سكوت مطلق حكمفرما بود. نه راهى، نه آبى و درختى ، و نه آبادى ونه تعمیر .
فقط هنگام سفر به شمال يا بازگشت از آنجا از «خيبر» و از شهر «مدينه» عبور مىكردند، و در موقع سرازير شدن به جنوب «طائف» واقع در دوازده فرسخى مكه را مىديدند، و بعد هم وادى «تهامه» و نقطه مسكونى آنجا را.
در سمت چپ حركت آنها هنگام بيرون رفتن از شهر مكه سواحل «بحر احمر» و درياى سرخ، و در سمت غرب، دشتهاى بىكران و سوزان و كوهها و درههاى مخوف فراوان وجود داشت، و آن طرفتر خليج فارس، و در جنوب درياى عمان واقع بود.
تجار مكه در سفرهاى تجارى خود، از وجود اعراب بدوى كه به خوبى از راههاى صحرا و منازل ميان راه آگاه بودند، براى راهنمائى و حمايت كاروانهاى خود استفاده مىكردند.
تجارت قريش در بازارهاى دهگانه آنها در نقاط مختلف عربستان از شمال يعنى شامات تا جنوبىترين نقطه عربستان يعنى يمن و حضرموت انجام مىگرفت. اعراب در «اسواق» و بازارهاى خود ضمن تجارت و مبادله كالاى خود، به مفاخرت قبيلهاى و خودنمائى و ارائه جنبههاى مادى و معنوى خويش مىپرداختند. اين مفاخرتها ضمن اشعار دلكش آنان و خطابههاى پر شورشان، به خوبى نمايان بود.
معروفترين اين بازارهاى فصلى، «سوق عكاظ» بود كه پیامبر صلی الله علیه وسلم نيز در ايام جوانى، در آن شركت داشته است.
مشهورترین اسواق قریش:
«سوق» در زبان عربى به معناى بازار وجمع آن «اسواق» است. اسواق عرب، ده بازار بزرگ و همگانى فصلى بوده كه در زمان جاهليتيعنى دوران پيش از ظهور اسلام درنقاط مختلف عربستان شهرت داشت. در حقيقت عرب را مىتوانستد در اين بازارها شناخت.
اسواق عرب پس از مراسم حج آنها كه در ماه رجب و ذىالحجه در مكه و عرفات و منا انجالم مىگرفت، و شعار بزرگ قبائل عرب بود، مهمترين مرسم و كنگره بزرگ آنها در ماههاى مختلف سال به شمار مىرفت.
محل برگزارى بازرهاى دهگانه عرب در كشور كنونى اردن،يمن، عدن، حضرموت، بحرين، مسقط و عمان و نجد يعنى عربستان كنونى بود.
در اين قلمرو وسيع شبه جزيره تقريبا از مجموع قبائل عرب اعم از بتپرست و نصرانى و يهودى و ستارهپرست و پيروان ساير اديان و عقايد خرافى، از شام و عراق و يمن و بحرين و سواحل خليج فارس و نجد و يمامه و تهامه و حجاز شركت مىجستند.
برنامه كار آنها و شركت در اين بازرها اين بود كه از ماه ربيعالاول آغاز مىگرديد تا در ماه ذىالحجه پس از شكت در آخرين بازرها بتوانند به مكه بيايند و در مراسم حجحضور يابند و بعد از پايان موسم به ميان قبايل خود ، بازگردند.
بنابراين قبايل عرب در دوره سال شخصيت و منافع مادى و معنوى خود را بدين گونه تامين مىكردند. اين غير از سفرهاى تجارى عرب به يمن و شام وفارس و حبشه و ديگر نقاط بود.
تجار عرب كالاهاى خود را كه از اين كشورها مىآوردند اغلب در اسواق دهگانه خود عرضه مىكردند و بقيه شركت كنندگان نيز آنها را با فرآوردههاى خود مبادله مىنمودند.
يعقوبى مورخ مشهور «بازارهاى دهگانه عرب را كه در آنها براى مبادله تجارى و داد و ستد خود اجتماع مىكردند، و ساير مردم هم در آنها گرد مىآمدند، و بدان وسيله از تامين خون ومال خود برخوردار مىگشتند» بدين سان شرح مىدهد:
1-يكى از بازارهاى دهگانه عرب در دومة الجندل در ماه ربيعالاول برگذار مىشد. رؤساى اين بازار از دو قبيله غسانى و بنى كلب بودند.
2-بازار مشقر واقع در هجر در بحرين بود كه در ماه جمادىالاولى گشايش مىيافت، و قبيله بنى تميم آن را برگذار مىنمود.
3-بازار صحار (شهرى واقع در كنار دريا درمسقط و عمان) در اولين روز ماه رجب افتتاح مىشد.
4-بازار ريا عرب از بازار صحارسرازير مىشدند به بازار ريا، و آل جلندى حكمرانان آنجا از آنها ماليات مىگرفتند.
5-بازار شحر (در ساحل بحر هند در خاك يمن در سرزمين مهره) بازار آنجا در سايه كوهى كه قبر حضرت هود (عليه السلام) در آن واقع است، به وسيله اعراب مهره برگذار مىشد.
6- بازار عدن در روز اول ماه مبارك رمضان برگذار مىگرديد، و تجار از آنجا عطریات به ساير نقاط مىبردند.
7-بازار صنعاء در نيمه ماه مبارك رمضان افتتاح مىشد.
8-بازار رابيه درحضر موت در جنوب يمن برگذار مىگرديد.
اعراب با محافظ به آنجا مىرفتند. زيرا حضر موت مملكت نبود، و قبيله كنده آن را برگذار مىنمودند و به حفاظت از آمد و رفت مردم برمىخواست.
9-بازار عكاظ واقع در بالاى سرزمين نجد بود. عرب درماه ذىالقعده در بازار عكاظ اجتماع مىكردند. در اين بازار قريش و ساير قبائل عرب گرد مىآمدند، و بيشتر آنها اعراب مضرى بودند. در بازار عكاظ بود كه قبايل عرب اقدام به مفاخرت مىنمودند.
10-بازار ذىالمجاز عرب از بازار عكاظ و ذىالمجاز براى شركت در مراسم به سوى مكه سرازير مىشدند.
مشهورترين اين بازارها كه در تاريخ اسلام از آن سخن رفته است همان بازارعكاظ بود. چون تمام قبائل پس از شركت در بازارهاى ديگر در آخر به «سوق عكاظ» مىآمدند و در آنجا بود كه به مفاخرت و ايراد شعر و خطابه و شناسائى و شناساندن خود مىپرداختند.
پیامبر صلی الله علیه وسلم نيز در اين بازار حضور يافته بود و پس از اعلام نبوت و شركت و ديدنىهاى خود در بازار عكاظ ياد مىكرد.
به طور خلاصه قبائل عرب از شمال و غرب براى شركت در بازارهاى خود به حركت در مىآمد و سرانجام بيشتر آنها (غير از يهوديان و نصرانىها و ستارهپرستان) وارد مكه مىشدند، و پس از شركت در موسم و طواف خانه كعبه و زيارت بعضى از بتهاى خود به اوطان خويش بازمىگشتند. (تاریخ يعقوبى - جلد 1 )
صدق الله العظیم و صدق رسوله نبی الکریم.
فهرست مطالب:
ترجمه
خلاصه تفسیر
معلومات مختصر
محتواى سوره
فضيلت تلاوت سوره
اسباب نزول سوره قریش
تفسیر سوره قریش
سفرزمستانی وبهاری قریش
پروردگار كعبه
معلومات مؤجز در مورد قریش
مشهورترین اسواق قریش
منابع و مأخذ های عمده:
- تفسیر وبیان کلمات قرآن کریم (تالیف شیخ حسنین محمد مخلوف واسباب نزول علامه جلال الدین سیوطی ترجمه از عبد الکریم ارشد فاریابی
- تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤ ف مخلص هروی
-فیض الباری شرح صیح البخاری داکتر عبد الرحیم فیروز هروی
- تفسیر طبری - امام المفسرین
- تفسیر المیزان
- تفسیر پرتوی از قران
- تفسیر القرآن الکریم - ابن کثیر (متوفی سال 774 هـ)
- مفردات الفاظ القرآن،از راغب اصفانی
- جلوه های از اسرار قرآن حکمتیار
- تفسیر معارف القران مولف حضرت علامه مفتی محمد شفیع عثمانی دیوبندی مترجم مولانا محمد یوسف حسین پور
- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب (متوفی سال 1387 هـ)
- تفسير نور تألیف دکتر مصطفی خرّم دل
- تفسیر کابلی (تالیف :شیخ محمود الحسن دیوبندی مترجم : هیاتی از علمای افغانستان )
- صحیح مسلم
- صحیح البخاری
برای مشاهده دیگر تفاسیر بر روی سوره های زیر کلیک کنید.
بخش نظرات براي پاسخ به سوالات و يا اظهار نظرات و حمايت هاي شما در مورد مطلب جاري است.
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .